responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 3349

 

تَحَنُّث ، سنّتی پیش از بعثت که طی آن پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم هرسال مدتی را در غار حِرا به خلوت و عبادت می گذراند.

حِنْث در لغت به معنای «گناه بزرگ » که شرک از مصادیق آن است ( رجوع کنید به واقعه : 46) و نیز به معنای مرحلة بلوغ و تکلیف ، شکستن سوگند، و میل به حق یا باطل است (فراهیدی ، ج 3، ص 206، ذیل «حنث »؛ ازهری ، ج 4، ص 480، ذیل «حنث »). تحنّث از مادّة حنث ، معنایی مخالف دارد و کاری است که بدان وسیله از گناه دوری جویند و خدا را عبادت کنند (ازهری ، همانجا؛ ابن سیده ، ج 3، ص 223؛ راغب اصفهانی ، ذیل «حنث »). برخی ، تحنّث را تعبّد معنی کرده اند (مثلاً رجوع کنید به بخاری جعفی ، ج 1، ص 3) یا به جای تحنّث ، واژه های تعبّد و نسک را به کار برده اند ( رجوع کنید بهابن اثیر، ج 2، ص 48؛ ذهبی ، ص 129). در پاره ای منابع تاریخی نیز تحنّث برابر با تألُّه (بندگی و پارسایی ) و تبرّر (نیکوکاری ) آمده است (ابن هشام ، ج 1، ص 251؛
بلاذری ، ج 1، ص 84؛
طبری ، ج 2، ص 300).

مجموعاً تحنّث اجتناب از گناه است و این معنای سلبی معمولاً با حالتی روحی ، مانند خلوت نشینی و مراقبت نفس یا نیکوکاری (مثلاً رجوع کنید به ازهری ، ج 4، ص 481)، توأم می شده است ؛
بنابراین تحنّث ، بالملازمه در مفهوم عام عبادت می گنجد و در اصل مترادف تعبّد یا نوع خاصی از عبادت یا تعهد انجام دادن وظیفة عبادی نیست (قس کالدر ، ص 234ـ239).

از بعضی روایات برمی آید که پیش از اسلام ، تحنّث در میان قریش شناخته شده بود. به گزارش ابن سعد از واقدی ، کسانی از قریش ماه رمضان را در حرا به تحنّث می گذراندند، در آنجا فقرا را اطعام می کردند و پس از آن به مکه می رفتند و هفت بار کعبه را طواف می کردند (بلاذری ، ج 1، ص 105؛
نیز رجوع کنید بهابن هشام ، همانجا). به گفتة بلاذری ، عبدالمطلب نیای پیامبر این سنّت را در میان قریش پایه گذاری کرد (ج 1، ص 84)، اما ابن هشام تحنّث را استمرار سنّتی حنیفی دانسته است . به گفتة وی (همانجا) تحنّث و تحنّف در عربی به یک معنی (حنیفیّت ) است و تحنّث از ابدال ف به ث ساخته شده است (نیز رجوع کنید بهجوهری ، ج 1، ص 280؛
ابن سیده ، همانجا). در آستانة ظهور اسلام ، چند تن از قریش که حنیف * (جمع : حُنَفا) خوانده شده اند، از برخی عادات قوم خود مانند بت پرستی و خوردن مردار و خون و قربانیانِ بتها پرهیز می کردند، از جمله زیدبن عَمروبن نُفَیل که از مشرکان انتقاد می کرد و برای آنکه از آزار عم خود، خطّاب بن نفیل ، در امان بماند، به کوه حرا پناه می برد (ابن اسحاق ، ص 97؛
ابن هشام ، ج 1، ص 237ـ240، 244ـ247؛
زریاب خویی ، ص 79ـ81)؛
با اینهمه ، گفته می شود که تحنّث پیامبر اکرم نه پیروی از سنّت قریش بوده است و نه پیروی از روش حنفا.

از بعضی روایات برمی آید که پیامبر اکرم با تفکر و تأمل و فطرت پاک خود از گناهان دوری گزید و در پی مجاهدات و مراقبات و تحنّث به رسالت مبعوث گردید و بار سنگین جاهلیت (وِزر) از دوش او برداشته شد (زریاب خویی ، ص 99ـ101؛
قس سهیلی ، ج 2، ص 390، که حنث را «بار گران » معنی کرده است )؛
ازینرو، برخی ( رجوع کنید به قَسطَلانی ، ج 1، ص 62؛
حلبی ، ج 1، ص 237) تحنّث پیامبر اکرم را تفکر دانسته اند (نیز رجوع کنید به قسطر ، ص 227). بعضی مستشرقان تحنّث را از واژة عبری تِحِنُّت / تِحِنُّث ، به معنای «نیایش و عبادت فردی »، دانسته و هرگونه ارتباط میان تحنّث و تحنّف (حنیفیّت ) را انکار کرده یا پنداشته اند که پیامبر اکرم تحت تأثیر روش راهبان یهودی و مسیحی یا پاره ای تجارب شخصی به تحنّث روی آورده است و ازینرو اساساً در تداول لفظ تحنّث یا رواج این سنّت در میان قریش پیش از اسلام تردید کرده اند (برای آگاهی بیشتر از این آرا و نقد آنها رجوع کنید بههمان ، ص 228ـ231؛
نیز رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل واژه )، اما طبق روایات معتبر تاریخی تحنّث در میان قریش رواج داشته ( رجوع کنید به قسطر، ص 230ـ236) و به گفتة برخی نویسندگان (ابن حزم ، ص 36) تحنّث پیامبر اکرم امری کاملاً بی سابقه و غیرتقلیدی بوده است .

طبق گفتاری از امام علی علیه السلام ( رجوع کنید به خطبة قاصِعه ؛
نهج البلاغة ، ص 222) پیامبر اکرم پیش از بعثت هر سال مدتی در حرا «مجاور» می شد. به روایت ابن اسحاق ، حضرت رسول چند سالی پیش از بعثت ، بنا به سنّت قریش ، هر سال یک ماه در حرا مجاور می شد و تحنّث می کرد و فقرایی را که پیش او می آمدند، اطعام می کرد و پس از آن به کعبه می رفت و هفت بار یا بیشتر به دور آن طواف می کرد و سپس به خانه باز می گشت ؛
این کار تا بعثت حضرت در ماه رمضان ادامه داشت (ص 101؛
نیز رجوع کنید به ابن هشام ، ج 1، ص 251ـ252؛
طبری ، ج 2، ص 300). بنا بر روایتی از عایشه ، چیزی محبوبتر از تنهایی و گوشه نشینی نزد پیامبر اکرم نبود. آن حضرت در غار حرا خلوت می کرد و شبهایی چند به تحنّث می گذراند، سپس به خانه نزد خدیجه برمی گشت و زاد و توشه ای برای مدتی دیگر برمی داشت تا اینکه سروش حق او را دریافت (ابن سعد، ج 1، قسم 1، ص 129؛
طبری ، ج 2، ص 298؛
بخاری جعفی ، ج 1، ص 3). ظاهراً در نتیجة تحنّث و تفکر و تعمق در بارة جهان و انسان و خالق هستی ، حقایقی بر آن حضرت کشف می شده که انگیزة ادامة تحنّث می گردیده (قس زریاب خویی ، ص 103، 106) و در پی همین تحنّثات ــ که صفای معنوی و روحی بیشتری به دنبال داشته ــ وحی بر پیامبر اکرم نازل شده است (همان ، ص 106). برخی بین دو روایت جمع کرده و گفته اند که پیامبر اکرم پس از چند شب تحنّث که توشه اش تمام می شد، به خانه بازمی گشت و برای چند شب دیگر توشه برمی داشت تا اینکه یک ماه به پایان می رسید (حلبی ، ج 1، ص 236). روایات ، بیشتر بر این دلالت دارند که پیامبر اکرم به تنهایی به تحنّث می رفت (مثلاً رجوع کنید به ابن سعد؛
طبری ؛
بخاری جعفی ؛
ابن حزم ، همانجاها)، ولی در پاره ای اخبار (ابن هشام ، ج 1، ص 252؛
طبری ، ج 2، ص 300؛
مقریزی ، ج 1، ص 12) اشاره شده است که خدیجه همراه او و ظاهراً تا محل تحنّث می رفت یا برای حضرت توشه و آب می برد (رامیار، ص 36)؛
بااینهمه ، از کلام امام علی علیه السلام پیداست که کسی جز وی شاهد تحنّث پیامبر و نزول وحی بر او نبوده است ( رجوع کنید بهنهج البلاغة ، همانجا).

بنا بر پاره ای روایات ، تحنّث پیامبر اکرم در غار حرا از ده سال قبل از بعثت و مصادف با سال ولادت علی علیه السلام آغاز شد. در این دوره ، پیامبر ندا و نور غیبی و آواز سنگها و درختان را می شنید و پرده از دیدگانش کنار زده می شد ــ که از خوارق عادات و دلایل نبوت پیامبر (اِرهاصات ) به شمار می آید ــ و چنان گذشت تا وحی بر او نازل شد (مجلسی ، ج 39، ص 327ـ 328).

احتمالاً پیامبر پس از بعثت ، تحنّث را که برای دوری از جامعة جاهلی و عادات و رسوم آن انجام می داد (ازهری ، همانجا) ترک کرد و پس از هجرت ، هر سال دهة اول یا دوم و سپس دهة سوم ماه رمضان را در مسجد مدینه اعتکاف * می کرد (کلینی ، ج 4، ص 175؛
بخاری جعفی ، ج 2، ص 255ـ256؛
رامیار، ص 36ـ37).


منابع :
(1) علاوه بر قرآن ؛
(2) ابن اثیر؛
(3) ابن اسحاق ، سیرة ابن اسحاق ، چاپ محمد حمیداللّه ، قونیه 1401/1981؛
(4) ابن حزم ، جوامع السیرة النبویة ، بیروت ( 1982 ) ؛
(5) ابن سعد؛
(6) ابن سیده ، المحکم و المحیط الاعظم فی اللغة ، قاهره 1377ـ1393/ 1958ـ1973؛
(7) ابن هشام ، السیرة النبویة ، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری ، و عبدالحفیظ شلبی ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(8) محمدبن احمد ازهری ، تهذیب اللغة ، ج 4، چاپ عبدالکریم عزباوی ، قاهره ( بی تا. ) ؛
(9) محمدبن اسماعیل بخاری جعفی ، صحیح البخاری ، استانبول 1401/1981؛
(10) احمدبن یحیی بلاذری ، انساب الاشراف ، ج 1، چاپ محمد حمیداللّه ، مصر 1959؛
(11) اسماعیل بن حماد جوهری ، الصحاح : تاج اللغة و صحاح العربیة ، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت ( بی تا. ) ، چاپ افست تهران 1368 ش ؛
(12) علی بن ابراهیم حلبی ، السیرة الحلبیّة ، بیروت ( 1320 ) ، چاپ افست ( بی تا. ) ؛
(13) محمدبن احمد ذهبی ، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام ، السیرة النبویة ، چاپ عمر عبدالسلام تدمری ، بیروت 1415/1994؛
(14) حسین بن محمد راغب اصفهانی ، المفردات فی غریب القرآن ، چاپ محمد سیدکیلانی ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(15) محمود رامیار، تاریخ قرآن ، تهران 1362 ش ؛
(16) عباس زریاب خویی ، سیرة رسول اللّه ، تهران 1370 ش ؛
(17) عبدالرحمان بن عبداللّه سهیلی ، الروض الانف فی شرح السیرة النبویة لابن هشام ، چاپ عبدالرحمان وکیل ، قاهره 1387ـ1390/ 1967ـ1970، چاپ افست 1410/1990؛
(18) طبری ، تاریخ (بیروت )؛
(19) علی بن ابی طالب (ع )، امام اول ، نهج البلاغة ، ترجمة جعفر شهیدی ، تهران 1371 ش ؛
(20) خلیل بن احمد فراهیدی ، کتاب العین ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی ، قم 1405؛
(21) احمدبن محمد قسطلانی ، ارشاد الساری لشرح صحیح البخاری ، بیروت : داراحیاء التراث العربی ، ( بی تا. ) ؛
(22) کلینی ؛
(23) مجلسی ؛
(24) احمدبن علی مقریزی ، امتاح الاسماع ، ج 1، چاپ محمودمحمد شاکر، ( قاهره ) : لجنة التألیف و الترجمة و النشر ( بی تا. ) ؛


(25) Norman Calder, "H ¤inth, birr, tabarrur, tah ¤annuth: an inquiry into the Arabic vocabulary of vows", BSO [ A ] S , lI , pt.2 (1988);
(26) EI 2 , s.v. "Tah ¤annut ¢h ¢" (by G. R. Hawting);
(27) M. J. Kister, Studies in Ja ¦hiliyya and early Islam : "al-tah ¤annuth, an inquiry into the meaning of a term", London 1980.

/ محمدرضا ناجی /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 3349
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست