responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 3613

 

تعاون ، واژه ای دینی بر پایة قرآن و حدیث با مضمون اخلاقی . تعاون در لغت به معنای یکدیگر را یاری کردن و همیاری نمودن است (ابن منظور؛ فَیّومی ؛ فیروزآبادی ، ذیل «عون »؛ دهخدا، ذیل واژه ). مفهوم این واژه در متون اسلامی و منابع اخلاقی با معنای لغوی آن تفاوت چندانی ندارد ( رجوع کنید بهراغب اصفهانی ؛
طریحی ؛
شَعْرانی ، ذیل «عون »).

در آثار فلسفی ، بر این نکته تأکید شده است که ، انسانها برای تأمین سعادت خود در زندگی و وصول به کمال نیازهایی دارند که به تنهایی نمی توانند آنها را بر آورده سازند، ازینرو باید جامعه تشکیل دهند و به یکدیگر یاری کنند؛
بنابراین ، اساس اجتماع مدنی تعاون و همکاری و مبادلة منافع است . حتی گفته اند که تشکیل دادن جامعه و تعاون برای انسانها جنبة فطری دارد ( رجوع کنید بهفارابی ، ص 117ـ 118؛
مسکویه ، ص 37؛
طباطبائی ، ذیل بقره : 213،251؛
انبیاء:18ـ19). تفاوتهای افراد جامعه از نظر تواناییهای جسمی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و جز اینها نیز اقتضا دارد که در ابعاد گوناگون زندگی یاور یکدیگر باشند (عیسی ، ص 27).

در قرآن کریم ، فقط در آیة دوم سورة مائده ، فعل امر «تَع'اوَنوا» و صورت نهیِ آن به کار رفته است . در این آیه به مؤمنان امر شده که در کارهای نیک و تقوا یاور یکدیگر باشند و از تعاون در گناه و تعدی بپرهیزند. برخی مفسران ، با ارائة مفهومی وسیع برای تعابیر «برّ» و «تقوی '» و «اِثْم » و «عُدْوان »، مراد از این آیه را همکاری برای هموارساختن راه خیر و نیکی ، و بستن راه شرارت و دشمنی دانسته اند ( رجوع کنید به زمخشری ؛
طبرسی ؛
آلوسی ؛
طباطبائی ، ذیل آیه ؛
ابن اخوه ، ص 62؛
نیز رجوع کنید به بِرّ * ). در برخی منابع ، مراد از تعاون در عدوان ، همکاری در تعدی به حقوق مردم و سلب امنیت از جان و مال و حیثیت آنان ذکر شده است (شعرانی ؛
طباطبائی ، همانجاها). به تعبیر برخی مؤلفان ، این آیه نوعی مسئولیت مشترک اجتماعی و تضامن جمعی را بر عهدة تمامی مؤمنان نهاده است ؛
ازینرو، مثلاً عالمان و توانگران و قدرتمندان در برابر جاهلان و فقیران و ضعیفان مسئولیت دارند ( رجوع کنید به قرطبی ؛
مُغْنیه ، ذیل آیه ؛
حکیمی و دیگران ، ج 6، ص 93). مفهوم تعاون ، چه در راه حق چه در راه باطل ، در برخی آیات دیگر نیز آمده است (برای نمونه رجوع کنید به طبرسی ، ذیل نور: 62؛
تحریم : 4؛
طباطبائی ، ذیل تحریم : 4).

بنا بر بعضی احادیث ، تعاونِ مؤمنان در طاعات الاهی از پایه های برادریِ دینی است ( رجوع کنید به آمِدی ، ص 422؛
مجلسی ، ج 75، ص 236ـ237) و پیشوایان دین بر ضرورت آن تأکید کرده اند ( رجوع کنید به کلینی ، ج 8، ص 354؛
مجلسی ، ج 34، ص 184، ج 74، ص 358). به تعبیر احادیث ، تعاون در بر پا داشتن حق از حقوق واجب خداوند بر بندگان است ( رجوع کنید به کلینی ، همانجا؛
نهج البلاغة ، خطبة 216؛
مجلسی ، ج 27، ص 252، ج 34، ص 184ـ 185، ج 41، ص 153، ج 74، ص 358). در احادیث ، بر استحباب معاونت در بِرّ ( رجوع کنید به حرّ عاملی ، ج 16، ص 377؛
نوری ، ج 12، ص 421)، از جمله تعاون در بنای مسجد ( رجوع کنید بهبخاری جعفی ، ج 1، ص 89)، تأکید و ثواب اخروی آن ذکر شده ( رجوع کنید به ابن بابویه ، ص 186) و در برابر، تعاون در ارتکاب معاصی و کارهای باطل مذموم شمرده شده است ( رجوع کنید به ابن شعبه ، ص 217؛
آمدی ، ص 460؛
مجلسی ، ج 75، ص 56). بنا بر احادیث ، اثر مهم تعاون در کارهای نیک ، رسیدن خیر به امت اسلامی است و از جمله آثارِ عدم تعاون ، سلطه جویی برخی بر برخی دیگر و از میان رفتن برکات است ( رجوع کنید به حرّ عاملی ، ج 16، ص 123؛
نوری ، ج 12، ص 181ـ182).

پیشوایان دین ضمن توصیة مسلمانان به ایجاد پیوندهای عاطفی و روانی با یکدیگر و بر آوردن نیازهای هم ، آنان را به معاونت و یاری کردن یکدیگر در امور شخصی فرا خوانده اند ( رجوع کنید به بخاری جُعْفی ، ج 4، ص 55؛
کلینی ، ج 2، ص 174ـ 175، ج 4، ص 50؛
مجلسی ، ج 71، ص 256ـ257؛
حکیمی و دیگران ، ج 6، ص 93ـ94). در احادیث و کتب اخلاقی ، کمک کردن فرد مؤمن به مؤمنان دیگر از حقوقِ برادریِ دینی به شمار رفته ( رجوع کنید به کلینی ، همانجاها؛
وَرّام ، ج 2، ص 249؛
مجلسی ، ج 75، ص 236ـ237) و بویژه مؤمنی که از دیگران درخواست یاری و کمک نماید، واجد حقی بر عهدة آنان است ( رجوع کنید بهمجلسی ، ج 71، ص 20، ج 78، ص 260؛
نوری ، ج 11، ص 167). حتی به تصریح برخی منابع ، نیازهای هر مؤمنی که نیازمند کمک است ، باید پیش از درخواست او بر آورده شود ( رجوع کنید به غزالی ، ج 2، ص 190ـ191؛
در بارة آثار دنیوی و اخروی بر آوردن نیازهای مؤمن رجوع کنید به مهدی نراقی ، ج 2، ص 229ـ232). بنا بر حدیثی ، یکی از حقوق همسایه آن است که اگر درخواست کمک کرد، به یاری اش شتافته شود ( رجوع کنید به غزالی ، ج 2، ص 233).

به نوشتة مجلسی (ج 71، ص 272)، از برخی احادیث بر می آید که ایمان مؤمنان اقتضا دارد که آنان با خدمت کردن به یکدیگر، با هم تعاون داشته باشند. همچنین احادیثی که مؤمنان و امت اسلامی را به مثابه یک بدن یا یک دست دانسته ، به تعاون اشاره دارد (همان ، ج 58، ص 150). برطبق شماری از احادیث ، کمک کردن انسان به کسی که وی را یاری داده ، از نشانه های ایمان است ( رجوع کنید به همان ، ج 64، ص 272، 275). در سیرة پیامبراکرم و امامان معصوم علیهم السلام نیز موارد متعددی از یاری کردن به افراد نیازمند و بر آوردن نیازهای آنان و نیز همیاری با مردم در انجام دادن کارهای نیک دیده می شود ( رجوع کنید بهحکیمی و دیگران ، ج 2، ص 217ـ221؛
عیسی ، ص 28ـ30).

در احادیث و منابع اخلاقی ، اهتمام نداشتن به امور دیگران و یاری نکردن مؤمنان از رذایل اخلاقی و از نشانه های ضعف ایمان شمرده شده و آثار ناخوشایند دنیوی و اخروی آن بیان گردیده است ( رجوع کنید بهمجلسی ، ج 75، ص 173ـ183؛
مهدی نراقی ، ج 2، ص 228ـ229). بنا بر حدیثی معروف از پیامبر اکرم کسی که نسبت به امور مسلمانان اهتمام ندارد، مسلمان نیست ( رجوع کنید بهکلینی ، ج 2، ص 163ـ164).

به نوشتة شهیدثانی (1380 ش ، ص 81)،تأکید بر ایجاد الفت و پیوند دوستی میان مؤمنان در احادیث ، ناشی از این واقعیت است که تدبیر امور زندگی موقوف بر تشکیل جامعه و تعاون و همکاری افراد است . همچنین به نظر او (همان ، ص 35) تعاون و همکاریِ افراد جامعه هنگامی پدید می آید که در آنان کینه و حسد و عداوت وجود نداشته باشد و ازرذایلی مانند غیبت به دور باشند. این نکته بیانگر تأثیر متقابل تعاون بر تثبیت بسیاری از فضائل اخلاقی در جامعه و تأثیر نامطلوب رذایل اخلاقی بر پیوند همکاری و تعاون است .

به نظر برخی مؤلفان (قطب راوندی ، ج 2، ص 412؛
ابوزهره ، ص 44ـ47، 146؛
عبدالعزیز خیاط ، ص 250ـ254)، حکمت بسیاری از احکام فقهیِ واجب یا مستحب ، گسترش روح تعاون و همبستگی در جامعه است ؛
برای مثال می توان به مقرر شدن دیه در قتل ناشی از خطا بر عهدة عاقله (خویشاوندان پدری ) و نیز حمایت از اشخاص ضعیف ، فقیر، بدهکار و مانند اینها از راه تشریع احکام الزامی یا غیرالزامی (مانند پرداخت نفقة خویشاوندی ، زکات ، خمس ، صدقه ، وصیت و وقف ) اشاره کرد. فقها در برخی فروع فقهی ، برای اثبات حکم وجوب یا جواز، به آیة تعاون استناد کرده و آنها را مصداق تعاون در نیکی (بِرّ) دانسته اند (از جمله رجوع کنید بهابن حزم ، ج 8، ص 273، 330؛
طوسی ، ج 3، ص 303، 336؛
علامه حلّی ، ج 9، ص 440).

همچنین مستند حکم حرمت در بسیاری از موارد، «تعاون در گناه (اِثم )» ذکر شده و حتی برای حکم وضعی (مانند ضَمان ) نیز به آن استناد گردیده است ؛
مانند فروش اسلحه یا کالاهای دیگر به کفار حربی ، معاملة ربوی ، معامله کردن با کسی که مال را در راه حرام به کار می برد، انعقاد بیع با کسی که نماز جمعه

بر او واجب است (در زمان برگزاری نماز جمعه )، اجاره

کردن چیزی برای انتقال دادن شراب و معاونت با مُحرِم در

شکار کردن غیرمجاز (برای این موارد و نمونه های دیگر رجوع کنید بهابن حزم ، ج 7، ص 349ـ350، ج 9، ص 30، 65، 153، 327، 343، ج 10، ص 100، 323، 331؛
شمس الائمه سرخسی ، ج 14، ص 8؛
کاسانی ، ج 2، ص 203، 208، ج 4، ص 190، ج 7، ص 102؛
علامه حلّی ، ج 4، ص 109؛
شهید ثانی ، 1413ـ1419، ج 1، ص 245، ج 2، ص 458؛
انصاری ، ج 1، ص 132).

برخی فقها برای صدق تعاون بر گناه ، وجود قصد معاونت وشماری دیگر تحقق یافتن موضوع مورد تعاون و بعضی هر دو را شرط کرده اند؛
ازینرو مثلاً برخی فقها صرف فروختن انگور را به کسی که از آن شراب می سازد، از باب تعاون در گناه نمی دانند. این دیدگاه نیز مطرح شده که در تعاون ، بر خلاف اِعانه ، باید همکاری دو یا چند جانبه باشد و کار یک شخص را نمی توان تعاون دانست ( رجوع کنید به احمد نراقی ، ص 75ـ79؛
انصاری ، ج 1، ص 132ـ135؛
توحیدی ، ج 1، ص 180).


منابع :
(1) علاوه بر قرآن ؛
(2) محمودبن عبداللّه آلوسی ، روح المعانی ، بیروت : داراحیاء التراث العربی ، ( بی تا. ) ؛
(3) عبدالواحدبن محمد آمدی ، تصنیف غررالحکم و دررالکلم ، قم 1366 ش ؛
(4) ابن اخوه ، کتاب معالم القربة فی احکام الحسبة ، چاپ محمد محمود شعبان و صدیق احمدعیسی مطیعی ، مصر 1976؛
(5) ابن بابویه ، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ، نجف 1972، چاپ افست قم 1364 ش ؛
(6) ابن حزم ، المحلّی ' ، چاپ احمد محمدشاکر، بیروت : دارالجیل ، ( بی تا. ) ؛
(7) ابن شعبه ، تحف العقول عن آل الرسول ، چاپ علی اکبر غفاری ، قم 1363 ش ؛
(8) ابن منظور؛
(9) محمد ابوزهره ، تنظیم الاسلام للمجتمع ، قاهره : مکتبة الانجلو المصریه ، ( بی تا. ) ؛
(10) مرتضی انصاری ، کتاب المکاسب ، ج 1، قم 1415؛
(11) محمدبن اسماعیل بخاری جعفی ، صحیح البخاری ، بیروت : دارالمعرفه ، ( بی تا. ) ؛
(12) محمدعلی توحیدی ، مصباح الفقاهة فی المعاملات ، تقریرات درس آیة اللّه خوئی ، قم 1371 ش ؛
(13) حرّ عاملی ؛
(14) محمدرضا حکیمی ، محمد حکیمی ، و علی حکیمی ، الحیاة ، ج 2، قم 1360 ش ، ج 6، تهران 1368 ش ؛
(15) دهخدا؛
(16) حسین بن محمد راغب اصفهانی ، المفردات فی غریب القرآن ، چاپ محمد سیدکیلانی ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(17) زمخشری ؛
(18) ابوالحسن شعرانی ، نثر طوبی ، یا، دائرة المعارف لغات قرآن مجید ، تهران 1398؛
(19) محمدبن احمد شمس الائمه سرخسی ، کتاب المبسوط ، بیروت 1414/ 1993؛
(20) زین الدین بن علی شهیدثانی ، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام ، قم 1413ـ1419؛
(21) همو، المصنفات الاربعة ، 1: کشف الریبة ، قم 1380 ش ؛
(22) طباطبائی ؛
(23) طبرسی ؛
(24) فخرالدین بن محمد طریحی ، مجمع البحرین ، چاپ احمد حسینی ، تهران 1362 ش ؛
(25) محمدبن حسن طوسی ، المبسوط فی فقه الامامیة ، ج 3، چاپ محمدباقر بهبودی ، تهران ( 1388 ) ؛
(26) عبدالعزیز خیاط ، المجتمع المتکافل فی الاسلام ، قاهره 1406/ 1986؛
(27) حسن بن یوسف علامه حلّی ، تذکرة الفقهاء ، قم 1414ـ ؛
(28) علی بن ابی طالب (ع )، امام اول ، نهج البلاغة ، چاپ صبحی صالح ، بیروت ?( 1387 ) ، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛
(29) عبد غالب احمد عیسی ، آداب المعاملة فی الاسلام ، بیروت : دارابن زیدون ، ( بی تا. ) ؛
(30) محمدبن محمد غزالی ، احیاء علوم الدین ، بیروت 1406/ 1986؛
(31) محمدبن محمد فارابی ، کتاب آراء اهل المدینة الفاضلة ، چاپ ألبیرنصری نادر، بیروت 1982؛
(32) محمدبن یعقوب فیروزآبادی ، القاموس المحیط ، بیروت 1407/ 1987؛
(33) احمدبن محمد فیّومی ، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی ، بیروت : دارالفکر، ( بی تا. ) ؛
(34) محمدبن احمد قرطبی ، الجامع لاحکام القرآن ، ج 3، جزء 6، بیروت 1965، چاپ افست تهران 1364 ش ؛
(35) سعیدبن هبة اللّه قطب راوندی ، فقه القرآن ، چاپ احمد حسینی ، قم 1405؛
ابوبکربن مسعود کاسانی ، کتاب

(36) بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع ، قاهره 1328، چاپ افست بیروت ، ( بی تا. ) ؛
(37) کلینی ؛
(38) مجلسی ؛
(39) احمدبن محمد مسکویه ، تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق ، چاپ حسن تمیم ، بیروت ?( 1398 ) ، چاپ افست قم 1410؛
(40) محمدجواد مغنیه ، التفسیر المبین ، بیروت 1403/1983؛
(41) احمدبن محمد مهدی نراقی ، عوائدالایام ، قم 1375 ش ؛
(42) مهدی بن ابی ذر نراقی ، جامع السعادات ، بیروت 1408/1988؛
(43) حسین بن محمدتقی نوری ، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، قم 1407ـ 1408؛
(44) مسعودبن عیسی ورّام ، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام ، ( چاپ علی اصغر حامد ) ، تهران ?( 1376 ) .

/ سیدرضا هاشمی /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 3613
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست