responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4432

 

جاوه ، پرجمعیت ترین جزیرة جهان و مهم ترین جزیرة کشور اندونزی * . جاوه از جزایر سونداراجا (سوندای بزرگ ) است . این جزیره در ْ105 تا ْ114 طول شرقی و ْ6 تا َ30 8 عرض جنوبی ، تقریباً در قلب مجمع الجزایر اندونزی ، قرار دارد و پنجمین جزیرة وسیع این کشور است که 7% از خاک آن را شامل می شود (مظفری ، ص 15؛ ژرار و روف ، ص 9). شهر جاکارتا، پایتخت اندونزی (در مغرب جاوه و ساحل شمالی آن ) و جزیرة مادورا ــ که به سبب نزدیکی و ارتباط فراوانش با جاوه مساحت و جمعیت این دو جزیره معمولاً با هم ذکر می شوند ــ در شمال جاوه است ( رجوع کنید به الموسوعة العربیة العالمیة ، ج 8، ص 173؛ > کتاب سال جهان اروپا 1999 < ، ج 1، ص 1774).









جزیرة مادورا از لحاظ تقسیمات کشوری جزو جاوة شرقی است ( رجوع کنید به ادامة مقاله ).

حداکثر طول جزیرة جاوه ، از ساحل خلیج پپر در مغرب تا ساحل شرقی شهر بانیووانگی در مشرق ، حدود هزار کیلومتر است و حداکثر عرض آن ، در قسمت میانی جزیره ، حدود دویست کیلومتر ( الموسوعة العربیة العالمیة ، ج 8، ص 174) و حداقل عرض آن ، از سواحل شمالی شهر جپارا تا سواحل جنوبی جوگجاکارتا ( رجوع کنید به ادامة مقاله ) در قسمت میانی ، حدود نود کیلومتر است . تنگة سوندا (باریک تر از سی کیلومتر در مغرب جاوه ) آن را از جزیرة سوماترا جدا می کند. دریای جاوه با عمق کمتر از هزارمتر در شمال جزیرة جاوه ، میان جزایر کالیمانتان * ، در شمال ، سلب (سولاوزی ) در مشرق و سوماترا * در مغرب ، قرار دارد. جزایر معروف بالی به فاصلة کمتر از دَه کیلومتر، و تیمور با فاصلة بسیار، در مشرق جاوه اند. عمق آبهای جنوبی جاوه در فاصله ای نه چندان زیاد،

به بیش از دو هزار متر می رسد. پنج ایالت اندونزی ، به نامهای جاوة شرقی یا جاوة تیمور به مرکزیت شهر سورابایا ،

جاوة غربی یا جاوة بارات به مرکزیت باندونگ ، جاوة مرکزی یا جاوة تنگه به مرکزیت شهر سمارانگ ، جوگجاکارتا به مرکزیت شهر یوگیاکارتا (در قدیم جوگجاکارتا) و جاکارت

به مرکزیت شهر جاکارتا، در جزیرة جاوه قرار دارند ( > کتاب سال بریتانیکا 1998 < ، ص 623؛ > دایرة المعارف جهان سوم < ، ج 2، ص 819؛ الموسوعة العربیة العالمیة ، ج 8، ص 174؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به ژرار و روف ، ص 5؛ اسعدی ، ج 1، ص 310) ناحیه و شهر بالامبانگان در دماغة جنوب شرقی جاوه و نیز جزیرة مادورا، هر دو در ایالت جاوة شرقی ، معروف اند.

بخش کوهستانی جزیرة جاوه در قسمت میانی آن است . بیشتر کوههای جاوه (با جهت عمومی غربی ـ شرقی ) آتش فشانی اند و ادامة کوههای سوماترا به شمار می روند. دشتهای آن عمدتاً در شمال جزیره (به جز باریکة ساحلی جنوب )، در ارتفاعی حداکثر دویست متر از سطح دریا گسترده اند ( الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا). تودة کوهستانی پریانگان با ارتفاع حدود هفتصد متر در جاوة غربی ، تودة آتش فشانی سلامت با ارتفاع حدود 428 ، 3 متر و

کوه موریو (مرتفع ترین قله : 602 ، 1 متر) در جاوة مرکزی ، و کوه سمرو (دارای مرتفع ترین قلة جزیره به بلندی 676 ، 3 متر؛ رجوع کنید بهگیتاشناسی کشورها ، ص 46) در جاوة شرقی اند. کوههای رایونگ ، بوتاک ، گالانگانگ ، گده ، کلود ، لاوو ، مربابو ، مراپی و پنانگونگان نیز از کوههای مهم جاوه

به شمار می روند (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید بههاردجونو ، ص 27ـ31؛ > اطلس جهان تایمز < ، نقشة 18؛ مظفری ، ص 6ـ7؛ ریکلفس ، نقشة 4). فعالیت آتش فشانی بعضی کوهها، از جمله رایونگ در 1357 ش / 1978، بوتاک در 1358 ش / 1979 و گالانگانگ در 1361 ش /1982، خسارات و تلفاتی در جاوه به بار آورده است (مظفری ، ص 7؛ گیتاشناسی کشورها ، ص 48؛ نیز رجوع کنید به الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا).

رودهای فراوانی در جاوه جریان دارند که اغلب کوتاه و پرآب و با جهت جنوبی ـ شمالی اند. از طولانی ترین و مهم ترین









رودهای آنجاست : برانتاس (با درة حاصلخیز و یکی از پرجمعیت ترین حوضه های جهان ؛ رجوع کنید به ولک ، ص 81) و سالا / سولو (هر دو با جهت شمالی و سپس شرقی در مشرق جزیره )، چیلیوونگ / سیلیونگ (با جهت جنوبی ـ شمالی در مغرب جاوه ) و پس از اینها، رودهای سرانگ ، تاروم ، سرایو و مانوک ( رجوع کنید بههاردجونو، ص 33ـ36؛ > اطلس جهان تایمز < ، همانجا؛ ریکلفس ، نقشة 3 و 4).

آب و هوای جاوه ، به سبب قرارگرفتن در منطقة استوایی (حاره )، گرم و مرطوب است . میانگین دمای سالانة آن ْ26 است ( رجوع کنید بهاسعدی ، ج 1، ص 279). با این حال ، باتوجه به ارتفاع آن از سطح دریا، تفاوتهایی در میانگین دمای قسمتهای گوناگون جزیره دیده می شود؛ مثلاً میانگین دما در فلات دینگ با ارتفاع متوسط حدود 830 ، 1 متر که در قسمت میانی جاوه و از مکانهای معدود جزیره است و گاهی دمای آن به زیر صفر می رسد ( رجوع کنید به ولک ، ص 58)، پایین تر از میانگین دمای جاوه است . میزان بارندگی در جاوه به هنگام وزش بادهای موسمی (عموماً از مهر تا اسفند/ اکتبر تا مارس ) افزایش می یابد (مظفری ، ص 4ـ5). شمال و مشرق جاوه بین 520 ، 1 تا 980 ، 1 میلیمتر باران سالانه دارد ( > دایرة المعارف جهان سوم < ، ج 2، ص 814؛ نیز رجوع کنید بههاردجونو، ص 59، 64ـ67). باران در قسمت غربی جاوه به دو هزار میلیمتر می رسد ( رجوع کنید بهجاکارتا * ). حدود 23% از مساحت جاوه را جنگلهای انبوه پوشانده است (هاردجونو، ص 76، 79).

شبکة اصلی راههای ارتباطی اندونزی در جاوه است و راههای شوسه ، راه آهن (684 ، 4 کیلومتر در 1369 ش /1990؛ رجوع کنید به مظفری ، ص 107)، خطوط هوایی و راههای دریایی ، امکان ارتباط شهرهای این جزیره را با یکدیگر فراهم می سازد و این شهرها با راههای دریایی و خطوط هوایی با شهرهای مهم جزایر دیگر اندونزی مرتبط می شوند. در بین راههای زمینی این دو مسیر مهم ترند: مسیر میان شهرهای جاکارتا ـ باندونگ ـ یوگیاکارتا ـ سوراکارتا ـ سورابایا که از قسمت میانی جزیره می گذرد و مسیر جاکارتا ـ چیربون ـ سمارانگ ـ سورابایاکه از سواحل شمالی عبور می کند. هر دو مسیر شامل راه شوسه و راه آهن است . شرکت ملی کشتیرانی اندونزی نیز با استفاده از بندرهای مهمی مانند تانجونگ پریوک (نزدیک جاکارتا)، سورابایا و بانیووانگی در حمل ونقل دریایی میان جاوه و جزایر دیگر اندونزی فعالیت گسترده ای دارد و فرودگاههای جاکارتا نیز در ارتباطات هوایی بسیار مهم اند.

در اقتصادِ اندونزی ، جزیرة جاوه مهم ترین سهم را دارد. دو سوم خاک این جزیره حاصلخیز است ( الموسوعة العربیة العالمیة ، ج 8، ص 176؛ ولک ، ص 39) و به جز خاک بی قوّت جزیرة مادورا، زمینهای کشاورزی و به ویژه برنجزارهای جاوه ، از غنی ترین اراضی دنیا به شمار می آیند (ریکلفس ، ص 21). کشاورزان جاوه غالباً محصولات خود را در مزارع کوچک اجاره ای تولید می کنند ( > دایرة المعارف جهان سوم < ، ج 2، ص 824). به جز برنج که مهم ترین محصول جاوه است ، محصولات دیگری نیز از جمله کاکائو (به ویژه در مشرق جاوه )، ذرت ، پسته ، سویا، میخک ، نارگیل ، شکر، چای و توتون نیز در آنجا تولید می شود که بعضی از آنها صادر می گردد ( اندونزی : گذشته و آینده ، ص 6؛ الموسوعة العربیة العالمیة ، ج 8، ص 173، 175؛ نیز رجوع کنید به برگر و اسمیت ، ص 34، 41).









گستردگی جنگلهای جاوه رونق خاصی به تولید چوب و صنایع وابسته به آن داده است . صید انواع ماهی نیز در دریاهای مجاور آن رواج دارد. در امر دامداری ، اهالی جاوه به پرورش گاومیش ، گاو، بز، گوسفند و اسب می پردازند ( الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجاها).

جاوه صنعتی ترین جزیرة اندونزی و در بسیاری از فعالیتهای صنعتیِ پایه ، قطب اصلی است . حدود 83% از صنایع اندونزی در جاوه قرار دارد (کردزاده کرمانی ، ص 189). صنایع جاوه بیشتر در قسمت شمالی آن متمرکز است و شهرهای جاکارتا، سورابایا، باندونگ و سمارانگ از کانونهای اصلی صنایع آن به شمار می روند (هیل ، ص 54). در منطقة صنعتی جاوة غربی (مشتمل بر نواحی جاکارتا، چیبینونگ ، پورواکارتا ، تانگرانگ و مراک ) فولاد، کاغذ، سیمان ، کائوچو و نیز صنایع پتروشیمی ، در منطقة صنعتی جاوة مرکزی (شامل نواحی چیلاچاپ و پاموتان ) صنایع گیاهی و سیمان ، و در منطقة صنعتی جاوة شرقی (شامل نواحی صنعتی گرسیک ، پروبولینگو و مادورا) کود و سیمان و موادشیمیایی تولید می شود (مظفری ، ص 77ـ 78؛ کردزاده کرمانی ، ص 29). علاوه بر اینها، جاوه کارخانه های مهمی در صنایع نساجی و نیز هوایی دارد (هیل ، ص 98). تمرکز زیاد صنایع و توزیع نامناسب آن در قسمتهای گوناگون جاوه ، مشکلاتی در این جزیره پدید آورده است (کردزاده کرمانی ، ص 188ـ 189).

جاوه دارای معادن مهمی مانند طلا، نقره ، مس و گاز است و از مناطق نفت خیز نیز به شمار می رود (اسعدی ، ج 1، ص 332؛ مظفری ، ص 81؛ الموسوعة العربیة العالمیة ، ج 8، ص 173). در دهه های اخیر، دولت اندونزی برای استخراج بیشتر نفت و گاز جاوه و صدور آنها اقداماتی کرده است (هیل ، ص 72ـ73).

جاوه در زمینة گردشگری نیز فعال است . چشم انداز جزیره ، آتش فشانها، جنگلها و رودها و همچنین آثار تاریخی آن در رونق این بخش اقتصادی تأثیر دارد (مظفری ، ص 94؛ > کتاب سال جهان اروپا 1999 < ، ج 1، ص 1793).

تراکم نسبی جمعیت جاوه (در حدود 913 تن در هر کیلومترمربع ) این جزیره را همراه با مادورا، در 1375 ش / 1996 ( > کتاب سال جهان اروپا 1999 < ، ج 1، ص 1774؛ قس د. اسلام ، چاپ دوم ، ج 3، ص 1213) به یکی از پرجمعیت ترین جزایر دنیا بدل کرد. بزرگ ترین و معروف ترین شهرهای اندونزی در جاوه قرار دارند. ظاهراً جمعیت این جزیره (به همراه مادورا)





در اواخر سدة دوازدهم حدود سه میلیون تن (ریکلفس ، ص 22)، در 1230 پنج میلیون ، در 1277 حدود یازده میلیون و در 1318 حدود 4ر28 میلیون تن بوده است (ولک ، ص 443؛ ریکلفس ، ص 245). در 1338 جمعیت جاوه به 4ر34 میلیون تن و ده سال پس از آن (1308 ش ) به 9ر40 میلیون تن رسید (ریکلفس ، همانجا). در 1320 ش /1942، در اواسط جنگ جهانی دوم (1939ـ1945) حدود 48 میلیون تن در جاوه ساکن بودند (ولک ، همانجا). در 1371 ش / 1992 جمعیت آن حدود 3ر111 میلیون تن (مظفری ، ص 15) و در 1375 ش / 1996 200 ، 379 ، 116 تن (حدود 59% جمعیت کشور) بوده است ( > کتاب سال جهان اروپا 1999 < ، ج 1، ص 1774؛ نیز رجوع کنید بهجدول ). دولت اندونزی برای کاهش جمعیت ، جلوگیری از مهاجرت به جاوه و انتقال جمعیت از جاوه به مناطق کم تراکم اندونزی (با ایجاد تسهیلاتی مانند واگذاری زمین کشاورزی ، دادن تجهیزات رفاهی و در اختیار گذاشتن سکونتگاه ) برنامه هایی تدوین و اجرا کرده است (اسعدی ، ج 1، ص 280؛ مظفری ، ص 17؛ > دایرة المعارف جهان سوم < ، ج 2، ص 814).

بر اساس آمار 1375 ش /1996، جاکارتا با جمعیت 400 ، 341 ، 9 تن ، سورابایا (در مشرق جاوه و در ساحل شمالی ) با 400 ، 743 ، 2 تن ، باندونگ (در مغرب جاوه ) با 000 ، 429 ، 2 تن ، سمارانگ (در قسمت میانی جزیره ) با 500 ، 366 ، 1 تن ، مالانگ (در مشرق جزیره ) با 000 ، 775 تن ، سوراکارتا (در قسمت میانی ) با 000 ، 518 تن و یوگیاکارتا (در ساحل جنوبی قسمت میانی ) با 000 ، 421 تن جمعیت ( > کتاب سال جهان اروپا 1999 < ، ج 1، ص 1774) از لحاظ وسعت و جمعیت از معتبرترین شهرهای جاوه اند. علاوه بر آن ، شهرها و بندرهای رمبانگ ، دماک ، جپارا، بانتن ، چیربون ، پاناروکان ،







بانگیل ، پکالونگان (همه در ساحل شمالی جاوه )، چیلاچاپ ، پاچیتان و پوگر (همه در ساحل جنوبی ) و بانیووانگی و بالامبانگان (هر دو در ساحل شرقی جاوه ) در جاوه اهمیت دارند.

از آثار تاریخی جاوه ، معابد جاوة مرکزی و شرقی ، به ویژه معبد شیوا (متعلق به 287) در جاوة مرکزی ، شهرت دارند ( رجوع کنید بهاندونزی : گذشته و آینده ، ص 15). آثار فراوان دیگری نیز از دوره های اسلامی و استعمار در جاوه وجود دارد (برای نمونه رجوع کنید بهجاکارتا * ).

بیشترین و معتبرترین دانشگاههای اندونزی در جاوه است ( رجوع کنید به > دایرة المعارف جهان سوم < ، ج 2، ص 829). حدود 96% از مردم جاوه مسلمان اند ( الموسوعة العربیة العالمیة ، ج 8، ص 174). ساکنان جاوه را گروههای قومی جاوه ای ، سوندایی و مادورایی تشکیل می دهند و جاوه ایها بیشتر در مشرق و مرکز این جزیره به سر می برند (کوئنچارانینگرات ، ص 2). جاوه ایها عمدتاً به زبانِ جاوه ای * سخن می گویند ( رجوع کنید بهاسعدی ، ج 1، ص 282، 284). بعضی از مراسم جاوه ای ، از جمله مراسم ازدواج و بعضی از نمودهای فرهنگی آنها، از جمله لباسهای محلی و موسیقی جاوه ای و آلات آن معروف است ( رجوع کنید بهاندونزی : گذشته و آینده ، ص 135ـ145؛ مظفری ، ص 42).

پیشینه . با پیدا شدن بقایای اسکلت انسانهای اولیه در جاوه ، معروف به انسان جاوه ، در 1308 و نیز جمجمة انسانهای ماقبل تاریخ در نگاندونگ ، معلوم شد این جزیره مسکن انسانهای اولیه و ماقبل تاریخ بوده است (مظفری ، ص 18؛ الموسوعة العربیة العالمیة ، ج 8، ص 176؛ اسعدی ، ج 1، ص 287؛ > واژه نامة بزرگ دانشنامه ای لاروس < ، ذیل مادّه ). بطلمیوس در سدة دوم میلادی ، بر اساس یکی از دو حماسة منظوم هندی به نام رامایانا به زبان سنسکریت (متعلق به قرن سوم پیش ازمیلاد) از هفت سلطنت در جزیرة جاوه نام برده و نشان داده که این جزیره پیش از میلاد سلطان نشین بوده است (اسعدی ، همانجا؛ اندونزی : گذشته و آینده ، ص 12). منظور از واژه های سنسکریتی جاوادویپا و سووارنادویپا نیز همان دو جزیرة جاوه و سوماتراست ( اندونزی : گذشته و آینده ، همانجا). گزارشی از اوایل قرن دوم میلادی نشان می دهد که یکی از پادشاهان جاوه در 123 میلادی هدایایی برای امپراتور چین ارسال کرد. آیین هندو را نیز احتمالاً در همین سده ، تاجران هندی در جاوه رواج دادند ( رجوع کنید به همانجا؛ مظفری ، ص 29). ظاهراً آیین بودا را شخصی به نام گوناوارمان در سدة پنجم میلادی در جاوه ــ که در آن زمان یه پوتی نام داشت ــ رواج داد ( > دایرة المعارف دین < ، ج 2، ص 387ـ 388؛ ولک ، ص 53). آیین برهما نیز در همان قرن در جاوه انتشار یافت و معابدی برای آن ساخته شد (مظفری ، ص 29ـ30).

به تبع تمرکز حکام جاوه در بخشی از این جزیره ، هریک از قسمتهای جاوه در مقاطعی از تاریخ آن اهمیت ویژه ای یافته است . مثلاً از نیمة نخست سدة چهارم تا زمان امپراتوری ماجاپاهیت ( رجوع کنید به ادامة مقاله )، چون اکثر حکام در مشرق جزیره متمرکز شده بودند، این قسمت از جزیره از مناطق دیگر بااهمیت تر شد. در سده های پنجم و ششم ، قلمرو امپراتوری سری ویجایه که خاستگاه سوماترایی داشت ، در همه جای اندونزی (از جمله جاوه ) گسترده شده بود ( اندونزی : گذشته و آینده ، ص 14؛ نیز رجوع کنید بهپالِمْبانگ * ). در نیمة دوم سدة هفتم / سیزدهم ، مارکو پولو (ج 2، ص 272) از اهالی بت پرست و تجارت پررونق جاوه خبر داده است .

در 693 امپراتوری هندو ـ بودایی ماجاپاهیت ، در جاوة شرقی ظهور یافت و تقریباً یک قرن و نیم بر تمام جاوه یا قسمتهایی از آن حکومت کرد ( الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا؛ اسعدی ، ج 1، ص 288؛ ریکلفس ، ص 5).

امپراتوری ماجاپاهیت که در سده های هشتم و نهم حکومتی نیرومند در جاوه بود، در اواخر سدة نهم ، یعنی مقارن گسترش تدریجی اسلام در جزیره ، اهمیت خود را از دست داد و به تدریج از بین رفت (ریکلفس ، ص 21، 54).

به رغم تشکیل حکومتهای اسلامی دماک و ماتارام ( رجوع کنید بهادامة مقاله )، تاریخ مسلمان شدن جاوه ایها و انتشار اسلام در جزیره مشخص نیست . به گزارشی ، گسترش اسلام در جاوه از سدة هفتم آغاز شد ( رجوع کنید به اسعدی ، ج 1، ص 285ـ286). بنا بر قولی دیگر، انتشار اسلام در جاوه از 882 شروع شد و به تدریج در بندرهای شمال این جزیره گسترش یافت ؛ از جمله در دماک که گفته می شود نخستین شهر جاوه بوده که اسلام به آن رسیده است ( رجوع کنید به مظفری ، ص 33) و پس از آن در سورابایا و بقیة شهرهای جاوه ( رجوع کنید بهالموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا). برخی محققان نیز ورود اسلام به جاوه و گسترش آن را در آنجا، با احتمال ضعیف ، هم زمان با تاریخ نخستین سنگ قبرهای مسلمانان در جاوه می دانند که گاهی با نمادهای محلی تزئین شده است . از میان این آثار، سنگ قبری هست متعلق به زنی







مسلمان در لران (محلی نزدیک سورابایا)، متعلق به نیمة دوم سدة پنجم ، که روی آن کلمات عربی حک شده است . سنگ قبری دیگر متعلق به شخصی به نام ملک ابراهیم در گرسیک (شهری در مشرق جاوه ) متعلق به 822 است . آثار متعلق به خاکسپاری مسلمانان در قبرستانهای تراوولان و ترالایا در جاوة شرقی و نزدیک کاخ ماجاپاهیت نیز حائز اهمیت اند ( رجوع کنید به> دایرة المعارف دین < ، ج 7، ص 408؛ ولک ، ص 86، 129؛ ریکلفس ، ص 3ـ7). انتشار اسلام در دیگر جزایر اندونزی نیز احتمالاً با مسلمان شدن یکی از شاهزادگان مغرب جاوه

در سدة نهم همراه بوده است ( رجوع کنید بهولک ، ص 121؛ اسعدی ، ج 1، ص 290).

با سقوط امپراتوری ماجاپاهیت (احتمالاً در فاصلة سالهای 977 تا 988؛ رجوع کنید به ریکلفس ، ص 60)، حکومت اسلامی در بندرِ دماک ــ که به لحاظ نظامی توسعه یافته بود ــ برقرار گردید و حکومت دماک به عنوان جانشین بلافصل ماجاپاهیت در جاوه مطرح شد. پس از آن ، شهرهای دیگری در جاوه ، مانند مدیون ، به دست مسلمانان افتاد (همان ، ص 53 ـ 55).

برخی از جغرافی نویسان و سیاحان مسلمان سده های هشتم و نهم اشاراتی به جاوه کرده اند. در 732، ابوالفدا (ص 368ـ369) جز ذکر نام جاوه به عنوان جزیرة بزرگ و نام بردن از شهر فَنْصورِ (پَنسور) آن مطلب دیگری ذکر نکرده است . به نظر می رسد فنصور/ پنسور شهری در جزیرة سوماترا است ( رجوع کنید به > اطلس تاریخی اسلام < ، ص 44) و شناخت جغرافیانویسان گذشته از جاوه متفاوت با جاوة امروزی بوده است ( رجوع کنید به ادامة مقاله ). ابن بطوطه از سفرش به جزایر منطقه در 779، مطالب فراوانی در بارة جاوه نوشته است . وی آن را جزیره ای سرسبز و خرّم ، مشتمل بر دو قسمت کافرنشین (احتمالاً سوماترا) و مسلمان نشین (احتمالاً جاوة کنونی )، دارای بندرگاهی به نام «بندر جاوه » وصف کرده و نوشته است که مسافت جاوة کافرنشین را در دو ماه طی کرده و از درختان بومی فراوان قَرَنْفُل ، و عود و عطریات آن و از مردمانش که از فیل برای رفت وآمد استفاده می کردند، نیز یاد نموده است ( رجوع کنید بهج 2، ص 629ـ636). ظاهراً جاوة زمان ابن بطوطه از جاوة کنونی وسیع تر بوده ، زیرا بسیاری از یادداشتهای وی راجع به جزایر دیگر، از جمله سوماترا، است ( رجوع کنید به همان ، ترجمة فارسی ، ج 2، ص 720، پانویس 1؛ نیز رجوع کنید بهسوماترا * ). در اوایل سدة نهم ، یک مسلمان چینی به نام ما هوآن که به سواحل جاوه رفته بود، مردم آنجا را سه دسته ذکر کرده است : مسلمان غربی ، چینی (بعضی مسلمان ) و جاوه ایِ بی دین . اَشراف جاوه دین اسلام را قبل از ساحل نشینان پذیرفته بودند (به نقل ریکلفس ، ص 6). در 917/ 1511، آلبوکرک دریاسالار پرتغالی ، به مناطق شرقی جاوه از جمله به گرسیک ــ که احتمالاً در آن زمان مرکز مهم تجاری جاوه بود ــ رفت تا تجارت ادویه را انحصاری کند (ولک ، ص 135). از 918 تا 921/ 1512ـ، پیرز ، داروساز پرتغالی ، در جاوه بوده و گزارشهای مفیدی نوشته که باقی مانده است . وی گرسیک را جواهر جاوه و از مراکز عمدة اسلامی معرفی نموده و مسیرهای عمدة تجاری میان جاوه و دیگر جزایر منطقه را ذکر کرده است . به نوشتة وی ، در اکثر نواحی جاوه مسلمانان حاکم بودند اما ناحیة سوندایی در مغرب جاوه هنوز اسلامی نبود و حاکم هندو ـ بودایی در آنجا حکومت می کرد (به نقل ریکلفس ، ص 9ـ10، 28ـ29، 58).

در سدة دهم ، ماتارام (از حکومتهای قدرتمند اسلامی در جاوه ) در مدت کوتاهی توانست بر همسایگان خود، مانند دماک ، تسلط یابد و به حکومتی بزرگ در سراسر جاوة مرکزی و شرقی تبدیل شود. ظاهراً سناپاتی (متوفی 1010)، بنیانگذار حکومت ماتارام ، نقش مؤثری در تصرف قلمرو دولت ماتارام و از بین بردن منازعات میان حکام محلی جاوه داشت ، اما کشمکشهای میان سورابایا (در جاوة شرقی ) و ماتارام (در جاوة مرکزی )، چه در زمان سناپاتی و چه در زمان کراپیاک (فرزند سناپاتی و متوفی 1022) و حتی در زمان سلطان اگونگ (یا سلطان کبیر، بزرگ ترین حاکم ماتارام و فرزند کراپیاک )، تا 1034 ادامه داشت ( رجوع کنید به همان ، ص 60ـ 65؛ نیز رجوع کنید بهادامة مقاله ). هلندیها نخستین کشتیهای تجاری خود را در 1004/ 1596، یعنی در زمان همین اختلافات داخلی جاوه ، به سواحل غربی آن رساندند ( الموسوعة العربیة العالمیة ، ج 8، ص 176).

در سدة یازدهم ، در جاوه سه قدرت عمده حکومت می کردند: بانتن در مغرب ، ماتارام در مرکز، و سورابایا در مشرق (ریکلفس ، ص 53). در اوایل این سده ، شرکت متحد هند شرقی (بعدها کمپانی / شرکت هندشرقی هلند) پایگاه تجاری خود را در گرسیک ، در شمال سورابایا احداث کرد که احتمالاً در آن زمان مهم ترین شهر ساحلی و قدرت تعیین کنندة مشرق جاوه بود ( رجوع کنید بهولک ، ص 170ـ171). در 1027/1618، نیروهای شرکت هند شرقی هلند، تقریباً هم زمان با اقدامات مصرانة اگونگ برای فتح سورابایا، به شهر جپارا حمله کردند و علاوه بر شهر، به کشتیهای جاوه نیز آسیب رساندند. اگونگ از 1029 به















مدت پنج سال ، به منظور گسترش حکومت خود در جاوه ، بارها به مشرق جاوه حمله کرد (شهر مادورا، از حامیان اصلی سورابایا، در 1033 و شهر سورابایا در 1034 فتح شد؛ ریکلفس ، ص 66ـ70؛ ولک ، ص 183). در اواخر این دهه ، حکومت ماتارام از مشرق مادورا تا حدود شرقی جاکارتا گسترده شده بود، اما ظاهراً هنوز قسمتهایی در مشرق جاوه از حاکمیت ماتارام خارج بود. با این حال ، اگونگ تا 1050 تمام قسمت شرقی جاوه را تصرف کرد (ولک ، ص 162؛ ریکلفس ، ص 72). در اواسط سدة یازدهم ، امانگ کورات اول (فرزند و جانشین اگونگ ) به سبب گسترده بودن قلمرو حکومتش ، دو فرماندار ساحلی برای بخشهای شرقی و غربی جاوه تعیین کرد. وی به منظور دریافت مستقیم سود حاصل از تجارت و ایجاد زمینة اخذ مالیات ، در مقابله با شرکت هند شرقی هلند، مدتی صادرات برنج و الوار را ممنوع و فعالیت در بندرها را تعطیل کرد (ریکلفس ، ص 112ـ113).

از نیمة دوم سدة یازدهم تا 1093 که قدرت مخالفان شرکت در جاوه مضمحل شد، چند حادثه موجب ناامنی جاوه و بیشتر شدن نفوذ هلندیها شد، از جمله : آتش فشان کوه مراپی و زلزله ها و بارانهای زیانبار؛ چند رویداد عمدة اجتماعی و سیاسی مانند تجزیة ماتارام در زمان امانگ کورات اول ؛ آشوب و شورشهای مردم جاوه ، مثلاً شورش مردم شهر ماکاسار که به بندرهای شرقی جاوه حمله کرده بودند؛ نبرد سخت گوگودوگ که در آن نیروهای ماتارام از شورشیها شکست خوردند و امانگ کورات دوم ، تروناجایا (سردستة شورشیهای ماکاساری ) را سرکوب

کرد (همان ، ص 116ـ 118، 121، 127). در 1097، حملة سربازان شرکت هند شرقی هلند خشم حکام بانتن (بَنْتم / بَنْتِن ) را برانگیخت و موجب منازعاتی شد که در نهایت به توافقهایی بین حکام بانتن و شرکت انجامید. به موجب آن ، مقرر شد

سربازان شرکت بدون اجازه وارد مساجد نشوند، به حاکم و بستگانش به هنگام استحمام در رودخانه نگاه نکنند و موجب هتک حرمت زنان جاوه ای نشوند (همان ، ص 131).

در 1115، در پی درگذشت امانگ کورات دوم ، فرزندش امانگ کورات سوم جانشین وی شد. به دنبال این جانشینی ، میان او و عمویش پوگر (پاکوبوانای اول ) ــ که ادعا می کرد اغلب جاوه ایها حاکمیت وی را در جاوه به رسمیت می شناسند ــ اختلافاتی پدید آمد. هلندیها پوگر را به رسمیت شناختند و این اختلافات شدیدتر شد و به جنگی معروف به جنگ جانشینی در جاوه (1116/ 1704) انجامید. در 1117/ 1705، قراردادی میان شرکت هلندی و پاکوبوانای اول ــ که بدون هیچ مقاومتی شهر کارتاسورا ، پایتخت جاوه ، را تسخیر کرده بود ــ برقرار شد. به موجب این قرارداد، هلندیها کلیة بدهیهای حاکم جاوه را بخشیدند ولی از وی امتیازاتی گرفتند، از جمله به رسمیت شناختن مجدد مرزهای باتاویا (اسم قدیم جاکارتا)؛ به رسمیت شناختن حاکمیت شرکت بر شهر چیربون ؛ واگذاری نیمة شرقی مادورا به شرکت ؛ قبول سلطة شرکت بر شهر سمارانگ ، که سرانجام شرکت در 1120/1708 دفتر مناطق ساحلی خود را به این شهر منتقل کرد؛ اعطای حق احداث استحکامات در هر نقطه از جاوه و حق خرید برنج به هر میزان به شرکت (همان ، ص 135ـ137).

از 1118 تا 1120/ 1706ـ 1708، در مشرق جاوه نبردهای سختی میان شرکت هند شرقی هلند از یک سو و مادوراییها و جاوه ایها از سوی دیگر درگرفت . این نبردها هم به نیروهای بومی آسیب جدّی رساند و هم به امور بازرگانی شرکت خسارات بسیاری وارد کرد. با این حال در 1121/1709، قرارداد دیگری میان هلندیها و پاکوبوانای اول برای تحویل الوار و محصولات کشاورزی به هلندیها تنظیم شد که در پی آن هلندیها حاکمیت استعماری خود را بر جاوه تحمیل کردند (همان ، ص 136ـ137). در 1129/1717، شورشی فراگیر در شهر سورابایا، به همراه نیروهای جزیرة بالی ، بار دیگر جزیرة جاوه و به ویژه مشرق آن را ناامن کرد. شرکت هلندی یک سال بعد سورابایا را تصرف کرد، بااین حال ناآرامیها ادامه یافت و به شهرهای دیگر مانند مدیون و ماگتان کشیده شد. در این زمان ، پاکوبوانای اول درگذشت و فرزندش امانگ کورات چهارم (حک : 1132ـ1139) جانشین وی شد. در نبرد میان امانگ کورات چهارم و مخالفان بومی اش ، شرکت هلندی از امانگ کورات پشتیبانی کرد و بدین ترتیب از 1131، به مدت چهار سال ، جنگ جانشینی دوم در جاوه روی داد (همان ، ص 138ـ139).





با مرگ امانگ کورات چهارم در 1138، فرزندش پاکوبوانای دوم (حک : 1138ـ1162) حاکم جاوه شد. در 1156/1743، او و شرکت هند شرقی هلند قراردادی بستند که به موجب آن ، پاکوبوانای دوم حاکمیت مطلق مغرب مادورا و شهرهای سورابایا، رمبانگ ، جپارا و دماغة شرقی جاوه و بخشی از عواید سایر بندرها را به شرکت هلندی واگذار کرد. همچنین به شرکت اختیار داده شد تا در صورت تمایل ، نوار ساحلی سراسر جاوه و تمام رودهایی را که به دریای جاوه می ریزند، تصاحب کند و بدین ترتیب در واقع ، شرکت هلندی فرمانروای کل جاوه شد (ولک ، ص 291؛ ریکلفس ، ص 140، 148). در همین سال ، پاکوبوانای دوم کاخ ویران شدة کارتاسو را ترک و به کاخ جدیدالاحداثِ شهر سوراکارتا، در دوازده کیلومتری مشرق کارتاسو کنار رود سولو (انتقال رسمی احتمالاً در اوایل 1159) نقل مکان کرد (ریکلفس ، ص 151). از 1159 تا 1170/ 1746ـ1757، در پی زیاده خواهی شرکت هلندی (باتوجه به قرارداد 1156/1743) و شورش اهالی ، سومین جنگ جانشینی در جاوه روی داد (همان ، ص 153).

در 1162/1749، به دنبال بیماری پاکوبوانای دوم ، هوئندورف (فرماندار سواحل شمال شرقی شرکت هند شرقی هلند) برای نظارت بر جانشینی حکومت به کاخ سوراکارتا ــ که از سوی بزرگان محلی جاوه مانند منکوبومی و مس سعید تهدید می شد ــ رفت . با ورود هوئندورف به کاخ ، پاکوبوانای دوم پیشنهاد داد تا وی حکومت جاوه را به دست گیرد و بدین ترتیب طی قراردادی ، حکومت تمام جاوه به هلندیها واگذار شد ولی چندی بعد، حاکمیت بر جاوه میان یک تن از بومیان و یک تن از هلندیها تقسیم شد. در 1167/1754، نیز به فرماندار جدید سواحل شمال شرقی جاوه (هارتینگ ) اختیار داده شد تا بخشی از جاوه را به منکوبومی واگذار کند و بدین ترتیب تا 1168/ 1755، هلندیها به جز بخش کوچکی از یوگیاکارتا و سوراکارتا (هر دو در مرکز جاوه ) بقیة قسمتهای این جزیره را در اختیار گرفتند. در همین سال ، شرکت هلندی حاکمیت منکوبومی را بر نیمی از جاوة مرکزی به رسمیت شناخت . شهر یوگیاکارتا (یوگیای وقت ) نیز در همین زمان اهمیت یافت و به پایتختی جاوه رسید ( رجوع کنید به همان ، ص 153ـ 155).

از حدود 1174 تا 1240، نبرد مهمی در جاوه روی نداد و با از بین رفتن قدرتهای محلی ، تقریباً این جزیره آرامش یافت (همان ، ص 156؛ ولک ، ص 295ـ296). در 1187ـ 1188/ 1773ـ1774، توافق برای تقسیم بندی مناطق سوراکارتا و یوگیاکارتا و حل بقیة اختلافات بر آرامش جزیره افزود ( رجوع کنید به ه کار بردن جان در معنای روان بوده است . از این رو



































ریکلفس ، ص 160). در پی همین آرامش ، هلندیها در 1189/ 1775 برای هریک از دو قسمت مذکور حاکمی تعیین کردند و بر قدرت نیروی دریایی و احداث پایگاههای نظامی خود در جاوه افزودند ( الموسوعة العربیة العالمیة ، ج 8، ص 177). در 1194ـ1204/ دهة 1780، بحران کوتاه مدتی جاوه را ناامن کرد، با این حال ، از قدرت شرکت هلندی که جزیره را در اختیار داشت کاسته نشد ( رجوع کنید به ریکلفس ، ص 166).

در اوایل سدة سیزدهم / نوزدهم ، استعمارگران فرانسوی و انگلیسی برخی مناطق اندونزی را از سلطة هلندیها خارج و آنها را اشغال نمودند. پس از این ، فرانسویها در 1223/1808 هرمان دندلس را به مدت سه سال فرماندار کل جاوه کردند. گویا وی نخستین حاکم غیربومی جاوه بود که به آداب و سنن بومیان توجه کرد (ولک ، ص 370؛ ریکلفس ، ص 178). در 1225/ 1810، جاوه دوباره ناامن شد و انگلیسیها در 1226/1811 ابتدا جاکارتا و سپس کل جاوه را به مدت شش سال اشغال کردند و در مراکز تجاری جزیره مانند ماکاسار، جاکارتا و جپارا به فعالیت گسترده پرداختند (ریکلفس ، ص 42، 181؛ اندونزی : گذشته و آینده ، ص 23ـ24). با تسلط انگلیسیها بر جاوه ، توماس



استامفورد رافلز ، نایب فرماندار کل جاوه (بالاترین سمت انگلیسیها در جاوه ) شد (ریکلفس ، ص 181). انگلیسیها یک سال پس از اشغال جاوه ، به همراه نیروهای هندی ، به شهر یوگیاکارتا و نیز کاخ و کتابخانة آنجا آسیب جدّی رساندند (همان ، ص 182ـ183). در 1231/ 1816، مقرر شد جاوه و سایر پایگاههای اندونزی که در اختیار انگلیسیها بود، به هلندیها پس داده شود و ازاین رو استعمارگران هلندی بار دیگر بر جاوه مسلط شدند (همان ، ص 184). در تصرف دوبارة هلندیها، بنای شهر جاکارتای کنونی آغاز و شرکت هندشرقی هلند در آنجا مستقرشد (اسعدی ، ج 1، ص 291؛ نیز رجوع کنید بهجاکارتا * ). احتمالاً در همین دهه و یک دهه پس از آن ، به سبب ناتوانی جاوه ایها در خرید زمینهای کشاورزی ، نظام سرمایه داری در جاوه آشکار شد و به تدریج زمینداران ثروتمند به لحاظ اجتماعی بر ساکنان بومی برتری یافتند. نظام زراعی نیز در این زمانها، به ویژه برای کشت محصولاتی مانند نیشکر و قهوه و فلفل ، به صورت قراردادهای اجاره ای میان مالکان و زارعان در آمد ( رجوع کنید بهولک ، ص 368ـ369؛ ریکلفس ، ص 184ـ185). تأسیس دایرة کشاورزی ، به منظور افزایش این محصولات ، تأسیس دایرة

هنر و دایرة آموزش و پرورش ــ که عمدتاً در دست علمای مذهبی مسلمان بود ــ از اقدامات همین دوره است (ولک ، ص 369ـ 370).

در 1236/ 1821، شیوع وبا و یک سال پس از آن ، فوران آتش فشان مراپی اوضاع جاوه ایها را بدتر کرد (ریکلفس ، ص 185ـ186). در 1238/1823، کاپلن (فرماندار کل جاوه از 1231 تا 1242/ 1816ـ1826) فرمان لغو اجاره های بخش خصوصی را صادر کرد تا در جاوة مرکزی به سوءاستفاده از اجاره ها در نظام زراعی پایان داده شود. این فرمان موجب اعتراض اشراف و سپس شورش عمومی در جاوه و نهایتاً حمله به چینیها و اروپاییان ساکن جاوه شد و هلندیها را با خطر جدّی مواجه کرد (همان ، ص 186ـ187). در پی این بحرانها، روستاییان به حمایت از دیپانگارا ، شخصیت معروف سیاسی اندونزی مخالف هلندیها (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به همان ، ص 185)، با نیروهای استعماری به نبرد پرداختند. در 1240/1825، هلندیها مترصد دستگیری دیپانگارا بودند اما وی گریخت و از همین سال تا 1246/1830 با هلندیها جنگید که به «جنگ جاوه » معروف و به سرعت فراگیر شد. هلندیها این واقعه را با دستگیری و تبعید دیپانگارا خاتمه دادند (همان ، ص 186ـ 188؛ اندونزی : گذشته و آینده ، ص 24) و برای نخستین بار بر سراسر جاوه تسلط یافتند و دامنة استعمار خود را گسترش دادند (اسعدی ، ج 1، ص 292). دورة پس از جنگ جاوه را دورة استعمار واقعی نیز نامیده اند (ریکلفس ، ص 191).

در 1246/1830، وان دن بوش (فرماندار کل جاوه از 1246 تا 1249/ 1830ـ1833) طرحی ارائه کرد که بعدها به نظام کشت و زرع معروف شد. بر اساس این طرح ، هریک از آبادیهای جاوه باید بخشی از زمینهای خود را به کشت محصولات صادراتی (به ویژه قهوه ، نیشکر و نیل ) برای فروش به هلندیها در جاوه با قیمت ثابت ، اختصاص می داد. اجرای این طرح تا 1277/1860 ادامه یافت و جاوه ایها را مجبور به کشت محصولات مورد نیاز هلندیها کرد. در جریان اجرای آن ، 15 کل محصولات به حکومت داده می شد که سود فراوانی برای هلندیها داشت (ریکلفس ، ص 192؛ الموسوعة العربیة العالمیة ، ج 8، ص 177؛ ولک ، ص 390). علاوه بر اینها، نظام زراعی جدید موجب شد تا هم زمان با افزایش تولید محصولات ، کشت چند محصول جدید و اقتصادی در جاوه رایج شود، از جمله گنه گنه که در سدة چهاردهم به بیش از 90% تولید جهانی رسید ( رجوع کنید بهولک ، ص 396، برای محصولات دیگر رجوع کنید بهص 411ـ 412).

در نیمة دوم سدة سیزدهم ، نظام کشت و زرع به تدریج شکست خورد و در 1287 قانون اراضی ، برای گسترش مالکیت خصوصی ، جانشین آن شد. طبق این قانون ، مالکیت زمین حق مردم اندونزی شناخته شد و خارجیان فقط مجاز به اجارة زمین از دولت اندونزی بودند (ریکلفس ، ص 198). در 1299، حدود 47% مزارع جاوه در تملک افراد بود (کاهن ، ص 17). این رقم در 1311 ش / 1932، به 83% رسید ( رجوع کنید بههمانجا). از دیگر رویدادهای نیمة دوم سدة سیزدهم در جاوه ، بهره برداری از میدانهای نفتی و درگیریهای سال 1290 و 1305 در مغرب جاوه بود (ولک ، ص 415؛ اندونزی : گذشته و آینده ، ص 22).

در نیمة نخست سدة چهاردهم ، جاوه به مرکز جنبش ملی اندونزی برضد استعمار بدل شد و فعالیتهای بسیاری در زمینه های گوناگون انجام گرفت ، از جمله : تبعیت مردم جاوه از اصول اسلامی در مقابل مراکزی مانند شهر سمارانگ که کانون افکار سوسیالیستی شده بود؛ تشکیل گروه مذهبی نهضت العلما در 1305 ش /1926 و سازمان بودی اوتومو در 1326؛ تشکیل سازمان و دانشکدة طب در 1326 برای بهبود اوضاع بهداشتیِ جاوه ؛ تشکیل انجمن بازرگانان مسلمان در 1329؛ تشکیل نهضت اسلامی محمدیه در 1330؛ تشکیل سازمان جوانان جاوه در 1333 که بعدها جاوة جوان نامیده شد؛ اجرای قانون اصلاحات در 1338 که طبق آن شوراهای محلیِ مغرب و مشرق و مرکز جاوه عهده دار وظایف شدند؛ تشکیل اتحادیة



اسلامی (سَرِکَت اسلام * ) در 1339؛ تشکیل اتحادیه های بازرگانی اسلامی و برگزاری چند همایش اسلامی در شهرهای جاوه (برای اطلاع بیشتر در بارة فعالیت این مراکز رجوع کنید به ولک ، ص 461ـ465؛ نوئر ، ص 73، پانویس 126، ص 76، 222، 226،330، 334ـ336؛ ریکلفس ، ص 255، 264، 270ـ271، 386؛ > دایرة المعارف جهان سوم < ، ج 2، ص 816؛ اسعدی ، ج 1، ص 285؛ اندونزی : گذشته و آینده ، ص 36ـ37؛ الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا). تا 1320 ش /1942،

این فعالیتها در تشدید جریانهای ضداستعماری سوکارنو ( رجوع کنید بهادامة مقاله ) و کاهش شورشهای پراکندة غیراسلامی تأثیر

فراوان داشت ( رجوع کنید به ریکلفس ، ص 288ـ291؛ اسعدی ، ج 1، ص 294ـ296).

در 1319 ش / 1941 در زمان جنگ جهانی دوم ، ژاپنیها به جنوب شرقی آسیا حمله کردند و در 1320 ش /1942 ناوگان دریایی هلند را در دریای جاوه منهدم و جاوه را به مدت سه سال اشغال کردند ( الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا). جاوه در این دوره ، اگرچه از نظر سیاسی از دیگر جزایر اندونزی بسیار مهم تر بود، از لحاظ اقتصادی ، منطقه ای کم اهمیت شده بود (ریکلفس ، ص 313). در 1324 ش /1945، ژاپنیها مغلوب استقلال طلبان جاوه ای شدند و سوکارنو، رهبر استقلال طلبان ، در 26 مرداد/ 17 اوت استقلال کشور اندونزی را در جاوه اعلام کرد ( الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا). در پی استقلال اندونزی ، در حالی که عده ای از نیروهای متفقین هنوز در جاکارتا و سمارانگ و سورابایا حضور داشتند، اختیار تمام ادارات و تشکیلات نظامی و واحدهای صنعتی در شهرهای اصلی جاوه ، به دست جاوه ایها افتاد ( اندونزی : گذشته و آینده ، ص 66؛ ریکلفس ، ص 337). به رغم اعلام استقلال در اندونزی ، جاوه تا مدتها درگیر منازعات فراگیر بود. در 1325 ش / 1946، هلندیها جاکارتا را تصرف کردند و پایتخت استقلال طلبان به یوگیاکارتا منتقل شد. یک سال بعد، هلندیها در حملة معروف به عملیات پلیس ، که از جاکارتا و باندونگ به سمت مغرب جاوه انجام شد، تمام بندرهای جاوه را در اختیار گرفتند (ریکلفس ، ص 346، 355). در 1327 ش /1948، هلندیها به یوگیاکارتا حمله و آن را تصرف کردند. پس از آن به درخواست سازمان ملل ، آتش بس در جاوه را پذیرفتند و ناسوتیون ، معاون فرمانده نیروهای هلندی ، تشکیل دولت نظامی جاوه را اعلام کرد. با تلاش استقلال طلبان ، در خرداد 1328/ ژوئن 1949 نیروهای هلندی شهر یوگیاکارتا

را تخلیه کردند و به استقلال طلبان تحویل دادند (همان ، ص 363ـ365). در همین سال ، جزیرة جاوه چهار قسمت

(دو قسمت در اختیار هلندیها و دو قسمت در اختیار جاوه ایها) شده بود و جاکارتا در تصرف هلندیها بود ( رجوع کنید به کاهن ،

ص 233، نقشه ).

در مرداد 1329/ اوت 1950، در پنجمین سالگرد استقلال اندونزی ، جاوه ایها بر جاوه حاکم شدند که شامل سه ایالت به نامهای جاوة غربی ، جاوة مرکزی و جاوة شرقی (به همراه مادورا) بود. با این حال ، رقابت میان جزایر اندونزی و جاوه شدت یافت (همان ، ص 451؛ الموسوعة العربیة العالمیة ، ج 8، ص 177ـ 178). گویا به رغم مشکلات سایر جزایر اندونزی ، دولت اندونزی توجه بیشتری به جاوه داشت و همین امر به تدریج به مخالفت گستردة این جزایر با جاوه انجامید. این مخالفتها در 1335 ش / 1956 (یک سال پس از اجلاس معروف باندونگ * و در پی نخستین انتخابات در اندونزی ) جنبش مستقل و شورش نظامی در چند جزیره ، از جمله سوماترا، را در پی داشت که ارتش آن را سرکوب کرد (اسعدی ، ج 1، ص 299؛ گیتاشناسی کشورها ، ص 48).


منابع :
(1) ابن بطوطه ، رحلة ابن بطوطة ، چاپ محمد عبدالمنعم عریان ، بیروت 1407/ 1987؛
(2) همان : سفرنامة ابن بطوطه ، ترجمة محمدعلی موحد، تهران 1361 ش ؛
(3) اسماعیل بن علی ابوالفداء، کتاب تقویم البلدان ، چاپ رنو و دسلان ، پاریس 1840؛
(4) مرتضی اسعدی ، جهان اسلام ، تهران 1366ـ1369 ش ؛
(5) اندونزی : گذشته و آینده ، تهران : سفارت جمهوری اندونزی ، ( بی تا. ) ؛
(6) مرل کالوین ریکلفس ، تاریخ جدید اندونزی ، ترجمة عبدالعظیم هاشمی نیک ، تهران 1370 ش ؛
(7) محمدکردزاده کرمانی ، توسعة اقتصادی در اندونزی ، تهران 1372 ش ؛
(8) گیتاشناسی کشورها: جغرافیای طبیعی ، سیاسی ، اقتصادی ، و تاریخی ، تهران : گیتاشناسی ، 1362 ش ؛
(9) محمدرضا مظفری ، اندونزی ، تهران : وزارت امورخارجه ، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی ، 1374 ش ؛
(10) الموسوعة العربیة العالمیة ، ریاض : مؤسسة اعمال الموسوعة للنشر و التوزیع ، 1419/ 1999؛
(11) برنارد هوبرتوس ماریا ولک ، تاریخ اندونزی ، ترجمة ابوالفضل علیزاده طباطبائی ، تهران 1374 ش ؛


(12) Kees Burger and Hidde P. Smit, "International market responses to the Asian crisis for rubber, cocoa and coffee", in Agriculture in crisis: people, commodities and natural resources in Indonesia, 1996-2000 , ed. Franµoise Gإrard and Franµois Ruf, Montpellier, Fr.: Cirad, 2001;
(13) EI 2 , s.v. "Indonesia. I: geography" (by P. Wheatley);
(14) The Encyclopedia of religion , ed. Mircea Eliade, New York 1987, s.v. "Buddhism: Buddhism in Southeast Asia" (by Donald K. Swearer);
(15) Encyclopedia of the Third World , rev.ed. by George Thomas kurian, London 1982, s.v.



(16) "Indonesia";
(17) The Europa world yearbook 1999 , London: Europa Publications, 1999;
(18) Franµoise Gإrard and Franµois Ruf, "Indonesia , s crisis", in Agriculture in crisis , ibid;
(19) Grand dictionnaire encyclopإdique Larousse , Paris 1982-1985;
(20) J. Hardjono, Indonesia: land and people , Djakarta 1971;
(21) Hal Hill, Indonesia , s industrial transformation, Singapore 1997;
(22) An Historical atlas of Islam , ed. William C. Brice, Leiden: Brill, 1981;
(23) Koentjaraningrat, Javanese culture , Singapor 1989;
(24) George Mc Turnan Kahin, Nationalism and revolution in Indonesia , Ithaca 1970;
(25) Marco Polo, The book of Ser Marco Polo the Venetian concerning the kingdoms and marvels of the East , translated and edited, with notes by Henry Yule, 1871, 3rd. ed. by Henri Cordier, 1903-1920, repr. London 1975;
(26) 1998 Britannica book of the year , Chicago 1998;
(27) Deliar Noer, The modernist Muslim movement in Indonesia 1900-1942 , Oxford 1973;
(28) The Times atlas of the world , London: Times Books, 1985.

/ وحید ریاحی /



تصاویر این مدخل:
معبد بوربودور در جاوه مرکزی منبع: Over INDONESIA, photo by : R.Helmi & G.Alberto Rossi,ed.Didier Millet singapore: Archipelago press 1997

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4432
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست