responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 3164

 

تاشکند (یا تاشکنت ) ، ( پایتخت جمهوری ازبکستان ) ، شهری بزرگ در آسیای میانه واقع در واحة چیرچیک . آب آن از یکی از شاخه های راست سیردریا (سیحون ) تأمین می شود. در َ16 ْ41 عرض شمالی و َ13 ْ69 طول شرقی واقع است .

تاریخ تاشکند تا 1282/ 1865. از چگونگی پیدایش این سکونتگاه در چیرچیک اطلاعی در دست نیست . طبق

منابع یونانی و رومی ، در جانب دیگر سیردریا فقط کوچگرها زندگی می کرده اند. در قدیمترین منابع چینی (از قرن دوم پیش از میلاد به این سو) به سرزمین یونی اشاره شده است که بعداً معلوم شد همان قلمرو تاشکند است . از آن پس ، این سرزمین را چوچی یا چوشی یا به اختصار شی می نامند. در چینی نشانة نوشتاری این واژه به معنای «سنگ » به کار رفته و شاوان (ص 140) آن را با نام ترکی ـ سغدی بعدی ( تاش به معنای «سنگ » و کند به معنای «شهری با خندق و خاکریز»، مجموعاً به معنای «شهر سنگی ») مربوط دانسته است . املای چینی مسلماً باید با نام بومی چاچ ، که در دوران اسلامی رایج بود، مطابقت داشته باشد. در این مورد، اعراب تا حدی به طور غیرمعمول ، حرف « چ » را به جای « ص » با « ش » نشان داده اند. شکل عربیِ الشاش بتدریج نام اصلی را در نوشتار و گفتار از رواج انداخت . هنوز محقق نشده که نام

ترکی جدید ــ که نخستین بار در قرن پنجم / یازدهم دیده شده است ــ با چاچ یا شاش نسبتی دارد یا خیر و اگر دارد چگونه . ریشه ای که پولیوانوف (رجوع کنید به عقد الجمان ، ص 359) پیشنهاد داده است ( تاژکنت = شهر تاژیک ، یعنی شهر اعراب )، چندان جالب توجه نیست .

جزئیات سرزمین چاچ و کرسی آن ، که محیطش تقریباً ده «لی » (کمتر از پنج کیلومتر) بوده ، نخستین بار در منابع قرن سوم میلادی یافت شده است . در زمان هیوئن ـ تسانگ / هسیوآن ـ دزانگ ( > یادداشتهایی در بارة نواحی غربی < ، ص 16) سرزمین چاچ حاکمی نداشت که مانند سایر ممالک بر همة آن حکومت کند؛
شهرهای جدا از همِ آن ، تیول ترکها بود. در تاریخ فتوحات دورة اسلامی در قرن دوم به «مَلِک شاش » فراوان اشاره شده است . بلاذری (ص 406) کرسی این ملک را شهری به نام طاربند ذکر کرده که در دیگر آثار جغرافیایی عربی نامی از آن نیامده است . شاید این فرض مولر درست باشد که طاربند مختصر طُراربَنْد ــ که مقدسی (ص 61) به آن اشاره کرده ــ بوده است . خاندان حاکم بر آنجا احتمالاً ترک نژاد بوده اند. گاهی چینیان به جای خاقانهای ترک بر آنجا حکومت می کرده اند. در 133 حاکم قوچا ، که سرداری کُره ای به نام کائو سین ـ چیه / کائو ـ هس ین ـ چیه بود، امیر الشاش را اعدام کرد و پسر امیر از مسلمانان یاری خواست . زیادبن صالح ، فرستادة ابومسلم ، در ذیحجّة 133 در کنار رود تلاس / تَلَس (رجوع کنید به طَراز * ) چینیان را شکست سختی داد (ابن اثیر، ج 5، ص 449) و کائو سین ـ چیه در نبرد کشته شد. این نبرد سبب تثبیت سلطة مسلمانان عرب در آسیای میانه شد و چینیان ، دیگر به مخالفت با آن برنخاستند.

در زمان خلفای عباسی قلمرو الشاش مرز اسلام و ترکان به حساب می آمد. شهرها با حصاری که بقایای آن هنوز برجاست ، از هجوم کوچگرها در امان بود. اما در 191 ترکان ، احتمالاً فقط مدتی کوتاه ، آنجا را گرفتند. از «صاحب الشاش و ترکان وی » به عنوان متحدان رافع بن لیث * شورشی نام برده اند (رجوع کنید به طبری ، سلسلة 3، ص 712). در دورة خلافت مأمون ، الشاش دوباره از آنِ عباسیان شد. در 204 که اعضای خاندان سامانی بر نواحی مختلف ماوراءالنهر حکومت یافتند، الشاش سهم یکی از ایشان به نام یحیی بن اسد (متوفی 241) گردید. در 225 نوح بن اسد، ارشدِ برادران سامانی و بزرگِ حاکمانِ سرزمینهای واگذار شده به سامانیان ، با تصرف اِسفیجاب (سَیرام کنونی ) موفق شد که مرز سامانیان را در جهت شمال گسترش دهد. مقارن همین زمان ، یکی از آبراههای الشاش ــ که از نخستین ایام وروداسلام پُر شده بود ــ بازسازی شد. معتصم عباسی (حک : 218ـ227) دو میلیون درهم برای مرمت آبراههای الشاش اهدا کرد (همان ، سلسلة 3، ص 1326).

در منابع جغرافیایی قرن چهارم ، چاچ / الشاش نام ناحیه است نه شهر. این ناحیه اصولاً شامل درة رود پَرَک (چیرچیک بعدی ) بود که طبق حدودالعالم (ص 43) «از پشت کوه خَلُّخ / قَرلُق » سرچشمه می گرفت و به سیردریا می ریخت . در نوشته های جغرافیایی ، اغلب به لحاظ جاری بودن سیردریا از نزدیکی این منطقه ، آن را «رودِ شاش » نامیده اند. این منطقه نزدیک ایلاق بود، ناحیه ای در جنوب و در درة رود آهنگران که از دیگر شعبه های ساحل راست سیردریا بود و از کوههای فرغانه سرچشمه می گرفت (رجوع کنید به همان ، ص 43، 114؛
ترجمة انگلیسی ، تعلیقات مینورسکی ، ص 356).

همین منابع ، ناحیة چاچ / الشاش را پهناور و پررونق و سرزمین مجاهدان پرشور اسلام خوانده و محصول خاص آن را تیروکمانِ ساخته شده از چوبِ خدنگ (احتمالاً درخت غان ) نوشته اند ( حدودالعالم ، ص 116؛
قس مقدسی ، ص 325). مرکز اصلی شهر، بِنْکَث بود که در این ایام حصارها و دروازه های بسیار داشت و با این حصارها از مدینه / شهرستان ( شارستان ) و قلعه یا ارگ و حومة شهر (رَبَض ، بیرون ) و باغهای گل و میوة آن حفاظت می کردند، آب فراوان شهر از آبراهها تأمین می شد و سراسر این ناحیه دیوار محافظی داشت که سردار عباسیان ، عبداللّه بن حُمیدبن قحطبه حاکم خراسان در 159، ساخته بود تا آن را از هجوم ترکان کافر در امان بدارد (رجوع کنید به لسترنج ، ص 480ـ483؛
بارتولد، 1977، ص 172). ابوریحان بیرونی در قانون مسعودی (ج 2، ص 576) می گوید که بنکث را به ترکی و یونانی ( به نامی معادل ) «برج الحجاره » می خواندند، که ظاهراً اشاره ای است به ریشه شناسی ترکی عامیانه ( از تاشکند ) و «لیثینوس پورغوس » در آثار بطلمیوس (نیز رجوع کنید به حدودالعالم ، ترجمة انگلیسی ، تعلیقات ، ص 357؛
در بارة «برج سنگی » دیگر در آسیای میانه ، که در نواحی شرقیتر و در مرزهای چین ساخته شده بود رجوع کنید به حدودالعالم ، ص 62). بارتولد با بررسی فواصل میان سکونتگاههای ناحیه ، که جغرافیدانان ذکر کرده اند، به این نتیجه رسید که به احتمال بسیار تاشکند فعلی در محل بنکث قدیم قرار دارد (1977، ص 171). از اوایل دورة عباسیان به بعد در بنکث سکه ضرب می شده است ، اما معمولاً اسم منطقة «الشاش » بر آنها بوده و بندرت کلمة «بنکث » را می افزوده اند (زامباور، ج 1، ص 80، 156ـ157). به گفتة کاشغری (ج 1، ص 443) قبر فقیه مشهور، ابوبکرمحمد قفّال الشاشی (متوفی 365) ــ که ابن بَیّعِ ، حاکم نیشابوری ، او را بزرگترین عالم شافعی زمان خود در ماوراءالنهر خوانده است ــ مشخصة معروف تاشکند بود. ( ساختمان آجری بازسازی شدة مقبرة این فقیه هنوز پابرجاست (حقیقی ، ص 6) ) .

رواج داشتن نام تاشکند پیش از غلبة ترکان (پیش از سقوط کامل سلسلة سامانی ، سراسر ناحیة سیردریا در 386 تسلیم ترکان شده بود)، محل تردید است . تا آنجا که می دانیم نام تاشکند نخستین بار در کتاب تحقیق ماللهند ابوریحان بیرونی (چاپ زاخاو، ص 149) یافته شده است . بیرونی از روی وجه اشتقاق این نام ، به اشتباه آن را همان لیثینوس پورغوس بطلمیوس دانسته است (مارکوارت ، ص 155). محمود کاشغری (ج 1، ص 443، ج 3، ص 150) علاوه بر تاشکند، «تِرکِن » را ــ که در جای دیگری شناسایی نشده ــ به عنوان «نام شاش » ذکر کرده است . نام تاشکند بر روی سکه ، اولین بار در دورة مغول دیده شده است . در نیمة دوم قرن پنجم و در قرن ششم در بَناکَت * (یا فَناکَت / بَناکِت ) ــ که در ساحل راست سیردریا و بسیار نزدیک به تاشکند قرار دارد ــ سکه ضرب می شده است . احتمالاً در آن ایام این شهر از تاشکند مهمتر بوده است . در گزارش جوینی از لشکرکشی مغول به فناکت و خجند (ج 1، ص 70 به بعد) از تاشکند نامی نیست و تنها تصرف بناکت ثبت شده است . در زمان حکومت مغولان ، به دلایلی که بر ما روشن نیست ، تاشکند سرنوشت بهتری از بناکت یافت : تاشکند همچنان شهر باقی ماند و گهگاه خانهای مغول به آنجا می آمدند، اما بناکت ــ با وجود آنکه در برابر مغولان ایستادگی نکرده بود ــ در این هنگام ویران بود و تا 794 ــ که تیمور آن را با نام جدید شاهرخیه بازسازی کرد ــ همچنان ویران بود.

بعد از زوال جغتاییان / چغتاییان ، تاشکند در قلمرو حکومت تیمور و تیموریان قرار گرفت ؛
در 890 شهر تاشکند و اراضی متعلق به آن به خانی ترک ـ مغول به نام یونس خان واگذار شد و او در 892 در آنجا درگذشت (رجوع کنید به دوغلات ، ص 51 ـ 54، 63). قبر وی در مسجد شیخ خاوندِ طُهور (در تداول عام : شیخانتور )، یکی از زُهّاد محل ، قرار گرفته است (در بارة دورة این شیخ ، قرن هشتم ، رجوع کنید به سمنوف ، ص 29). پس از یونس خان ، پسرش محمودخان جانشین او شد. بعد از 908 تاشکند در قلمرو ازبکها قرار گرفت ، اما اندکی بعد از مرگ بنیانگذار سلطنت ازبکها، شیبانی خان * ، آنان مجبور شدند از آن دست بکشند. طی قرون بعدی ، گاه ازبکان و گاه قزاقها بر تاشکند حکم می راندند. در 1135 قَلموقها آن را گرفتند، اما شهر یکباره به اشغال آنان درنیامد، بلکه همچنان امیری قزاق تبار، که خراجگزار حاکمان قلموق * شده بود، بر آن حکومت می کرد و گاه حکومت شهر به دست «خوجه »ها، جانشینان شیخ خاوند طُهور، می افتاد (تویفل ، ص 311).

طی این قرون ، تصاحب تاشکند اغلب سبب زدوخوردهای شدید می شد. بعضی از گزارشهای این درگیریها برای شناخت شرایط مکانی آنجا در آن دوره اهمیت دارد. گزارش جنگهای تاشکند در ایام عبداللّه خان بن اسکندر شیبانی بروشنی نشان می دهد که شهر تاشکند هنوز به شکل کنونی درنیامده بود. تا قرن دوازدهم از تقسیم شهر به چهار منطقه (کوکْچه ، شیخانتور، سبزار ( سبزوار ) و بِش آغاچ ) با بازاری مشترک خبری نیست . گاهی هر منطقه برای خود حاکمی پیدا می کرد و استقلال می یافت و اغلب با منطقه های دیگر وارد جنگ می شد.

در حدود 1194 یونس خوجه ، حاکم محلة شیخانتور، توانست بر همة شهر حاکم شود. وی پیروزمندانه با قزاقها جنگید، اما ازبکان خوقند به رهبری عالِم خان ، شکست و عقب نشینی سنگینی بر او تحمیل کردند. بعد از مرگ وی و در زمان پسر و جانشینش ، سلطان خوجه ، در 1224/ 1809 تاشکند ناچار به پذیرفتن حاکمیت خانهای خوقند شد که آن را پایگاه مقاصد توسعه طلبانة خود در استپهای قزاق ساختند (برای آگاهی از تاریخ تاشکند در این دوره رجوع کنید به خوقند * ).


منابع :
(1) ( ابن اثیر ) ؛
(2) ابوریحان بیرونی ، کتاب القانون المسعودی ، حیدرآباد دکن 1373ـ 1375/ 1954ـ1956؛
(3) ( بلاذری ؛
(4) جوینی ؛
(5) حدودالعالم ؛
(6) محمود حقیقی ، یادداشتهای سفر به ازبکستان ، تهران : بنیاد دایرة المعارف اسلامی ، 1378 ش (جزوه تکثیرشده )؛
(7) محمدحیدر دوغلات ، تاریخ رشیدی ، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة انستیتو ابوریحان بیرونی ، تاشکند، ش 1430، تهران : مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه ، 1378ش ) ؛
(8) طبری ، تاریخ (لیدن )؛
(9) عقدالجمان (جشن نامه واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد)، تاشکند 1927؛
(10) مقدسی ؛


(11) V.V. Barthold, Four studies on the history of Central Asia , tr. V. and T. Minorsky, Leiden 1956-1962, I, 130, 143, 156, 160, 163, III , 94-95, 135;
(12) idem, Turkestan down to the Mongol invasion , London 1977;
(13) E. Chavannes, Documents sur les Tou-kiue occidentaux , St. Petersburg 1903;
(14) Encyclopaedia Iranica , s.v. "Central Asia. V: In the Mongol and Timurid periods" (by Bertold Spuler), "ibid. VI: In the 10th - 12th/ 16th - 18th centuries (by Robert D. McChesney), "ibid. VII: In the 12th-13th/ 18th-19th centuries (by Yuri Bregel);
(15) H ¤udu ¦d al- ـ a ¦lam= The regions of the world , translated and explained by V. Minorsky, ed. C. E. Bosworth, Cambridge 1982;
(16) Mah ¤mu ¦d b. H ¤usayn Ka ¦s ¢h ¢ghar ¦â, Diva ¦nد Lأgat-it- Tدrk Tercدmesi , tr. Besim Atalay, Ankara 1985-1986;
(17) G. Le Strange, The lands of the Eastern Caliphate , Cambridge 1930;
(18) J. Marquart, E ¦ra ¦ns §ahr , Berlin 1901;
(19) Mإmoires sur les contrإes occidentaux , tr. St. Julien, I, Paris 1857;
(20) A. Semenov, in Protokol i °Turk. Kuc §zka Ljub. Arkh., XX (1915);
(21) F. Teufel, "Quellenstudien zur neueren Geschichte der Chہnate", ZDMG , XXXVIII (1884);
(22) E. von Zambaur, Die Mدnzprجgungen des Islams, zeitlich und خrtlich geordnet , I, Wiesbaden 1968.

/ و. بارتولد و ک .ا. باسورث ( د.اسلام ) /

تاریخ تاشکند از 1282/ 1865 تا زمان حاضر. تاشکند که در قلب واحه ای عظیم و پنبه خیز قرار دارد و کانون ارتباطات منطقه ای و بین المللی است ، در اوایل قرن چهاردهم / اواخر قرن نوزدهم افزایش جمعیت و توسعة اقتصادی بسیار یافت و مهمترین مرکز شهرنشینی در آسیای میانه شد. نقطة عطف عمده در تاریخ این شهر قبول حاکمیت روسیه بود؛
در 1282/ 1ژنرال چرنیایف ، از پیشگامان اصلی توسعه طلبی تزارها به سوی هند، به آن دست یافت . در پی این تصرف ، در شرق شهر اصلی و در بیرون حصارهای آن ، شهر مهاجرنشینی متشکل از مناطق سنّتی («محله » و «دهه ») ساخته شد که نشان می دهد مقامات تزاری می خواسته اند از مواجهة مستقیم با مردم محل اجتناب کنند. دو سال بعد، فرمانداری کل ترکستان تأسیس گردید که تاشکند مقر آن و ژنرال فون کاوفمان نخستین فرماندار کل آن شد. از آن پس ، در فعالیتهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی تحرکی پدید آمد: در 1320/ 1902 نخستین محافل مخفی مارکسیستی پدید آمد که سبب اتحاد اصلاح طلبان اسلامی و ملی گرایان فراری از تعقیب و آزار در بخارا شد؛
اولین روزنامة ازبکی ، ترکستان وِلایَتینینگ غزتی ، چاپ شد؛
نخستین تشکیلات غیردینی با شرکت روسها و مردم بومی به وجود آمد (آزاده یف ، 1959). جمعیت شهر از 000 ، 56 تن در 1285/ 1868 به 000 ، 156 تن در 1315/ 1897 رسید. راه آهن ماورای خزر در 1316/ 1898 به تاشکند رسید و در 1319/ 1901 کار راه آهن ماورای آرال آغاز شد که تاشکند را به اورنبورگ متصل می ساخت . مهاجرنشینان نظامی و غیرنظامی روسی دست به کار طرحهای بزرگ ، تأسیس بانکها و ایجاد نهادهای علمی شدند و به رغم محافظه کاریهای شدید مقامات استعماری که از خطر جهاد در بیم بودند، اجازه گرفتند که کلیساهای ارتدوکس برپا کنند (دوبرومیسلوف ، 1912). در 1330/ 1912 در بحبوحة ناآرامیهای داخلی سراسری ، نخستین هیئت تبشیری مذهبی معروف به «ضداسلام » در تاشکند شروع به کار کرد که دوام چندانی نیافت و در کار تغییر مذهب و جلب پیروان جدید توفیقی کسب نکرد. گذشته از تظاهرات مردم در 1309/ 1892 برضد اقدامات بهداشتی روسها هنگام شیوع وبا ــ که مغایر اسلام شناخته شده بود ( > تاریخ جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان < ، ج 1، ص 131) ــ شورش افسران تزاری در 1323/ 1905 و شورش ضد کارِ اجباری ، که حتی به پایتخت ترکستان روس نیز سرایت کرد، حوادث مهمی بود که قبل از انقلاب 1335/ 1917 روی داد (تورسونوف ، 1962).

فعالیتهای انقلابی در تاشکند، ضمن حفظ خصوصیات محلی خود، با فعالیتهایی که در مسکو و پتروگراد (سن پترزبورگ ) روی می داد، همخوانی داشت . در این میان ، سمرقند به جای تاشکند پایتخت شد؛
در شعبان 1355/ژوئن 1917 هیئت حکومت موقت ترکستان ــ که در چهاردهم جمادی الا´خره / هفتم آوریل تشکیل شده بود ــ منحل گشت و به موازات آن جبهه ای ضدانقلابی با شرکت سازمان نظامی تاشکند و «مجمع مفسران شریعت » شکل گرفت . این مجمع در تاشکند قدیم به دست رهبران بورژوازی ملی تأسیس شده بود. بلشویکها در سوم محرّم 1336/ بیستم اکتبر 1917، روکوم یا کمیتة انقلابی شورای تاشکند را تشکیل دادند و مهاجران روسی ــ که نگران ادعای حاکمیت مسلمانان بودند ــ به طور غیرمنتظره ای از آن حمایت کردند. از هفتم تا دهم جمادی الاولی 1336/ نوزدهم تا بیست ودوم فوریة 1918 قوای این شورا «ایالت خودمختار خوقند» را که مسلمانان شورشی در درة فرغانه به وجود آورده بودند، به توپ بستند. این ماجرا نشانة شروع جنگ داخلی بود (1297ـ1301ش / 1918ـ1922) که طی آن ارتش سفید ژنرال دوتوف سراسر این ناحیه را از مناطق اصلی جدا ساخت و اهالی آنجا از قحطی از پای درآمدند. همچنین این ناحیه ، میدان چند سال جنگ ارتش سرخ با مبارزان باسماچی (رجوع کنید به باسماچیان * ، قیام ) و مداخله گران خارجی بود (پولاتوف و رشیدوف ، 1972). علاوه بر قیام مسلحانة ششم ربیع الا´خر 1337/ نهم ژانویة 1919 به رهبری اوسیپوف ، افسر سابق ارتش تزاری ، در پنجم رجب 1337/ ششم آوریل 1919 «موسبیورو» ( ادارة مسلمانان ) تشکیل شد که اختصاصاً برای تبلیغات به نفع حزب کمونیست روسیه در میان محافل اسلامی ایجاد گشته بود و گردانندگان آن عبارت بودند از ریسکولوف ، علی یف ، ابراهیمف ، محیی الدین اوف و خدایف . این رهبران اصلاح طلب ، بلشویکها را برگزیده بودند. از آنجا که این سازمان خواستار تشکیل جمهوری ترک و حزب کمونیست ترک شده بود و در برابر اخاذی از مسلمانان و غصب اموال ایشان که سویتِ (شورای ) تاشکند مرتکب می شد، مقاومت نشان می داد، لنین تصمیم گرفت که نظارت خود را مجدداً اعمال کند. او کمیسیونی به نام تورک کمیسیا به ریاست فرونزه به محل فرستاد ( > تاریخ سازمانهای کمونیستی آسیای میانه < ، 1967). در 1303ش / 1924 تاشکند به جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان پیوست و در 1309ش /1930 باردیگر به جای سمرقند پایتخت شد و در امور سیاسی و فرهنگی دوباره مرکزیت یافت . در حال حاضر برای هر بیست هزار دانش آموز 105 آموزشگاه وجود دارد، در حالی که در 1335/ 1917 تنها نوزده مدرسه برای هشت هزار دانش آموز وجود داشت (پوگاچنکووا و دیگران ، ص 24).

با تغییرات عمیقی که در دهه های حاکمیت شوروی در تاشکند پدید آمد، نمی توان تاریخ توسعة شهری را از حوادث سیاسی آن جدا ساخت . از همان آغاز کار قدرت نوظهور بلشویک ، اصل تفکیک میان شهر سنّتی و شهر جدید نفی شد. وظیفة شهرسازان شوروی دو رکن پیدا کرده بود: از یک سو بازسازی محله های قدیمی که از جنگ داخلی آسیب دیده بودند و مرمت خرابیهایی که هم زمان با برقراری نظام شوروی به وجود آمده بود، از سوی دیگر جامة عمل پوشانیدن به هدفهای مسلکی مصوب دولت در ساختمانهای عمومی : بنای شبکه ای

از مراکز فرهنگی ، کتابخانه ها، تماشاخانه ها و بنیادهای آموزشی و تفریحی و طبی و اجتماعی . در این تحول می توان چندین دوره را مشخص کرد ( > جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان < ، ص 402ـ406):

1) از 1335 تا 1360 (1320ش )/ 1917ـ1941. این دوره ، مانند همه جای اتحاد شوروی ، به دورة برقی شدن (نخستین شبکة مرکزی در 1302ش / 1923) و صنعتی شدن معروف است . در آخر دهة 1300ش /1920 مرحلة بنای عمارات عظیم عمومی و مسکونی در سبکهای التقاطی ، کلاسیک جدید یا ساختمان گرا (کاخ شورای عالی و کاخ امور اقتصادی ) پایان پذیرفت . دهة 1310ش /1930 شاهد سرعت گرفتن در کار بناهای صنعتی ، و نیز محله های مسکونی (سوچگورود ) و پارکها و باغها بود. طرح کلی شهرسازی تاشکند که در 1317ش / 1938 به تصویب رسید، از طرحی الهام گرفت که در 1314ش / 1935 برای مسکو اختیار شده بود. طبق این طرح ، مرکز شهر دست نخورده ماند و پیرامون میدان عظیم لنین (اکنون میدان استقلال ) ساخت وساز شد (قَدیرووا، 1976) تا ساختمان سازی تا حدممکن در مشرق و مغرب شهر قدیم ــ که طراحان توجه چندانی به آن نداشتند ــ گسترش یابد. با این وصف ، بناهای مذهبی متعددی ــ که مشخصة محله ها بودند (بولاتووا مانکوفسکایا ، 1983) ــ برای اهدافی چون ایجاد کارخانه ها و انبارها و چاپخانه ها تخریب شدند یا به صورت دیگری درآمدند.

2) از 1320 تا 1324ش / 1941ـ 1945. درگیرشدن اتحاد شوروی در جنگ جهانی دوم موجب آشفتگیهای اساسی در پایتخت ازبکستان شد، کارخانه ها و ادارات و دانشگاههای بسیاری همراه کل جمعیت وابسته به آنها (پنجاه نوع شغل ، روی هم رفته سیصدهزار تن از جمله صد هزار کودک و چندین هزار یهودی اشکنازی ) از جبهة غربی به تاشکند منتقل شدند. جمعیت شهر دو برابر شد و به یک میلیون تن رسید. در 28 مهر 1322/ بیستم اکتبر 1943 هیئت روحانی مسلمانان آسیای میانه و قزاقستان ، در تاشکند تأسیس شد (بعد از استقلال ازبکستان نام آن به هیئت روحانی مسلمانان ماوراءالنهر تغییر یافت ). در این دوره ، ساختمانهای عظیم و باشکوه ساخته شد.

3) از 1334 تا 1344ش / 1955ـ 1965. در این دهه ، پا به پای استفاده از فنّاوریهای جدید در ساختمان سازی (پی ریزی با بتن مسلح )، شهرسازی بسیار رونق گرفت . سراسر محلات شهر قدیم پر از بناهای چند طبقة جدید در میان فضاهای سبز همگانی گشت . کوشش شده بود که ساکنان هر محله را باهم در مجتمعهای مسکونی جدید جای دهند تا وابستگیهای خانوادگی و عادات اجتماعی سنّتی حفظ گردد. مساحت شهر افزایش چشمگیر یافت .

4) از 1345 تا 1370ش / 1966ـ1991. پس از زمین لرزة هفتم اردیبهشت 1345/ 26 آوریل 1966 ــ که تقریباً چهارصد هزار تن (یک سوم کل جمعیت شهر) کشته و مجروح داشت و 000 ، 95 خانه را ویران کرد و پس لرزه های مرگ آور آن تا یک سال ادامه داشت ــ بازسازی شهر براساس طرح جدیدی که بیشتر متوجه محله های مسکونی حاشیه ای و اصل توسعة نامتقارن بود، انجام شد ( > جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان < ، ص 405). معماری به آمیزه ای از فنّاوریهای جدید ساختمان و «سبکهای ملی ازبک » (دالان ، ایوان ، مهتابی ، کاشی کاری و قاب بندی ) گرایش یافت . علاوه بر افتتاح مؤسسة عالی اسلامی امام البخاری در 1350ش / 1971 (دومین مؤسسة اسلامی در اتحاد جماهیرشوروی بعد از مؤسسة بخارا)، در شانزدهم آبان 1356/ هفتم نوامبر 1977 نخستین خط آهن زیرزمینی شروع به کار کرد.

مشخصة دورة برژنف (1343ـ1362ش / 1964ـ1983)، فعالیتهای سیاسی شدید برای ایجاد حُسن مناسبات میان اتحاد جماهیر شوروی با کشورهای اسلامی بود. تاشکند در جایگاه نمونة بارز سوسیالیسم در آسیا دست کم تا 1357ش / 1979 (تاریخ انقلاب ایران و مداخلة شوروی در افغانستان ) محل اجلاسهای متعدد صلح بود.

در جریان پروسترویکا (بازسازی ) ــ که حاصل تظاهرات متعدد ملی و مذهبی احزاب جدید ملی گرای بیرلیک و ارک ، حزب احیای اسلامی و تاتارهای کریمه ، بین 1366 و 1370 ش / 1987 و 1991 بود ــ میخاییل گورباچف برای آخرین بار اقدام به مبارزه ای ضداسلامی کرد، اما موفق نشد تجلیات احیای دین را که هر دم آشکارتر می شد، متوقف سازد (در 1368ش / 1989 هیئت روحانی تاشکند قرآن عثمان

را که در کتابخانة موزة ارمیتاژ نگهداری می شد به تاشکند بازگردانید و مساجد بسیاری بازسازی یا آمادة پذیرفتن مردم شد). این حرکت همراه بود با مبارزه با «مافیای پنبه » که خشم عمومی را برضد مسکو تشدید کرد و سبب شد که نخبگان حاکم ، سیاستی مستقل پیش گیرند که در آغاز برایشان مطرح نبود. در دهم شهریور 1370/ اول سپتامبر 1991 تاشکند پایتخت جمهوری مستقل ازبکستان شد. این جمهوری در یازدهم اسفند 1371/ دوم مارس 1992 به عضویت سازمان ملل متحد درآمد.

به رغم ادامة مشکلات مدیریت اقتصادی و اجتماعی و اداریِ دوران گذار از حاکمیت شوروی به سبب برسرکار آمدن دوبارة نخبگان نظام پیشین ، عصر جدیدی آغاز شد که تغییر نام صدها خیابان از مظاهر آن به شمار می آمد. تاشکند در 1378 ش / 1999، 000 ، 100 ، 2 تن (10% کل جمهوری ) جمعیت داشته است . طرابلس ، تونس ، مراکش ، پاتیالا (هندوستان )، سیاتل ، اسکوپیه (اسکوب ) و کراچی خواهرخواندة تاشکند شناخته شده اند. تاشکند درصدد ایجاد اتحادهای اقتصادی و سیاسی و راهبردی جدیدی است .


منابع :


(23) F. Azadaev, Tas ¢h ¢kent vo vtoroy polovine XIX v. (تاشکند در نیمة دوم قرن نوزدهم ) , Tas ¢h ¢kent 1959;
(24) V.L. Bulatova Mankovskaya, Pamyatniki zodc §estva Tas ¢h ¢kenta, XIX-XX (آثار معماری تاشکند) , Tas ¢h ¢kent 1983;
(25) Yu. Buryakov and M.I. Filanovit ¢s ¢, "Stanovlenie gorodskoy kul'tur °âi etap °âee razvity ¢a ¢na territorii Tas ¢h ¢kenta" (ظهور فرهنگ شهری و مراحل توسعة آن در منطة تاشکند) , in Obs ¢h ¢c §estvenny ¢e ¢ Nauki v Uzbekistane , 1979;
(26) A.L. Dobrom °âslov, Tas ¢h ¢kent v pros ¢h ¢lom i nastoyas ¢h ¢c §em (تاشکند: گذشته و حال ) , I, Tas ¢h ¢kent 1912;
(27) Istoriy ¢a ¢kommunistic §eskik ¢h ¢organizat ¢s ¢iy Sredney Azii (تاریخ سازمانهای کمونیستی آسیای میانه ) , Tas ¢h ¢kent 1967;
(28) Istoriy ¢a ¢Uzbekskoy S.S.R. (تاریخ جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان ) , I, Tas ¢h ¢kent 1956, II, Tas ¢h ¢kent 1967-1968;
(29) T.F. Kadyrova, Ark ¢h ¢itektura t ¢s ¢entra Tas ¢h ¢kenta (معماری تاشکند مرکزی ) , Tas ¢h ¢kent 1976;
(30) G. Pougachenkova et al ., Tas ¢h ¢kent a 2000 ans, Paris: Unesco, 1983;
(31) G. Pulatov and G.R. Ras ¢h ¢idov, Tas ¢h ¢kent v perv i °k ¢h ¢godak ¢h ¢sovetskoy vlasti ) noyabr' 1917-1920 ) (تاشکند در نخستین سالهای سلطة شوروی ) , Tas ¢h ¢kent 1972, in Tas ¢h ¢kent Ent ¢s ¢iklopediy ¢a ¢, Tas ¢h ¢kent 1983;
(32) Srednyaya Aziya,spravot ¢s ¢nik-putevoditel (راهنمای آسیای مرکزی ) , Moscow 1983;
(33) French ed., Paris: Unesco;
(34) Kh. T. Tursunov, Vosstanie 1916 goada v Sredney Azii i Kazak ¢h ¢stane (شورش 1916 در آسیای میانه و قزاقستان ) , Tas ¢h ¢kent 1962;
(35) Uzbekskaya Sovetskaya Socialistic §eskaya Respublika (جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان ) , Tas ¢h ¢kent 1981, 402-409, 464-466;
(36) M. G. Vak ¢h ¢abov, Tas ¢h ¢kent v periode trek ¢h ¢revolut ¢s ¢ii (تاشکند در جریان سه انلاب ) , Tas ¢h ¢kent 1957.

/ کاترین پوجل ( د.اسلام ) /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 3164
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست