responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 2958

 

پیری محمدپاشا ، صدراعظم عثمانی . از او با لقب «پیر» نیز یاد شده است . از اخلاف جمال الدین آقْسَرایی ، مدرّس مشهور، بود. پدرش ، محیی الدین محمد چلبی ، پس از انضمام ناحیة آقسرای قونیه به قلمرو عثمانی ، به آماسیه تبعید شد. تاریخ تولد پیری محمد معلوم نیست و همچنین مشخص نیست که در قونیه به دنیا آمده است یا در آماسیه ( رجوع کنید به ثریا، ج 2، ص 43؛ حسام الدین ، ج 1، ص 106؛ قس عثمان زاده ، ص 23). او پس از اتمام تحصیلات از مدرسة دینی در آماسیه ، در «محکمة شرعیه » به عنوان «کاتب » (منشی ) استخدام ، و مدتی بعد کاتب ارشد شد. وی به مناسبت جلوس بایزید دوم ، همراه با علمای آماسیه ، به استانبول رفت ؛ ابتدا قاضی صوفیه شد و بعد بترتیب ، به سمت قضای سلیوری ، سیروز و غَلَطه (گالاتا) رسید و بعداز آن متولی «عمارت » (اطعام خانة ) محمد فاتح در استانبول گردید، اما چندی نگذشت که از فعالیت و سمتهای خود کناره گرفت و به «دفتردار»ی خزانه (سرپرستی امور مالی ) منصوب شد (برای شرح خدمت او در این سمت در 914 رجوع کنید به گوک بیلگین ، ص 92 و بعد، 95،103،106).

پیری محمد در جنگ چالدران * ، به فرماندهی یاوز سلطان سلیم (حک :918ـ926)، با سمت «باش دفترداری » یا «شِقّ اول » (سرپرست کل امورمالی ) روم ایلی شرکت داشت (عطا، ج 1، ص 101). پس از پیروزی در این نبرد، پیری محمدپاشا همراه با دوقه کین زاده احمد پاشا، وزیردوم ، مأمور تصرف و محافظت شهر تبریز شد (برای طرح لشکرکشی به ایران رجوع کنید به فریدون بیگ پاشا، ج 1، ص 461) و در بازگشت نیز، به جای مصطفی پاشا، وزیرسوم که عزل شده بود، به مقام وزیر سومی منصوب (25 شعبان 920) و برای گردآوری آزوقة سپاه به آماسیه ، محل قشلاق سپاه ، اعزام گردید (همان ، ج 1، ص 464).

در 8 محرم 921 ینی چریها در آماسیه سر به شورش برداشتند و به خانه های صدراعظم دوقه کین زاده احمدپاشا، خواجة سلطانی حلیمی چلبی و پیری محمدپاشا حمله کردند. سلطان سلیم ، صدراعظمی را که سپاه را برانگیخته بود بی درنگ کشت و پس از بازگشت به استانبول دستور پی جویی داد و درنتیجه اسکندرپاشا، تاجی زاده جعفر ( تاج بک زاده ) و بال یمز عثمان آقا سگبان باشی (نگهبان تازیهای سلطنتی ) را نیز به قتل رساند. پیری محمد پاشا هم از وزارت عزل و به مزرعه اش در سلیوری تبعید شد. اما دورة عزل او بیش از سه روز طول نکشید؛ در 12 رجب 921 به دربار آمد و پس از بوسیدن دست سلطان ، باردیگر به وزارت منصوب شد. باوجود این ، چندماه بعد، بر اثر اخباری که از اطراف دیارْبَکر رسیده بود، به خشم سلطان سلیم گرفتار آمد و همراه با صدراعظم هِرْسِک زاده احمدپاشا، عزل و در یدی قله حبس شد (23 ربیع الاول 922)، اما به شفاعت صدراعظم جدید، سنان پاشا، شب آن روز هر دو آزاد شدند (فریدون بیگ پاشا، ج 1، ص 476 و بعد). یک ماه بعد، سلیم به مصر لشکر کشید و هنگام عزیمت ، پیری محمدپاشا را که هنوز سمتی نداشت ، مأمور محافظت شهر استانبول کرد (28 ربیع الثانی 922). به هنگام بازگشت سلطان از مصر یونس پاشا، صدراعظم وقت ، به قتل رسید. ازینرو سلیم ، پیری محمدپاشا را در 12 محرم 924 در شام به صدارت منصوب کرد (همان ، ج 1، ص 456). پس از عزیمت سپاه از حلب ، پیری محمدپاشا دسته هایی از محافظان سلطان ، تعدادی ینی چری و شماری از سواره نظام نواحی روم ایلی ، آناطولی ، قره مان و عربستان را برای حفظ امنیت ، در کناره های فرات مستقر کرد و خود، شش ماه بعد (5 محرم 925) به استانبول بازگشت (سعدالدین ، ج 2، ص 383).

پیری محمدپاشا تا پایان سلطنت سلطان سلیم منصب صدارت داشت و در نخستین سالهای سلطنت سلیمان قانونی (حک :926ـ974) نیز صدراعظم بود. در 921 به هنگام لشکرکشی به بلگراد، پیری محمد که از آلاجه حصار تا حوالی بلگراد رفته بود، پس از تدارک امکانات محاصرة شهر، به اصرار، سلطان را به تصرف این شهر واداشت و پس از آمدن سلیمان قانونی ، با شروع محاصرة قطعی شهر، در جنوب آنجا موضع گرفت . بدین ترتیب ، پیری محمدپاشا عامل اصلی فتح بلگراد بود. یک سال بعد، در جلسه ای که برای تصرف رودس برگزار شده بود، با وجود مخالفت کسانی که موقعیت این جزیره را نامناسب می دانستند، پافشاری نمود که در تصمیم گیری برای حمله بدانجا درنگ نکنند. به اصرار او در این لشکرکشی داماد وی ، چوپان مصطفی پاشا، به فرماندهی برگزیده شد. اما در طول لشکرکشی ، براثر سعایت بدخواهان و کسانی که به مقام او چشم داشتند، بخصوص احمدپاشا که به جای مصطفی پاشا وزیر دوم شده بود، و به تزویر و القائات وی ، از اعتبار پیری محمدپاشا نزد سلطان کاسته شد و حتی متهم به گرفتن رشوه از آن عده اعیان مصر شد که سلطان سلیم آنها را به استانبول تبعید کرده بود. گفته می شد که محمدپاشا با گرفتن مبلغی آنها را آزاد کرده است . فناری زاده محیی الدین چلبی ، مأمور تحقیق در این امر شد. او که قصد داشت احمد پاشا را به صدارت برساند، پیری محمدپاشا را مجرم دانست ( رجوع کنید به جلال زاده ، گ 89 ر؛ قس عالی ، گ 6 ر) و سلیمان قانونی که می خواست از دست پیری محمدپاشا، صدراعظم سالمندتر از خود، رهایی یابد و در رفتار خود آزادتر باشد و ابراهیم آقا، سرایدار خاص دربار («خاص اوطه باشی »)، را به صدارت برساند، در 13 شعبان 929 او را عزل کرد و با واگذاری املاک خاصة وزارت به او، با درآمد سالانه دویست هزار آقچه (سکة نقره /درهم )، از خدمت معافش کرد ( رجوع کنید به عالی ، گ 92 پ ؛ پچوی ، ج 1، ص 20).

پیری محمدپاشا پس از پنج سال و پنج ماه صدارت ، به مزرعة خود در سلیوری رفت و زندگی آرامی درپیش گرفت . سلطان وی را با احترام می پذیرفت و در برخی مراسم وجشنها دعوت می کرد. پیری محمدپاشا باردیگر هدف دشمنی ابراهیم پاشا قرار گرفت ، زیرا ابراهیم پاشا می ترسید که وی جای او را بگیرد. ازینرو، با دادن وعدة منصبِ قاضی عسکری به محمد افندی ، فرزند پیری محمدپاشا که قاضی ادرنه بود، او را آلت دست خود ساخت و محمد افندی نیز هنگامی که پدرش ، برای استقبال از سلیمان قانونی ، در بازگشت از لشکرکشی به آلمان ، در ادرنه به سر می برد (پاییز 939)، وی را مسموم کرد (عطا، ج 1، ص 103؛ نشانجی زاده ، ج 2، ص 104؛ قس عثمان زاده ، ص 23). او را در جوار مسجدی که خود در سلیوری بنا کرده بود، به خاک سپردند.

پیری محمدپاشا توانست در برابر خشونتهای سلطان سلیم ، که وزیران خود را پی درپی برکنار می کرد یا می کشت ، مدت نسبتاً زیادی در مقام صدارت باقی بماند، و حتی موفق شد که قدری از قساوت این سلطان بکاهد. اساساً هروقت که پیری محمدپاشا عزل می شد و منصب صدارت به هردلیلی خالی می گردید، سلطان وی را برخلاف اصول بر وزرای دوم و سوم ترجیح می داد و به صدارت تعیین می کرد؛ و این نشانة توجه و اعتمادی است که سلطان به وی داشته است . براثر همین اعتماد بود که پس از لشکرکشی سلطان به مصر، پیری محمدپاشا همة امور را به دست گرفت و به تهیة «تحریر» (آمار) سوریه و سایر نواحی نوپیوسته به قلمرو عثمانی ، و تعیین مالیات عادلانه برای آنها پرداخت . در روزگار صدارت او بود که برای تأسیس کارخانة کشتی سازی استانبول اقدام شد ( رجوع کنید به شمعدانی زاده ، ج 1، ص 496؛ اوزون چارشیلی ، عثمانلی دولتنک مرکز و بحریه تشکیلاتی ، ص 396 و بعد)؛ کارخانه ای که در آن ناوگان بزرگی ساخته شد و چند سال بعد، در فتح جزیرة رودس به کار آمد.

پیری محمدپاشا دولتمردی صادق و معتقد به نظم و قانون بود و تا زمانی که آماج تزویرهای مخالفان نشده بود، حتی در زمان سلیمان قانونی از اعتماد کامل این سلطان برخوردار بود و عزلش مایة تأسف عموم شد. لطفی پاشا ( از تاریخنگاران سالهای بعد ) وی را صدراعظم نمونه خوانده است و مورخان معاصرش نیز وی را صدراعظمی بی نظیر دانسته اند (سخی ، ص 24؛ لطیفی ، ص 168).

گذشته از سیاست ، پیری محمدپاشا شاعری صاحب نظر بود و با تخلص «رمزی » شعر می سرود. وی تربیتِ مذهبی داشت ، پیرو طریقت مولویه بود، و در زندگی خصوصی همواره کسوت مولویان برتن می کرد ( رجوع کنید به ثاقب دده ، ج 1، ص 121). محمدپاشا بانی بسیاری از آثار خیریه بود، از جمله : مسجد پیری پاشا در محلة خاص کوی استانبول ، همراه با گرمابه ای در کنار آن ؛ مسجد صوغوق قویو در حوالی ناحیة زیرک و هفده حجرة مقابل آن ؛ مسجد تَرلیکچی لر در ناحیة مرجان ؛ تکیة قُرُقْلو در جوار مسجد مُلاّ گورانی ؛ مکتبی در محلة جامْجی علی ؛ مسجد جامع ؛ اطعام خانه («عمارت »)، مکتب و مدرسة علوم دینی در شهر سلیوری ؛ اطعام خانه ای در بلگراد؛ مسجد، اطعام خانه و خانقاهی در قونیه ؛ مکتبی در آق سرای ؛ زاویه و رباطی (منزل برای درویشان ) در جوار گولک قلعه سی (برای وقفنامة مورخ 927 پیری محمدپاشا رجوع کنید به وقفْلر آرشیوی ( بایگانی اوقاف ) ، حرمین ، دفتر ش 14، ص 481؛ ایوانسرایی ، ج 1، ص 137، 308).


منابع :
(1) اسماعیل حقی اوزون چارشیلی ، عثمانلی دولتنک مرکز و بحریه تشکیلاتی ؛
(2) حسین ایوانسرایی ، حدیقة الجوامع ؛
(3) ابراهیم پچوی ، تاریخ ، ج 1، ص 68 به بعد، 75، 79؛
(4) ثاقب دده ، سفینة نفیسة مولویان ، مصر 1283؛
(5) محمد ثریا، سجل عثمانی ، استانبول 1308ـ1315؛
(6) مصطفی چلبی جلال زاده ، طبقات الممالک و درجات المسالک ، نسخة خطی کتابخانة سلیمانیه ، ( بخش ) ایاصوفیه ، ش 3296؛
(7) حسین حسام الدین ، آماسیه تاریخی ؛
(8) سخی ، تذکره ، استانبول 1325؛
(9) محمدبن حسن سعدالدین ، تاج التواریخ ، ج 2، ص 279، 284، 287، 298، 328، 377، 380 و بعد، 389، 393، 396، 579، 596؛
(10) شمعدانی زاده ، مُری التواریخ ؛
(11) محمد همدمی صولاق زاده ، تاریخ ، استانبول 1298، ص 372 و بعد، 377، 412 به بعد، 417، 420، 422 و بعد، 426ـ 428، 443، 587؛
(12) مصطفی بن احمد عالی ، کنه الاخبار ، نسخة خطی کتابخانة دانشکدة زبان ، تاریخ و جغرافی ، بخش صائب سنجر، ش 1783ـ1؛
(13) احمد تائب عثمان زاده ، حدیقة الوزراء ، عطا، تاریخ ؛
(14) احمد فریدون بیگ پاشا، منشآت السلاطین ، ج 1، استانبول 1274؛
(15) عبدالعزیز قره چلبی زاده ، سلیمان نامه ، بولاق 1284، ص 9، 27، 29 به بعد، 34 و بعد، 64، 199؛
(16) لطیفی ، تذکرة لطیفی ، چاپ احمد جودت ، استانبول 1314؛
(17) محمدبن محمد، نخبة التواریخ و الاخبار ، استانبول 1276، ص 48، 53، 56 به بعد؛
(18) احمد دده منجم باشی ، صحائف الاخبار (ترجمة ترکی )، استانبول 1285، ج 3، ص 455 به بعد، 462، 470ـ474، 477، 480، 517 و بعد؛
(19) محمد نشانجی زاده ، مرآت الکائنات ، بولاق 1969، ج 2، ص 110، 115، 122؛


(20) M. Tayyib Gخkbilgin, XV.-XVI . as i rlarda Edirne ve Pa í a livہs i , Istanbul 1952;
(21) J.V. Hammer, Devlet-i Osmہniye tarihi , tr. Atہ, IV, 134, 142, ff., 148, 152, 185, 240, 243, 246, 251 f., 255 f., V, 10 f., 16 f., 22, 26, 31, 35 f.;
(22) idem, Geschichte der osmanischen Dichtkunst , Pest- Hartleben 1836, I, 187, II, 31, f.;
(23) Histoire de la campagne du Sultan Soleiman I er contre Belgrad en 1521 (Dہsitہn- i sefer-i Belgrad) , tr. and ed. F. Tauer, Prague 1924, Passim;
(24) I .H. Uzunµar â í l â , Osmanl i tarihi , Ankara 1949, II, Passim;
(25) Hدseyin G. Yurdayd â n, Kanأn ª â 'nin cدlأsu ve ilk seferleri, Ankara 1961, index;
(26) Mehmed Zeki, "P ª â r ª â Mehmed Pa í a", TTEM , 18 [95], 325-350.

/ شرف الدین توران ، با اندکی تلخیص از ( د. ا. ترک ) /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 2958
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست