responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4201

 

ثابت ، علاءالدین علی ، شاعر ترکِ سدة یازدهم و دوازدهم . در شهر اوزیجة بوسنه (بوسنی امروزی ) به دنیا آمد. ریپکا سال تولد وی را حدود 1060 تخمین زده است . ثابت خویشاوند وُصْلَتی علی بیگ شاعر (متوفی 1100) و ماهری عبداللّه افندی (متوفی 1122) بود. وی پس از اتمام تحصیلات مقدماتی نزد خلیل افندی ، از علمای آن روزگار، برای ادامة تحصیل به استانبول رفت . پیشرفت و پرورش طبع توانا و استعداد شعری ثابت مدیون همین مهاجرت است . او در جستجوی ممدوح ، سرانجام توجه محمدپاشا سیدی زاده ، قپودان دریا را جلب نمود و چون ممدوح وی ، در شوال 1086 به قپودان دریایی منصوب شده بود (ثریا، ج 4، ص 186)،

ثابت می بایست پیش از این تاریخ ، به استانبول رفته باشد.

او در دستگاه محمدپاشا، لیاقت خود را نشان داد و با شخصیتهای برجسته ای آشنا شد. در ربیع الا´خر 1089، به وساطت محمدپاشا، ملازم (پیشکار) علی افندی ، شیخ الاسلام چتالجه شد. در نسخه ای از دیوان ثابت ، که به فریدکام تعلق دارد، یادداشتی هست که نشان می دهد ثابت ، داماد خانوادة لعلی زاده بوده ، و وابستگی وی به طریقت بیرامیه * ، نتیجة این وصلت است .

ثابت با حقوقی اندک به سمت مُدرّسی ارتقا یافت . پس از بر کنار شدن از تدریس ، در 1096 در قصیده ای ، از این مسئله و گرفتار شدنش در دیار غربت ، به قره ابراهیم پاشا شکوه کرد و خواستار سمت قضا شد (ثابت ، گ 41 ر). در همین تاریخ ، از محمد افندی اَنقَرَوی ، قاضی عسکر روم ایلی نیز منصبی تقاضا کرد. ثابت قصیده ای هم در تبریک فتح پرکوپ و کاچانیک ، به سلیم گرای ، خان کریمه ، که در 13 جمادی الاولی 1101 به اَدِرنه آمده بود، تقدیم کرده است (سلاحدار فندقلیلی ، ج 2، ص 495). از این قصیده چنین بر می آید که ثابت از اواسط 1098 به بعد، در ادرنه سمت پیشکاری داشته و دور از خانه و خانواده اش به سر می برده است . او در این قصیده ، از سلیم گرای خواست که منصب قضای شهر کفة کریمه را به او واگذار کند و در پی آن با درجة «ثانیه » قاضی این شهر شد (قریمی ، ص 132؛ در این کتاب ، به نقل از کسانی که ثابت را از نزدیک می شناخته اند، تصویری از قیافه ، اندام و سایر خصوصیات جسمانی او آمده است ). تاریخ انتصاب و مدت اشتغال ثابت به این سمت معلوم نیست ، اما مسلّم است که این انتصاب پیش از دومین کناره گیری سلیم گرای از امارت ، در جمادی الا´خرة 1102، صورت گرفته است .

او در قصیده ای که در شعبان 1103، برای شیخ الاسلام علی افندی پاشمَقچی زاده سروده و در آن از مصیبت کشته شدن بسیاری از افراد خانواده اش و تهیة فدیه برای نجات جان دخترش سخن گفته ، مقام قضای یانیه را خواستار شده است . در همان سال ، ثابت به مفتیگری تکیرداغ و تدریس «خارج » (مقدمات ) در مدرسة رستم پاشای آن شهر منصوب گردید. وی هشت سال در آن سمت باقی ماند و در طول این مدت ، به



درجات بالاتر مدرّسی ارتقا یافت . وی برای اینکه مجبور به اقامت بیشتر در آن شهر نشود و از یادها نرود، برای شخصیتهای مهم مقیم استانبول قصیده و مادّه تاریخ می سرود؛ و در همین ایام بخش بزرگی از مثنوی ادهم و هما را سرود و دیوان شعر خود را تنظیم نمود. علاوه بر این ، شاعری به نام شهری را تربیت کرد و به عرصه رساند.

ثابت ، که از طول اقامتش در تکیرداغ و محیط آن آزرده شده بود، به دستور شیخ الاسلام فیض اللّه افندی ، در محرّم 1112 به سمت «مولویّت » بوسنه سرای (= سارایوو) رسید. او از سمت مولویّت در این شهر ــ که در فاصلة سالهای 1099ـ1110 از سوی اتریش اشغال ، و دچار خرابی و فقر عمومی شده بود ــ درآمد کافی نداشت و ناخوشنود بود. وی در محرّم 1113 از سمت خویش معزول و در نتیجه فقیرتر شد. درگذشت فرزندش ابراهیم در 1114 نیز او را بیش از پیش ناراحت کرد. ثابت در صفر 1117 به مولویّت قونیه منصوب و در 1118 معزول گردید، اما در ذیقعدة 1119 به مولویّت دیاربکر منصوب و در محرّم 1121 برکنار شد، و پس از عزل به استانبول رفت و تا آخر عمر دیگر به هیچ منصبی گماشته نشد. در این زمان «آرپالق » (اقطاع )اش را از او گرفته بودند ( رجوع کنید به «رمضانیّه »ای که در بارة بالطه جی محمدپاشا سروده است ). او که دیگر پیر شده بود، در منظومه هایی که به نام سلطان احمد سوم و وزیرش ، بالطه جی محمدپاشا سرود، کوشید تا آنها را از تنگدستی خود آگاه

سازد. وی در 3 شعبان 1124 درگذشت . آرامگاه او در کنار راه ( محله ) طوپقاپی به ( آبادی ) مالْتپه ، در جوار آرامگاه خانوادة لعلی زاده و تعدادی از بزرگان بیرامیه ، در پایین قبر صاری عبداللّه افندی * قرار گرفته و سنگ مزارش شبیه سنگ قبرهای ملامی ـ بیرامی است .

شکوفایی ثابت در دورة تسلط بلامنازع نابی * بر شعر عثمانی بود. با این حال نابی و شاعران بزرگ دیگری ، مانند صفائی و سالم و سید وَهْبی ، از او به بزرگی یاد کرده اند. وجه امتیاز و شهرت اشعار ثابت ، سبک ویژة آن است . در این سبک ، امثال و حکم ، تعبیرات عوام و گفتار روزمرة مردم بخشی از عناصر شعر را تشکیل می دهد که در شعر دیگران سابقه نداشته است . ثابت با این کار لغات «شعر دیوان » (شعر کهن عثمانی ) را روزآمد کرد و بدینسان ، میان اینگونه شعر و زندگانی روزمرة مردم پیوند استواری پدید آورد. اگر چه پاره ای از این عناصر شعری مردمی ، در شعر نجاتی (شاعر قرن نهم ) و در اشعار شعرای معاصر او نیز دیده می شود، اما تنها شاعری که به طور گسترده و فراوان از آنها بهره جسته ، ثابت است . پیش از ثابت ، شاعری در ادبیات دیوان سراغ نداریم که به اندازة او از زبان مردم ، استفاده کرده باشد. معاصران او، شعرش را سهلِ ممتنع خوانده اند. شعر ثابت همچون شعر شاعرانی نبود که خواهان پدید آوردن اشعاری به «ترکی بسیط » (ساده ) بوده اند. او نمی خواست با کنار نهادن یا کاستن واژه های فارسی و عربی از زبان ترکی به تصفیة آن بپردازد، بلکه حتی بعضی از واژه های فارسی و عربی را در شعرش آورده که سایر شاعرانِ «دیوان » به کار نبرده اند، تا جایی که در کتابی حاوی حل مشکلات زبانیِ چند تن از شاعران دیوان ، بخشی هم به دشواریهای شعر ثابت اختصاص دارد (طوپقاپی سرای ، کتابخانة اندرون ، ش 1456). هدف اصلی ثابت این بود که تعبیرات عوام را که عادتاً در شعر به کار نمی رفت ، به طرزی دور از انتظار، به کار گیرد و خواننده را به شگفتی وا دارد و او را بر سر ذوق آورد.

ثابت بیشتر در سرودن قصیده ، ترجیع بند، مثنوی و منظومه های مفصّل مهارت داشت . در میان اشعار او قصیده های «معراجیه » و «رمضانیه » و مثنوی ظفرنامه ، از برترین نمونه های این نوع اشعار به شمار می روند که همواره تحسین شده اند. از دیگر امتیازات برجستة شعر ثابت ، وجود صحنه های واقعی زندگی در آن و توانایی وی در تصویرپردازی است که در «رمضانیه » و ظفرنامه بخوبی دیده می شود. قصیدة ثابت ، در بارة مسجد علی پاشا چورْلیلی نیز، در میان اشعار دیوان مفصّل ترین وصف از اثری معماری است .

معاصرانش توانایی ثابت را در سرودن مثنوی نیز ستوده اند، اما در عین حال او را پیرو نوعی زاده عطائی * دانسته اند. وجوه اشتراک ثابت با نوعی زاده ، بی اعتنایی به موضوعات موجود و پرداختن به رویدادهایی که خود کشف می کرد و همچنین سرودن مثنویهای کوتاه و بی پردة محلی بود.

با این وصف ، ثابت در تکامل «شعر دیوان » جایگاه بسیار مهمی داشته است . از شاعرانی که به تقلید از ثابت به زبان رایج مردم توجه بسیار نمودند، در درجة اول ندیم * و سپس شاعران دیگر سدة دوازدهم ، مانند کانی * و واصفِ اندرونی * و چند شاعر دیگر در خور ذکرند.

آثار. 1) دیوان ، مشتمل بر دو نعت ، که یکی از آن دو «معراجیّه » است ؛ قصاید؛ ترجیع بندها؛ مخمسها؛ مادّه تاریخها؛ غزلیات ، رباعیات ، قطعات ، مفردات و پنج لُغَز. از میان نسخ خطی آن ، نسخه ای به خط مستقیم زاده (نسخة خطی کتابخانة دانشگاه ( استانبول ) ، ش 2901) با تصحیحات و اضافاتی که در آن صورت گرفته ، دارای ارزش خاصی است ؛ 2) ظفرنامه ، منظومه ای حماسی در قالب مثنوی و حاوی



426 بیت که در آن به وصف مراسم پیشواز از سلیم گرای و ملاقات او با سلطان سلیمان دوم ، و نیز شرح پیروزی سلیم بر قوای روس و لهستان در پرکوب پرداخته است و با صحنه های دقیق و متنوع و شیوة روایت پر تحرکش ، در ادبیات حماسی کهن ترک ، اثری استثنایی است ، بسیاری از محققان آن را شاهکار ثابت خوانده اند. این مثنوی مختصر، که غزانامه و سلیم نامه نیز نامیده می شود، در 1299 و 1311، به کوشش ابوالضیا توفیق به چاپ رسیده است ، اما چون هیچکدام از آن دو بر اساس نسخه ای معتبر تهیه نشده ، از نقص و اشتباه خالی نیست ؛ 3) ادهم و هما ، منظومه ای که شاعر در زمان سلطنت مصطفی دوم آغاز و پس از مدتی سرودن آن را رها کرده است و بار دیگر در 1119، در روزگار احمد سوم ، به آن پرداخته اما موفق به اتمامش نشده است . به نظر سلیم تذکره ( نویس ) ، این مثنوی ، نخستین داستان از خمسه ای است که ثابت قصد سرودنش را داشت و موضوع آن ماجرای عشق ادهم ، جوانِ سقا، به هما دختر پادشاه است . عده ای از مؤلفان (مثلاً هامر ـ پورگشتال و ابراهیم نجفی )، موضوع این مثنوی را به اشتباه ، زندگی ابراهیم ادهم ( صوفی ) معروف دانسته اند و بعضی نیز آن را با مثنوی ادهم و هما ی نعتی ، شاعر معاصر ثابت ، خلط کرده اند؛ 4) بربرنامه ؛ 5) ذره نامه ( حکایة خوجه فساد / دونْلو دره )؛ که این دو مثنوی ، داستانهای عامیانه و بی پرده ای در موضوعات جنسی هستند؛ 6) عمرولیث ؛ سه مثنوی اخیر، کوتاه اند و در اغلب نسخه های دیوان ثابت درج شده اند.


منابع :
برای جامع ترین تحقیق در بارة ثابت ؤ

(1) Jan Rypka, Beitrجge zur Biographie, Charakteristik und Interpretation des tدrkischen Dichters Sabit , Prague 1924;


(2) برای سایر نوشته ها و تحقیقات رجوع کنید بهمحمدطاهر بروسه لی ، عثمانلی مؤلفلری ، استانبول 1333ـ1342، ج 2، ص 118 و بعد؛
(3) اسماعیل افندی بلیغ ، نخبة الا´ثار ، نسخة خطی کتابخانة دانشگاه ( استانبول ) ، ش 1182، گ 9 پ ، 12 پ ؛
(4) حاجی توفیق ، مجموعة التراجم ، نسخة خطی کتابخانة دانشگاه ( استانبول ) ، ش 192، گ 72 پ ؛
(5) محمد توفیق ، قافلة شعرا ، استانبول 1290، ص 84 و بعد؛
(6) علاءالدین علی ثابت ، دیوان ، نسخة خطی کتابخانة دانشگاه ( استانبول ) ، ش 3288؛
(7) محمدثریا، سجل عثمانی ، استانبول 1308ـ1315، ج 2، ص 61؛
(8) محمدجلال ، عثمانلی ادبیاتی نمونه لری ، استانبول 1312، ص 494 و بعد؛
(9) علی جواد، ممالک عثمانیه نک تاریخ و جغرافیا لغتی ، استانبول 1313ـ1317، ص 1070؛
محمدخانجی ، الجواهر

(10) الاسنا فی تراجم علماء و شعراء بوسنا ، قاهره 1349، ص 44ـ47؛
(11) فائق رشاد، اسلاف ، استانبول 1312، ج 2، ص 35ـ39؛
سالم ، تذکره ، نسخة خطی کتابخانة دانشگاه ( استانبول ) ، به خط مؤلف ، ش 2407،

(12) گ 79پ ـ81 ر؛
(13) همان ، استانبول 1315؛
(14) شمس الدین بن خالد سامی ، قاموس الاعلام ، چاپ مهران ، استانبول 1306ـ1316/ 1889ـ 1898، ج 3، ص 1735؛
(15) محمدآغا سلاحدار فندقلیلی ، سلاحدار تاریخی ؛
(16) شهاب الدین سلیمان بیگ ، تاریخ ادبیات عثمانیه ، استانبول 1328، ص 180ـ 183؛
(17) سلیمان افندی شمعدانی زاده فندقلیلی ، مُری التواریخ ، نسخة خطی کتابخانة بایزید، ش 5144، گ 309 پ ؛
(18) محمد افندی شیخی ، وقایع الفضلاء ، نسخة خطی کتابخانة دانشگاه ( استانبول ) ، ش 3216، ص 315 و بعد؛
(19) صفائی ، تذکره ، نسخة خطی کتابخانة دانشگاه ( استانبول ) ، ش 3215، ص 57 ـ60؛
(20) عبدالحمید ضیاء پاشا، خرابات ، استانبول 1291، ج 1، ص 10، 16 و بعد؛
(21) عاصم ، ذیل زبدة الاشعار ، نسخة خطی کتابخانة دانشگاه ( استانبول ) ، ش 2401، گ 4 ر؛
(22) عبدالغفار قریمی ، عمدة التواریخ ، استانبول 1926؛
(23) فرید کام ، «بعض شاعرلرمز حقنده تحلیلی ، انتقادی مطالعات »، پیام صباح ، 1922، ش 1119، 1126، 1133، 1140، 1146؛
(24) محمد نامق کمال بیگ ، بهار دانش ، مقدمه ، استانبول 1290، ص 9؛
(25) محمدفؤاد کوپریلی و شهاب الدین سلیمان بیگ ، ینی عثمانلی تاریخ ادبیاتی ، استانبول 1332، ص 379 به بعد؛
(26) سلیمان سعدالدین مستقیم زاده ، مجلة النصاب ، کتابخانة سلیمانیه ، بخش کتابهای حالت افندی ، ش 628، گ 163؛
(27) معلم ناجی ، «ثابت »، مجموعة معلم ، 1303، ص 51 و بعد؛
(28) همو، لغت ناجی ، استانبول 1316، ص 275؛
(29) ابراهیم نجمی ، تاریخ ادبیات درسلری ، استانبول 1338، ج 1، ص 172ـ175؛


(30) Franz Babinger, Die Geschichtsschreiber der Osmanen und ihre Werke , Leiden 1927;
(31) I smail Pa ía Baghdadi, Asma ¦ Ýal-mu ف allifin , Istanbul 1951, I, 765;
(32) Safvet Beg Bes §agic ¨, Bos §n jaci i Hercegovci u islamskoj Knjiz §evnosti , Sarajevo 1912, 127-139;
(33) J.K. Basmadjian, Essai sur l¨Histoire de la littإrature ottomane, Istanbul 1910, 132 f.;
(34) EI 1 , s.v." Tha ¦bit" (by Th.Menzel);
(35) Gibb, A history of Ottoman Poetry , London 1905, IV, 14-29;
(36) Joseph von Hammer-Purgstall Geschichte des osmanischen Dichtkunst , Pesth 1838, IV, 46-49;
(37) Muh ¤ammed Hanci ¦, "Miradz §ijja", Sabita Uz §ic §anina ) Glasnik Islamske Vjerske Zajednice ), Sarajevo 1940, VIII, no. 7-11;
(38) Muh ¤ammed Na ªm âk Kema ªl Beg, Na ªm  k Kemu ªl , in Ta ªlim-i edebiyat دzerine bir risa ªlesi , ed. N.H. Onan, Ankara 1950, 22, 51;
(39) Fuad Kخprدlد, Diva ªn edebiyati antolojisi , Istanbul 1934, 327;
(40) A.S. Levend, Gazavat- na ªmeler ve Mihalog §lu Ali Bey , in Gazavat- na ªmesi , Ankara 1956, 131;
(41) Sa , dedin Nدzhet, Tدrk edebiyat  tarihi ve nدmu ªneleri , Istanbul 1931, 490 f.;
(42) E. Rossi, Elenco dei manoscritti turchi della Biblioteca Vaticana , Vaticana 1953;
(43) J. Rypka, "Les Mدfredؤt de Sؤbit", Archiv Orientؤlni , 18 (1950), 444-478;
(44) idem, "Sa ¦bit , s Ramaza ¦nijje", Islamica , 3 (1928), 435-478;
(45) idem, "Supple ¨ment aux Mufredat de Sa ªbit" Archiv Orienta ªlni, 20 (1952), 347-350;
idem, " غber Sہbit , s romantisches

(46) Epos Edhem د Hدma ª", Archiv Orientؤlni, 1 (1929), 147-190;
(47) I smail Hakk âUzunµar âíll, Osmanl  tarihi , Ankara 1954.

/ عمر فاروق آق اون ، تلخیص از ( د. ا. ترک ) /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4201
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست