responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4183

 

تیمورشاه دُرّانی ، دومین شاه افغانستان از سلسلة درّانی * (اَبدالی ) و بزرگترین پسر احمدشاه درّانی . تیمورشاه در 1155 در مشهد به دنیا آمد (درّانی ، ص 148؛ غبار، ص 372). نادر افشار (حک :1148ـ1160) طایفة درّانی را از قندهار به خراسان کوچ داده بود. پس از کشته شدن نادر در 1160 و حملة احمد شاه به قوچان و گریز احمدشاه از آنجا، تیمور در کَلات باقی ماند (درّانی ، همانجا؛ حسینی

منشی ، ص 83؛ مرعشی صفوی ، ص 88). احمدشاه پس از تثبیت حکومت خود، به قصد پس گرفتن تیمورشاه ، به خراسان رفت و با شاهرخ میرزای افشار (حک : 1161ـ1210) صلح کرد و تیمور را با خود به هرات برد و حاکم آنجا کرد (درّانی ، همانجا).

در 1167 تیمور به ولیعهدی انتخاب شد. در همان سال به سبب حملة احمدشاه به خراسان و دور بودن احمدشاه از افغانستان ، تیمور نایب السلطنه نیز شد (حسینی منشی ، ص 170، 272). تیمورشاه سال بعد از لاهور به هرات بازگشت (درّانی ، همانجا) و از آن پس تا زمان فوت احمدشاه ، حاکم هرات بود. وی پس از شنیدن خبر بیماری پدرش عازم کابل شد ولی احمدشاه ــ که به سبب بدگوییهایی که از تیمورشاه

کرده بودند، نسبت به او بدبین شده بود ــ نامة تندی برای تیمورشاه فرستاد و او از بین راه به هرات بازگشت (همان ، ص 148ـ149). پس از فوت احمدشاه ، وزیر او، شاه ولی خان ، شاهزاده سلیمان را به پادشاهی رساند (همان ، ص 149؛ غبار، ص 372). بیشتر امرا به واسطة تسلط شاه ولی خان بر امور، از شاهزاده سلیمان روی گردان شدند و به هرات رفتند. تیمور نیز با سپاهیان فراوان به قندهار رفت (درّانی ، همانجا؛ غبار، ص 373) و آنجا را تصرف کرد و به دستور او شاه ولی خان و پسرانش را کشتند (درّانی ، همانجا). بدین ترتیب ، تیمور در 1186 به پادشاهی رسید (همان ، ص 150). پس از آنکه او به قندهار نظم داد، به کابل بازگشت و آنجا را پایتخت کرد (همانجا؛ غبار، ص 374).

تیمورشاه در 1188 شورش عبدالخالق خان سدوزائی را سرکوب کرد. شیوة مستقل حکومت تیمورشاه سبب افزایش مخالفت خوانین بزرگ با وی شد، به طوری که عبدالخالق را، که از ریش سفیدان سدوزائی (از قبایل افغانستان ) بود، به سلطنت رساندند (غبار، همانجا). عبدالخالق از قندهار برای تسخیر کابل و خلع تیمور، عازم کابل شد و تیمورشاه نیز با شش هزار تن از کابل حرکت کرد (درّانی ، همانجا). در این جنگ ، عبدالخالق دستگیر و به حکم تیمورشاه نابینا شد (همان ، ص 151). در 1193، هنگامی که تیمور در بالاحصار پیشاور اقامت داشت ، فیض اللّه خان خلیل جمعی از خوانین پیشاور را همراه خود کرد. آنان به اقامتگاه تیمور حمله کردند و تیمورشاه به سپاهیان دستور داد که داخل ارگ شوند و مهاجمان را بکشند. در نتیجه ، تعداد زیادی از شورشیان و مردم کشته شدند (همان ، ص 152ـ 153؛ غبار، ص 375). در 1195، شورش دیگری رخ داد و ملتان به تصرف شورشیان در آمد. تیمورشاه به ملتان رفت ، شورشیان را سرکوب کرد و به کابل بازگشت . در سِند نیز خوانین محلی از دادن مالیات به دولت سر باز زدند و دعوی استقلال کردند. این شورش را نیز مددخان سرکوب کرد ولی چندی نگذشت که در 1200، این شورش از سر گرفته شد و این بار احمدخان نورزائی آنان را بسختی سرکوب کرد و به پرداختن مالیات واداشت (غبار، همانجا).

در همان سال ، آزادخان ، حاکم کشمیر، از اطاعت دولت مرکزی سر باز زد. تیمورشاه نامه ای برای نصیحت وی فرستاد ولی نتیجه ای نگرفت ، لذا برادرانش را با سپاه فراوان به مقابلة آزادخان فرستاد. در این درگیری سپاهیان تیمور شکست خوردند و آزادخان به کشمیر بازگشت (درّانی ، ص 158؛ غبار، همانجا). رفتار آزادخان با اسیران این جنگ و کشتن جمعی از آنان (درّانی ، همانجا) تیمورشاه را بر آن داشت تا مددخان

را به جنگ آزادخان بفرستد (همانجا). مددخان چندتن از سرداران آزادخان را با وعده و وعید با خود همراه ساخت و سرانجام ، آزادخان شکست خورد و در اسارت خودکشی کرد (همان ، ص 158ـ159).

در 1202 تیمور با شاه مرادخان (میرمعصوم شاه مراد)، حاکم بخارا که به مرو حمله کرده بود، جنگید. شاه مرادخان شیعیان مرو را برای تغییر دادن مذهبشان تحت فشار قرار داده بود (غبار، ص 376). تیمور پس از لشکرکشی ، نامه ای برای شاه مرادخان فرستاد تا او را از اعمالش منصرف کند، ولی شاه مرادخان نپذیرفت و برادرش را با سی هزار تن برای شبیخون به لشکر تیمور فرستاد ولی تیمور شاه از اقدام او آگاه شد و به سپاهیان خود آماده باش داد. در نتیجه ، سپاهیان شاه مرادخان شکست خوردند (درّانی ، ص 156). شاه مرادخان هیئتی از علمای مذهبی را نزد تیمور فرستاد و درخواست مصالحه کرد. تیمورشاه و شاه مرادخان عهدنامه ای منعقد کردند و مانند گذشته آمودریا را حد فاصل افغانستان و بخارا قرار دادند (درّانی ، ص 157؛ غبار، همانجا).

در طی حدود 21 سال سلطنت تیمورشاه ، به رغم وجود خانهای بزرگ ، دولت مرکزی مقتدر و متنفذ جانشین رسوم قبیله ای شد. تیمورشاه آزادیهای مذهبی داد و در ادارة کشور و نظام حکومتی ، رجال طبقة متوسط را بدون در نظر گرفتن زبان و نژاد و مذهب به کار گماشت . او در سیاست خارجی ، محتاط و مدبر بود و با آنکه مناطقی ، از جمله ملتان و پنجاب ، را در دست داشت ، به سایر مناطق هندوستان ، کشورهای ماوراءالنهر و ایران دست اندازی نکرد و بیشتر به امور داخلی افغانستان پرداخت (غبار، ص 377).

امنیت داخلی و مرکزیت سیاسی و اقتصادی سبب رونق کشاورزی ، صنایع دستی ، معماری و نجاری شد. شهرهای افغانستان به سبب مبادلات تجاری به یکدیگر متصل و بازارهای داخلی غنی شدند (همان ، ص 377ـ 378). همچنین مدارس علوم قدیم تأسیس گردید و شعر و ادب نیز رونق گرفت (همان ، ص 378).

تیمورشاه در 1207 در پیشاور، به سبب افراط در شرابخواری ، بیمار شد و در هفتم شوال همان سال درگذشت و در کابل دفن شد (درّانی ، ص 160ـ161). به قولی ، مرگ وی بر اثر خوردن زهر بود و در این صورت ، این نخستین مرگ سیاسی در زمان حکومت درّانی در افغانستان بوده است (غبار، ص 376ـ377). کثرت فرزندان تیمورشاه و نیز تعیین نکردن ولیعهد، سبب شد که بر سر جانشینی وی آشوب بر پا شود (همان ، ص 378).

شاهزاده زمان (پنجمین پسر تیمورشاه ) تمام شاهزادگان ــ بجز همایون پسر بزرگ تیمورشاه و حاکم قندهار، و محمود پسر دوم و حاکم هرات ــ را برای انتخاب شاه جدید دعوت کرد. شاهزاده عباس نیز خود را داوطلب سلطنت کرد و طرفداران بیشتری یافت . شاهزاده زمان تمام شاهزادگان و طرفداران آنان را حبس کرد و سلطنت خود را اعلام نمود (همان ، ص 379).


منابع :
(1) محمودبن ابراهیم حسینی منشی ، تاریخ احمدشاهی : نخستین نوشتة تاریخی زمان تأسیس و گسترش امپراتوری افغانها در دورة درانی ، چاپ سرور همایون ، پیشاور 1379 ش ؛
(2) سلطان محمدبن موسی درانی ، تاریخ سلطانی ، چاپ سنگی بمبئی 1298؛
(3) غلام محمد غبار، افغانستان در مسیر تاریخ ، تهران 1374 ش ؛
(4) محمدخلیل بن داوود مرعشی صفوی ، مجمع التواریخ ، چاپ عباس اقبال آشتیانی ، تهران 1362 ش .

/ رضا شعبانی /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 4183
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست