responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4402

 

جامَگی ، واژه ای تقریباً معادل حقوق و مواجب که از قرن پنجم در تشکیلات مالی و اداری برخی از دولتهای اسلامی رایج شد. ریشة این واژه (در متون عربی به صورت جامکیّه ، جامکیّات و جوامک ) جامة فارسی است که با یای نسبت ترکیب شده است . جامَگی در اصل به معنی «جامه بها» ( رجوع کنید بهبرهان ؛ نفیسی ؛ دهخدا، ذیل واژه ) و نیز یک قواره پارچه برای دوختن یک دست جامه است (نفیسی ، همانجا) اما در اصطلاح ، نخست به معنای بخشی از حقوق سربازان بود که در دورة سلاجقه و زنگیان و ایوبیان ، به صورت لباس یا پارچه پرداخت می شد و سپس در عهد ممالیک معنای مستمری ماهانة کارمندان و سربازان به خود گرفت ( رجوع کنید بهد. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل makiyya" ¦"Dja ). تحول معنایی این واژه تقریباً همانند واژة «جرایه » است که در سازمان اداری فاطمیان ، ایوبیان و ممالیک نوعی مقرری غیرنقدی روزانه و ماهانه ، اغلب به صورت چند قرص نان بود ( رجوع کنید به قلقشندی ، ج 11، ص 42؛ مقریزی ، 1418، ج 6، ص 506؛ نیز رجوع کنید به جیره * ) که در عهد عثمانی به صورت مستمری نقدی در آمد ( رجوع کنید به د. اسلام ، همانجا؛ قس واژة «آرپالیق » به معنای حقِّجَوْ در تشکیلات عثمانی رجوع کنید به پاکالین ، ذیل k" "Arpal ؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی ، ذیل «آرپالیق »).

از گزارشهای منابع چنین برمی آید که واژة جامگی بیشتر در سازمان اداری دولت ممالیک کاربرد داشته و در منابع و متون مربوط به دیگر سلسله ها (برای نمونه رجوع کنید به نظامی ، ص 66؛
ابن جوزی ، ج 16، ص 145؛
ابن اثیر، 1382، ص 78؛
همو،

1399ـ 1402، ج 9، ص 20، 335، ج 10، ص 452، ج 11، ص 23، 325، 531) به ندرت به کار رفته است . در گزارشهای دورة ایلخانان مغول نیز این واژه به عنوان بخشی از حقوق نقدی لشکریان در کنار دیگر مواجب مانند وظایف و مرسومات ( رجوع کنید بهشمس منشی ، ج 1، جزء 1، ص 200، 295، 306، 366) و در مقابل اقطاع (همان ، ج 1، جزء 1، ص 306) به کار رفته است . در تشکیلات عثمانی نیز جامگی در مقابل ارزاق شش ماهه و عطایای سالانه به کار رفته و به معنای حقوق ماهانه مستخدمان حکومتی یا صدقات و صله هایی بود که از محل موقوفات مستمراً و مرتباً به برخی افراد، از جمله سادات و خاندان عثمانی ، پرداخت می شد و از 1295/1878 نیز حق جامگی طی حکمی قابل واگذاری به غیر گردید ( رجوع کنید به د.ا. د. ترک ، ذیل mekiyye" "Ca ).

با اطلاعات اندکی که در بارة کاربرد واژة جامگی در حکومتهای پیش از ممالیک مانند آل بویه ، سلاجقه ، فاطمیان ، ایوبیان و نیز ایلخانان مغول وجود دارد نمی توان دقیقاً و تفصیلاً به چند و چون این واژه و جایگاه آن در نظام پرداخت حقوق و مواجب مستمری بگیران حکومتی دست یافت . حتی به نظر می رسد که برخی از نویسندگان متأخرتر این واژه را برای برخی از دوره ها و حکومتهای متقدم تر، مثلاً دورة آل بویه ( رجوع کنید به ابن اثیر، 1399ـ1402، ج 9، ص 20)، به جا به کار نبرده و مصطلح رایج در زمان خود را به دوره های پیشین نسبت داده اند. اما در عهد ممالیک ، با استناد به اطلاعات برجای مانده در بارة این واژه در منابع اصیل و دست اول ، می توان به چند و چون جامگی در نظام پرداخت حقوق این دوره دست یافت .

بنا بر شواهد و قرائن موجود در منابع مکتوب دورة ممالیک ، جامگی نوعی مستمری نقدی ماهانه بود که به برخی از مستخدمان حکومتی (کشوری و لشکری ) پرداخت می شد ( رجوع کنید به قلقشندی ، ج 3، ص 519، ج 11، ص 42؛
مقریزی ، 1418، ج 6، ص 171، 506؛
ابن کثیر، ج 14، ص 184) و به عنوان یکی از مستمریهای اصلی در واقع جانشین و مترادف «راتب » و «راتبه » (جمع آن : رواتب ) گردید که پیشتر از طریق دیوان جیش به سپاهیان پرداخت می شد ( رجوع کنید به ابن تغری بردی ، ج 9، ص 52، ج 14، ص 70).

در دورة ممالیک این حقوق در مقابل اقطاع قرار داشت ، به نحوی که تقریباً می توان همة حقوق بگیران این دوره را به دو دسته «اصحاب الاقطاع » و «ارباب الجوامک » تقسیم کرد ( رجوع کنید بهقلقشندی ، ج 4، ص 41؛
مقریزی ، 1270، ج 2، ص 217؛
ابن تغری بردی ، ج 9، ص 52).

به گزارش مقریزی (1418، ج 6، ص 477) سپاه مصر در دولت ممالیک معمولاً سه دسته بودند: «اجنادالحلقه » (خادمان و محافظان سلطان ) که هریک اقطاعی به نام «خُبز» داشتند؛
«ممالیک السلطان » که «جامگی » ماهانه و علاوه بر آن «جرایات و لحوم » روزانه و «کسوه » سالانه هم دریافت می کردند؛
و «ممالیک الامراء» (خادمان امیران ) که در شمار اقطاع بگیران امیران قرار داشتند. مقریزی افزوده است که این قاعده از زمان ملک ظاهر سیف الدین برقوق (حک : 784ـ791 و 792ـ801) برهم خورد و در دسته بندی مذکور آشفتگی پدید آمد به نحوی که مثلاً دستة دوم (ممالیک السلطان ) علاوه بر جامگی ، اقطاع نیز می گرفتند (نیز رجوع کنید به ابن تغری بردی ، ج 14، ص 70ـ71) اما نویری (ج 8، ص 204ـ 205) کارکنان دستگاه ممالیک را به دو دستة «ممالیک سلطانی » و «ممالیک کتابی » (احتمالاً یعنی ممالیک دیوانی و کشوری در مقابل ممالیک نظامی و لشکری ) تقسیم کرده و دستة اخیر را «ارباب الجامکیات » خوانده است . اگر منظور نویری این بوده باشد که جامگی فقط به ممالیک کتابی اختصاص داشته است و ممالیک سلطانی کلاً از آن بی بهره بوده اند، درست نیست ، زیرا بنا بر منابع این دوره ، ممالیک سلطانی علاوه بر «لحم و علیق و کُسوه » جامگی هم دریافت می کردند ( رجوع کنید به مقریزی ، 1418، ج 6، ص 171ـ172؛
ابن تغری بردی ، ج 11، ص 261، 361، ج 14، ص 70، ج 16، ص 100).

مقریزی (1270، همانجا) و قلقشندی (ج 4، ص 41) نوشته اند که زیّ صاحبان اقطاع و ارباب جامگی در عهد ملک ظاهر برقوق از هم جدا بود. پوشیدن لباس رسمی مطرز برای ارباب الجوامک ، بر خلاف اصحاب الاقطاع ، ممنوع بود. بنا بر مطلب پیش گفته و نیز بر اساس گزارش دیگری از ابن تغری بردی ( رجوع کنید به ج 9، ص 52 ـ53) مقام و مرتبة جامگی بگیران از اقطاع داران پایین تر بود. با این حال ، در میان جامگی بگیران ، صاحب منصبان عالی رتبه مانند والیان و قاضیان هم وجود داشتند (برای نمونه رجوع کنید به قلقشندی ، ج 11، ص 42؛
بریهی ، ص 74؛
نیز رجوع کنید به ادامة مقاله ). از مجموع شواهد و قرائن ، از جمله تقسیم بندی نویری و نیز متفاوت بودن لباس رسمی صاحبان اقطاع و ارباب جامگی ، چنین برمی آید که کارکنان دستگاه ممالیک بر این اساس که آیا مجاز به دریافت اقطاع اند یا نه ، طبقه بندی می شدند. با این وصف ، ارباب الجوامک کسانی بودند که حق دریافت اقطاع نداشتند، هرچند اصحاب الاقطاع از حق جامگی هم می توانستند برخوردار باشند.

از گزارشهای مذکور در منابع عصر مملوکی چنین برمی آید که طبقات مختلف با مبالغ متفاوت ، جامگی می گرفتند. در رأس همة جامگی بگیران مملوکان و غلامان سلاطین و امیران قرار داشتند. جامگی ممالیک سلطانی در هر ماه به یک میلیون و دویست هزار درهم می رسید ( رجوع کنید به مقریزی ، 1418، ج 6، ص 171ـ172). در 748، به سبب رکود قیمتها، جامگی هر غلام به هشتاد درهم (513 دینار) رسید (ابن تغری بردی ، ج 10، ص 210). ممالیک امیرسیف الدین در 817 بیش از هزار تن بودند و جامگی مملوکان او در شام بین ده تا صد دینار بود (همان ، ج 14، ص 129). بنا بر توقیعی که از جانب سلطان مملوکی در 678 صادر شده بود، امیرشمس الدین ، متولی ثغر اسکندریه ، مشمول دریافت جامگی و جرایه در آغاز هر ماه شد ( رجوع کنید به قلقشندی ، ج 11، ص 40، 42). جنگجویان دریایی ممالیک در سواحل مصر و شام به تفاوت دو، هشت ، ده ، پانزده و بیست دینار جامگی می گرفتند (همان ، ج 3، ص 519).

از جانب سلطان به هریک از شیوخ مصر علاوه بر اقطاع ، سالانه چهل دینار مستمری نقدی به نام برکات در چهار نوبت (عید فطر، عید قربان ، ربیع الاول و رجب ) پرداخت می شد. برکات در مصر بنا بر نوشتة قلقشندی (ج 5، ص 140) به مثابة جامگی بود. در 822 در منشوری ابلاغ شد که به مربی دو اسب ماهانه سیصد درهم و به مربی دو اسب و یک استر ماهانه 350 درهم ، علاوه بر جرایة خُبز، جامگی دهند (مقریزی ، 1418، ج 6، ص 506). بنا بر گزارشی ، برای مأمور حمل زباله های خانه ها و قلعة سلطان در اوایل حکومت ممالیک بحری (676)، جامگی و جرایه مقرر شد (دواداری ، ج 8، ص 220). متولی مواریث حَشریّه و مباشران او، از جمله شاهد مُشرِف و کاتب ، نیز مشمول دریافت جامگی بودند (قلقشندی ، ج 3، ص 460). به مباشران و امینان سلطان در امر استخراج معدن زمرد در شهر قوُص هم جامگی داده می شد ( رجوع کنید به همان ، ج 3، ص 455).

فقیهان هم مشمول دریافت جامگی بودند و جامگی آنان از محل اوقاف و مرتبات سلطانی تأمین می شد (مقریزی ، 1418، ج 6، ص 171). به صاحبان دیگر علوم هم جامگی تعلق می گرفت . برای سیدرکن الدین حسن بن شرفشاه استرآبادی (متوفی 715)، متکلم و نحوی ، ماهانه 008 ، 1 درهم جامگی مقرر شد (ابن عماد، ج 6، ص 35). در 739 در دارالحدیث مصر، سی محدّث گماشته شد که برای هریک علاوه بر جرایة خُبز، ماهانه هفت درهم و برای مباشر (رئیس ) این دارالحدیث ، حافظ ذهبی ، سی درهم جامگی مقرر شد (ابن کثیر، ج 14، ص 184). در 716 یکی از امیران مملوکی در دمشق ، مکتبی برای ایتام وقف و برای آنان کسوه و جامگی مقرر کرد (همان ، ج 14، ص 78ـ79). قضات نیز مشمول دریافت جامگی بودند، اما بیشتر آنان از دریافت آن خودداری می کردند ( رجوع کنید به همان ، ج 13، ص 246، 260، 277؛
ابن عماد، ج 5، ص 369؛
بریهی ، ص 74ـ75).

از زمان ملک ظاهر برقوق تصدی پرداخت جامگی ممالیک برعهدة «دیوان مفرد» قرار گرفت (قلقشندی ، ج 3، ص 453؛
نیز رجوع کنید به مقریزی ، 1418، ج 7، ص 131). ملک ظاهر پس از پایه گذاری این دیوان ، مسئولیت آن را به استاددار * سپرد (قلقشندی ، همانجا). بر اثر کوتاهی استاددار یا زیاده خواهی مملوکان جامگی بگیر، گاه اغتشاشاتی در دیوان مفرد بروز می کرد که با دستگیری استاددار یا افزایش جامگی مملوکان ، رفع می شد ( رجوع کنید به مقریزی ، 1418، ج 7، ص 264، 278، 429).


منابع :
(1) ابن اثیر، التاریخ الباهر فی الدولة الاتابکیـّة ، چاپ عبدالقادر احمد طلیمات ، قاهره ?( 1382/1963 ) ؛
(2) همو، الکامل فی التاریخ ، بیروت 1385ـ1386/ 1965ـ1966، چاپ افست 1399ـ1402/ 1979ـ 1982؛
(3) ابن تغری بردی ، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة ، قاهره ?( 1383 ) ـ 1392/ ?( 1963 ) ـ1972؛
(4) ابن جوزی ، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1412/1992؛
(5) ابن عماد؛
(6) ابن کثیر، البدایة و النهایة ، بیروت 1411/1990؛
(7) برهان ، برهان قاطع ، چاپ محمد معین ، تهران 1361 ش ؛
(8) عبدالوهاب بن عبدالرحمان بریهی ، طبقات صلحاء الیمن ، المعروف بتاریخ البریهی ، چاپ عبداللّه محمد حبشی ، صنعاء 1403/1983؛
(9) دائرة المعارف بزرگ اسلامی ، زیرنظر کاظم موسوی بجنوردی ، تهران 1367 ش ـ ؛
(10) ذیل «آرپالیق » (از علی اکبر دیانت )؛
(11) ابوبکربن عبداللّه دواداری ، کنزالدرر و جامع الغرر ، ج 8 ، چاپ اولریش هارمان ، قاهره 1391/1971؛
(12) دهخدا؛
(13) محمدبن هندوشاه شمس منشی ، دستورالکاتب فی تعیین المراتب ، چاپ عبدالکریم علیزاده ، مسکو 1964ـ1976؛
(14) قلقشندی ؛
(15) احمدبن علی مقریزی ، السلوک لمعرفة دول الملوک ، چاپ محمدعبدالقادر عطا، بیروت 1418/1997؛
(16) احمدبن علی مقریزی ، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الا´ثار، المعروف بالخطط المقریزیة ، بولاق 1270، چاپ افست قاهره ( بی تا. ) ؛
(17) احمدبن عمر نظامی ، چهار مقاله ، چاپ محمد قزوینی و محمد معین ، تهران 1333 ش ؛
(18) علی اکبر نفیسی ، فرهنگ نفیسی ، تهران 1355 ش ؛
(19) احمدبن عبدالوهاب نویری ، نهایة الارب فی فنون الادب ، قاهره ( 1923 ) ـ1990؛


(20) EI 2 , s.v. "Dja ¦makiyya" (by Hussain Monإs);
(21) Mehmet Zeki Pakal n, Osmanl  tarih deyimleri ve terimleri sخzlدg §د , Istanbul 1971-1972;
(22) TDVIA , s.v. "Ca mekiyye" (by Ahmet Akgدndدz).

/ سیدجمال موسوی /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4402
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست