responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 3872

 

تمرهندی ، میوة نیامدار درخت همیشه سبز استوایی بزرگی از تیرة ارغوانیان ، با نام علمی تاماریندوس ایندیکا ، حاوی دانه هایی سفت و میانبرِ آبدار ترش و شیرین (برای وصف مشروح ریخت شناسی و ترکیبات شیمیایی آن رجوع کنید به زرگری ، ج 2، ص 117ـ 119).

رویشگاه . منشأ این گیاه در هند و افریقای شمالی بوده است ولی اکنون در بیشتر نواحی استوایی می روید. نام آن («خرمای هندی ») حاکی است که این گیاه از هند به نواحی دیگر راه یافته است . درخت تمرهندی بیش از بیست متر بلندی و 8 ر1 تا 4ر2 متر ضخامت دارد و در بعض مناطق جهان ، از جمله در استانهای بلوچستان و هرمزگان ، به عنوان درختی زینتی و برای استفاده از میوة خوراکی آن کاشته شده است ( آمریکانا ، مقالة "Tamarind" ؛ مظفریان ، ص 532 ، ش 7386).

واژگان . در فارسی بجز «خرمای هندی » که جرجانی در ازای «تمر هندی » عربی به کار برده (ص 635)، ابوریحان بیرونی جنجه / خنجه (؟) را از حمزة اصفهانی نقل کرده است (ص 389). بر عکس ، نامهای متعدد به گویشهای عربی برای تمرهندی می یابیم ، مثلاً: حَوْمَر/حُمَر/ حُمُر (دینوری ، ج 1، ص 134، ش 285، که می گوید حُمَر درخت تمرهندی است که در سرات و بلاد عمان فراوان است ؛ نیز رجوع کنید به ابوریحان بیرونی ، همانجا)؛ صُبّار (نیز به صورت صُبار و صُباری ' ) که دینوری (ج 2، ص 81 ، ش 610) می گوید: «میوه بسیار ترش درخت تمرهندی است ... که از هند آورده می شود». ابوریحان بیرونی (همانجا) نوشته که «از این جهت آن را صبار می نامند که برای ترش شدن («حموضت ») آن نیاز به صبر است » (!). در الفلاحة النبطیة تألیف یا ترجمة (؟) ابن وحشیّة (سده های سوم و چهارم ؛ ج 2، ص 1160)، از یَنْبوشاد، یکی از علمای نَبَطی ، چنین نقل شده است : « ( اهل قبیلة ) حِمْیَر ( در یَمَن ) میوة صبار را و مُخلِّص مِن المَوت ، ( «رهاننده از مرگ » ) می نامند.» مایرهوف در توضیحات خود بر شرح اسماء العُقّار ابن میمون (ش 381، ص 191) می گوید که تمرهندی را در غرب عربستان ، حَوْمَر و در جنوب ، صُبار می نامند. خودِ ابن میمون (ش 381، ص 40) چنین نوشته است : «تمرهندی نام درخت حُمَر است و اهل مصر خودِ تمر را حمرا و تازیان آن را صبار هم می نامند». به نوشتة جمال الطیب بشری غزالی (ص 67) در سودان و به نوشتة احمد عیسی (ص 176، ش 16) در نوبه ، تمرهندی را عَرْدیب / عِرْدیب می گویند. در زبان اردو، علاوه بر تمرهندی ، آن را اِملی (پلتس ، واژة «املی » و «تمر») و به هندی انبلی می گویند (عقیلی علوی شیرازی ، ص 273). مفصّلترین وصف قدیم این گیاه در منابع ما، از آنِ ابوالخیر اشبیلی است که از جمله می گوید: «... از جنس درختان بزرگ است ... میوة آن در خوشه های بلندی است ... پس هر گاه برسد سیاه می شود. در طعم آن ترشی همراه با مقداری تلخی است ... » (ج 2، ص 398ـ399).

طبع . بیشتر حکیمان طبع تمرهندی را سرد و خشک در درجة دوم یا سوم دانسته اند (مثلاً مسیح بن حَکَم ، به نقل رازی ، ج 20، ص 189؛
ابن سینا، 1408، ج 1، کتاب دوم ، ص 750 ؛
هروی ، ص 79ـ80 ؛
جرجانی ، همانجا؛
انصاری شیرازی ، ص 83 ـ 84 ؛
انطاکی ، ص 140). اما بعضی مانند حکیم مؤمن (ص 64) طبع آن را سرد در سوم و خشک در دوم و عقیلی علوی شیرازی (ص 273ـ274)، با تفکیک تمرهندی به دو نوع سرخ تیره و سرخ کم رنگ ، طبیعت هر دو را سرد در درجة اول و خشک در درجة دوم ذکر کرده اند. ماسرجویه (به نقل رازی ، همانجا) تمرهندی را با آلو مقایسه کرده ، لطافت و رطوبت آن را کمتر از آلو دانسته است .

مصارف دارویی . تمرهندی از قدیم در بعض کشورهای افریقایی و عربی ، علاوه بر مصرف خوراکی ، مصارف دارویی نیز داشته است . شاید قدیمترین اشاره به این گیاه و خواص درمانی آن از آنِ ابوجُرَیجِ راهب (به نقل رازی ، همانجا) باشد: «صفرا را فرو می نشاند و عطش را رفع می کند و حالت قی ء شدید را تسکین می دهد و معدة سست شده از بسیاریِ قی ء را جمع می کند.»

از میان حکمای قدیم ، ثابت بن قُرَّه (سدة سوم ) شاید نخستین کسی باشد که طرز تهیه و موارد استعمال چند گونه شربت و جوشانده با تمرهندی را ذکر کرده است (ص 67 ، ش 141، ص 71، ش 151، ص 104، ش 220). پس از وی اخوینی بخاری ، مؤلف قدیمترین پزشکینامة بازمانده به فارسی ، تمرهندی را به عنوان یکی از اجزای چندین داروی مرکّب برای درمان بیماریهای گوناگون توصیه کرده است ، از جمله : صُداع (ص 224ـ 225)، سَدَر و دُوار (ص 232)، بیماریهای معده (ص 347)، کبد (ص 437)، یرقان (ص 464، 466) و غیره . توصیف برخی دیگر از حکما از تمرهندی به ترتیب تاریخی و به طور خلاصه چنین است : « ( تمرهندی ) در تسکین فشار خون و صفرا بسیار مؤثر است و... خون را از ناخالصی و آلودگی پاک می کند...» ( الفلاحة النبطیة ، همانجا، به نقل از ینبوشاد)؛
«گمان می رود که مقوی قلب باشد و خاصّ کسانی است که دچار سوء مزاج باشند و کسانی که رنگ رخسارشان زرد است . پس با تبرید و ( خاصیت ) پاک کنندگی اش این حالت را تعدیل می کند» (ابن سینا، 1404، ص 280)؛
«صفرا آور و برای ( درمان ) تبهای منجر به غشی نافع است » (همو، 1408، ج 1، کتاب دوم ، ص 751). ابن بیطار (ج 1، ص 140ـ141، به نقل از ابن حَسّان ) از جمله می گوید: «محلول آن در آب عطش را فرو می نشاند

و روده ها را پاک می کند» و به نقل از مؤلفی نامشخص می گوید که «مسهل اخلاط سوزان است و خوردن آن حکّه (= خارش ) را از میان می برد و مضمضة آن برای قلاع (= آفت دهان ) سودمند و برای خفقان حاد (= طپش حادّ قلب ) نافع است ». وی همچنین به استعمال دانة تمرهندی در

تهیة ضماد شکسته بندی اشاره کرده است . انصاری شیرازی (ص 84)، ضمن تکرار مطالب پیشینیان ، در باب مضار تمرهندی می گوید: «تمرهندی مضر بود به سینه و سرفه و مصلح وی شراب بنفشه و خشخاش و بدل وی اِجّاص بود.» مایرهوف (همانجا) به کاربردی شبیه به کاربرد امروزی تمرهندی اشاره می کند: «از آن به عنوان ملیّن و برای تهیة شربتهای خنک ( کننده ) استفاده می کنند.»

از میان متأخرین نیز عقیلی علوی شیرازی (همانجا) مطالب پیشینیان ، از جمله داوود انطاکی (همانجا) و حکیم مؤمن (همانجا)، را با اضافاتی به تفصیل بیان می کند، از جمله می گوید: «اهل هند آشامیدن نَقوع (= خیسانده ) آن را برای جذام نافع می دانند» و در بیان مضرات آن می افزاید، زیاده روی در خوردن آن موجب خراش روده و سرفه و سرگیجه می شود و ناشتا خوردن و مصرف کال و نورس آن نیز سبب گرفتگی گلو و نفخ شدید و سوءهاضمه می گردد که داروی آن خوردن کتیرا، خشخاش ، بنفشه ، عناب و لعاب بهدانه همراه با اندکی شیرینی و بدل آن آلوی سیاه ، و در برخی حالات زرشک ، است . وی در ادامه خواصی چند برای دیگر اجزای این گیاه از جمله دانه ، برگ و پوست درخت ذکر می کند.

آخرین مورد استعمال دارویی تمرهندی که یافتیم درکتاب النباتات الطبیة السودانیة الواعدة تألیف جمال الطیب بشری غزالی است که می نویسد: «میوة آن را با قرنفل (= میخک ) و کرکدی (؟) جهت درمان مالاریا و یرقان می جوشانند» (ص 67).

مصرف خوراکی . بُسحاق اَطعمه در چندین مورد تمرهندی را یاد کرده است (مثلاً، ص 9). در دورة صفوی (ح 906ـ1135)، محمدعلی باورچی بغدادی طرز تهیة آش تمرهندی (ص 86 ـ 87) و نور اللّه آشپزباشی ، آشپز شاه عباس اول ، طرز تهیة قلیة تمر ( هندی ) (ص 234) و آش تمر ( هندی ) (ص 245) را ذکر کرده اند. میرزا علی اکبرخان آشپزباشی ، آشپز ناصرالدین شاه قاجار، از تمرهندی به عنوان چاشنی اصلی آش تمرهندی (ص 80) و یکی از اجزای ترشی بادام (ص 65) یاد کرده است .

امروزه ، تمرهندی کاربرد درمانی سنّتی خود را، بخصوص در ایران ، تقریباً از دست داده و صرفاً به مصرف خوراکی می رسد؛
از جمله می توان به ربّ/ شیرة تمرهندی اشاره کرد که برای تهیة آن تمرهندی را در آب خیسانده ، چنگ می زنند یا می جوشانند و سپس از صافی می گذرانند. ربّ تمرهندی چاشنی لاینفک قلیه ماهی ، معروفترین خورش بندرهای خلیج فارس ، آبادان و خرمشهر است که اجزای ترکیبی این غذا، فیلة ماهی ، پیاز، سیر، سبزی معطر، فلفل و گوجه فرنگی و ادویة کاری است . همچنین اهل جنوب پیش از تنوری کردن ماهی پوست آن را به شیرة تمرهندی آغشته می کنند. آش تمرهندی و خورش بامیه از دیگر خوراکهایی هستند که چاشنی آنها شیرة تمرهندی است (برای دستور تهیة این خوراکها، از جمله رجوع کنید به دریابندری ، ج 1، ص 204ـ 205، 574 ، 615 ، 869 ؛
باتمانقلیچ ، ص 67؛
اصناف الطبخ الخلیجی ، ص 179). تمرهندی را بیشتر، کودکان به عنوان نوعی از تنقلات می خورند و بعلاوه ، در تهیة شربتی گوارا نیز کاربرد دارد ( رجوع کنید به ادیب و مختار، ص 461ـ462؛
دریابندری ، ج 1، ص 458).


منابع :
(1) علی اکبر بن مهدی آشپزباشی ، سفرة اطعمه ، چاپ عکسی تهران 1353 ش ؛
(2) نور اللّه آشپزباشی ، مادة الحیوة : رساله در علم طبّاخی ، در کارنامه و مادة الحیوة : متن دو رساله در آشپزی از دورة صفوی ، چاپ ایرج افشار، تهران 1360 ش ؛
(3) ابن بیطار؛
(4) ابن سینا، القانون فی الطب ، چاپ ادوار قش ، بیروت 1408/ 1987؛
(5) همو، من مؤلفات ابن سینا الطبیة ، چاپ محمد زهیر البابا: رسالة فی الادویة القلبیة ، حلب 1404/1984؛
(6) ابن میمون ، شرح اسماء العقار ، چاپ ماکس مایرهوف ، قاهره 1940؛
(7) ابوالخیر اشبیلی ، عمدة الطبیب فی معرفة النبات ، چاپ محمد عربی خطابی ، بیروت 1995؛
8- ابوریحان بیرونی ، الصیدنة ؛
(9) اخوینی بخاری ؛
(10) نزیهة ادیب و فردوس مختار، دلیل الطبخ و التغذیة ، بیروت 1410/1990؛
(11) اصناف الطبخ الخلیجی : یضمّ مجموعة کبیرة من اصناف الطبخ السعودی و الکویتی و العراقی و القطری ، جمع و اعداد مجموعة من الطباخین العرب ، بیروت : دار و مکتبة الهلال ، 1410/ 1990؛
(12) علی بن حسین انصاری شیرازی ، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات )، چاپ محمد تقی میر، تهران 1371 ش ؛
(13) انطاکی ؛
محمدعلی بن بوداق باورچی بغدادی ، کارنامه در باب طباخی

(14) و صنعت آن ، در کارنامه و مادة الحیوة ، همان ؛
(15) احمدبن حلاج بسحاق اطعمه ، دیوان ، چاپ میرزا حبیب اصفهانی ، استانبول 1303، چاپ افست شیراز 1360 ش ؛
(16) ثابت بن قرّه ، کتاب الذخیرة فی علم الطب ، چاپ صبحی ، قاهره 1928؛
(17) اسماعیل بن حسن جرجانی ، کتاب الاغراض الطبیة و المباحث العلائیة ، عکس نسخة مکتوب در 789 هجری محفوظ در کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران ، تهران 1345 ش ؛
(18) حکیم مؤمن ؛


(19) نجف دریابندری ، کتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز ، تهران 1379 ش ؛
احمد بن داوود دینوری ، کتاب النبات ، ج 1: حروف ا ـ ز، چاپ ب . لوین ، اوپسالا 1953، ج 2 : حروف س ـ ی ، گردآوردة محمد

(20) حمیداللّه ، قاهره 1973؛
(21) محمد بن زکریا رازی ، کتاب الحاوی فی الطب ، حیدرآباد دکن 1374ـ1390/ 1955ـ1971؛
(22) علی زرگری ، گیاهان داروئی ، ج 2، تهران 1367 ش ؛
(23) عقیلی علوی شیرازی ؛
(24) جمال الطیب بشری غزالی ، النباتات الطبیة السودانیة الواعدة ، خرطوم 1997؛
(25) الفلاحة النبطیة ، الترجمة المنحولة الی ابن وحشیّة ، چاپ توفیق فهد، دمشق 1993ـ 1998؛
(26) ولی اللّه مظفریان ، فرهنگ نامهای گیاهان ایران : لاتینی ـ انگلیسی ـ فارسی ، تهران 1375 ش ؛
(27) هروی ؛


(28) Najmieh K. Batmanglij, A taste of Persia: an introduction to Persian cooking , London 1999 ;
(29) The Encyclopedia Americana , Danbury 1984, s.v. "Tamarind" (by J. A. Young);
(30) Ahmad Issa, Dictionnaire des noms des plantes en latin, franµais, anglais et arabe , Cairo 1930 ;
(31) John T. Platts, A dictionary of Urdu ¦ , classical Hind  ¦ , and English , Oxford 1982.

/ مستوره خضرایی /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 3872
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست