responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 2949

 

پیروسلیمانی ، آته جان ، شاعر تاجیک . در 26 فروردین 1278/ 15 آوریل 1899 در بخارا در خانواده ای شعردوست و روشنفکر به دنیا آمد. پدرش عبدالکریم جان ، مردی اهل مطالعه بود و به محافل «جدیدها * » راه داشت (پیروسلیمانی ، 1959، مقدمة رحیم هاشم ، ص 6؛ تَبَروف به نقل از اسماعیل زاده ، ص 5). کودکی و نوجوانی آته جان بیشتر در بخارا و مرو سپری شد و همراه با پدر به کشورهای دیگر، بویژه به روسیه ، سفر کرد (تبروف ، ص 6، 9ـ10). وی در محیط شعر و ادب پرورش یافت ؛ مادرش بی بی سلامت ، از ادبیات فارسی تاجیکی بخوبی آگاهی داشت (همان ، ص 6)، پدربزرگ مادری او، محمد یعقوب مخلص (متوفی 1319/1901)،ودایی اش محمد هاشم شایق (1266ـ 1333ش / 1887ـ1954)، از شاعران مشهور فارسی گو بودند



و شایق در پرورش پیرو سهم بسزایی داشت (همان ، ص 6ـ7، 9).

پیرو از پنج سالگی به مکتب رفت و از 1290ـ1293ش / 1911 تا 1914 در مدرسة فارسی شهر مرو تحصیل کرد و نزد آموزگاران خصوصی ، زبان روسی را فرا گرفت و سپس در آموزشگاه علوم طبیعی شهر کاگان آموزش دید (پیروسلیمانی ، 1959، همانجا؛ تبروف ، ص 9ـ10؛ > دایرة المعارف ادبیات و هنر تاجیک < ، ج 2، ص 522؛ بچکا، 1372 ش ، ص 141). وی از علم طب هم بهره داشت و آن را نزد قاری حیدر، پزشک بخارایی ، و دکتر ژوزف آول ، پزشک و نویسندة چک ، فراگرفته بود. در 1308 ش / 1929، حدود شش ماه ، در بیمارستان شیخ جلال شهر بخارا به عنوان پزشک به مداوای مردم پرداخت و بسیاری از مبتلایان به زخم افغانی را، که در آن دوران لاعلاج بود، درمان کرد (تبروف ، ص 20؛ گلچهره سلیمانی ، ص 293ـ294). پیرو برای دوستش آول اشعاری سروده است ، از جمله یک مثنوی به نام «به دکتر، به حکیمِ دوست » در هفت بیت موشح به «یوسف آول » (پیروسلیمانی ، 1959، ص 178؛ همو، 1971، ص 14، 16). برخی بر این باورند که غزل معروف «برادرجانی » را نیز به آول تقدیم کرده است (بچکا، 1971، ص 285ـ286) اما تبروف (ص 212) آن را ردّ می کند.

در 1296ـ1297ش / 1917ـ 1918، که تجددگرایان و ترقی خواهان زیر فشار حکومت و ارتجاع عامه بودند، پیرو نیز هر چند عضو فعال نهضت جدیدها نبود، صرفاً به دلیل این که روزنامه می خواند و روسی می دانست ، مظنون واقع گردید و تقریباً یک سال و نیم خانه نشین و محدود شد (تبروف ، ص 10ـ11، به نقل از اسماعیل زاده ، دوست پیرو). او در دورة انزوا به مطالعة آثار بزرگان ادب پرداخت (رحیم هاشم ، ص 268). صدرالدین عینی * (1926، ص 236) از چند قطعه شعر پیرو دریافت که وی از هنر خوب شاعری برخوردار است ، و پیش بینی او تحقق یافت .

پیرو در کار شعر و شاعری جدی بود؛ غزل و مثنویهایی که در 1295 ش / 1916 با تخلص پیرو سروده ، معرّف هنر شاعری و استعداد ذاتی او در دوران نوجوانی است . در ردّ ادعای مؤلفان تاریخچة ادبیات شوروی تاجیک که «آته جان » به نشانة پیروی از بلشویسم در سالهای 1304ـ1307 ش / 1925ـ 1928 تخلص «پیرو» را برگزیده بود، تبروف (ص 14ـ 15)، با اشاره به سالهای سرودن برخی اشعار پریشان ، ثابت می کند که وی تخلص خود را در 1293ـ1297ش / 1914ـ 1918، به نیت پیروی از بزرگان و ادبای پیشین ، برگزیده

است . دوستش آول (ص 276) نیز تأکید می کند که پیرو از اوایل شاعری تخلص پیرو را در معنای دوم انتخاب کرده بود.

بیان دلتنگی از حکومت جهل و تعصب ، و ستایش عشق و دوستی از درونمایه های اصلی شعر پیرو است . هنگامی که انقلاب بخارا (1299ش / 1920) به دنبال انقلاب روسیه (1917) رخ داد، پیرو خشنودی خود را در قالب مستزادی با عنوان «به مناسبت انقلاب بخارا» ابراز داشت و «آزادی جمهوری شایان » را به مردم تبریک گفت . غیر از اشعار اجتماعی در 1299ش / 1920، مضمون اشعاری که پیرو در 1300ش / 1921 تا 1303ش / 1924 سروده و اکنون در دست است ، همه عشقی است ، و این نشان می دهد که او از انقلاب مأیوس شده بوده است .

پیرو در 1303ش / 1924 به مشهد رفت و حدود هشت ماه در آنجا اقامت کرد. اسماعیل زاده می گوید که در مشهد قریحة شعری پیرو بالید و آثارش هنرمندانه تر شد (تبروف ، ص 32ـ33، 64). از 1304 ش / 1925 پیرو مضامین نومیدانه را کنار گذاشت و به ستایش جامعة نوین تاجیکان و حیات جمهوری تاجیکستان پرداخت ( > دایرة المعارف ادبیات و هنر تاجیک < ، ج 2، ص 523).

پیرو شاعری پر مطالعه بود. ادبیات ترکی و روسی را خوب می دانست . در محافل ادبی دوشنبه و سمرقند حضوری فعال داشت و در مشاعره همیشه پیروز می شد (رحیم هاشم ، ص 268ـ 270؛ امین زاده ، ص 287ـ 288). دایرة موضوعات سروده های پیرو بسیار گسترده است : آزادی زنان ، برابری حقوقی آنان با مردان ، نبرد زحمتکشان با استعمارگران جهانخوار و همدردی با مردمان حادثه دیدة دنیا و جز اینها. شاعر تاجیک همچنین برای زمین لرزة ایران ( گویا در 1308 ش ) شعری سروده است ، و دربارة هندوستان و سلطة انگلستان بر آن نیز شعری به نام «هندوستان » دارد که سرمشق بسیاری از شاعران شوروی شده است (بچکا، 1372 ش ، ص 142؛ پیروسلیمانی ، 1971، ص 230ـ231؛ تبروف ، ص 84 ـ 85).

دگرگونی عظیم اجتماعی در تاجیکستان پیرو را سخت متأثر کرد. وی برای افشای ماهیت استبداد، علاوه بر اشعار پراکنده ، به داستان سرایی نیز پرداخت و «تخت خونین »، «جمهوریت تاجیکان و مطبوعات رنجبری تاجیک » و «منارة مرگ » را سرود که همه بیانی شاعرانه از حقیقت تلخ سرنوشت تاجیکان دارند. پیرو در بیان مضامین مردمی ، اجتماعی و سیاسی پیشرو ادیبان شوروی بخصوص تورسون زاده بود.

دهة 1300ـ1310ش / 1920ـ1930، مرحلة آغازین تکوین شعر نوین تاجیکی بود که پیرو نیز در آن سهیم بود. او که هم از زبان معیار وهم از گویشهای مردمی بهرة کامل داشت ، در مسائل زبان و سبک ، همفکر عینی بود و در راه تکوین زبان ادبی نوین فارسی تاجیکی ، بسیار خدمت کرد (پیروسلیمانی ، 1959، مقدمة رحیم هاشم ، ص 13؛ بچکا، 1372 ش ، ص 143).

شاعر تاجیک در طنز نیز مهارت داشت . او با مجلة فکاهی بیگیز (درفش ) ششپر (ضمیمة روزنامة آواز تاجیک ) همکاری داشت و گاهی ششپردار امضا می کرد ( د.تاجیکی ، ج 5، ص 449). یکی از موضوعات عمدة طنز او انتقاد از شاعران کم هنر بود. از کسانی که پیرو هجوشان کرده است ، می توان از بیکتاش * ، غلام علیزاده ، کریم زاده ، غنی عبدالله ، وصفی و ذهنی نام برد (تبروف ، ص 239ـ252). از ویژگیهای سبک پیرو در طنز، استفاده از صنعت ذم شبیه به مدح (بچکا، 1372 ش ، همانجا)، و نقیضه گویی است (عینی ، 1956، ص 21؛ تبروف ، ص 252).

پیرو آثار منثوری نیز دارد، مانند داستان کوتاهِ گل اندام و رمان ناتمام عشق دختر چنگیز که با سبکی شاعرانه و جذاب نگاشته شده است (1971، ص 213ـ224).

او آثار ادیبان روس را نیز به فارسی تاجیکی برگردانده از جمله ، از گوگول ( مفتش )، فرمانف ( بلوا )، سرافیموویچ ( سیل آهنین )، و دو شعر از الکساندر ژاروف . او در تألیف کتب درسی نیز شرکت داشته است (1959، مقدمة رحیم هاشم ، ص 9؛ تبروف ، ص 254ـ336).

آثار پیرو به طور کامل گردآوری و چاپ نشده است ؛ هر چند دفترهای متعددی از او چاپ شده ، اما همه ، حتی دیوان اشعار او، به صورت گزیده است . از نامه های ارزشمند شاعر هم مقدار کمی به چاپ رسیده است . لالة سلیمانی ، دختر شاعر، شش قطعه از اشعار چاپ نشدة او را پس از استقلال تاجیکستان منتشر ساخت که در نکوهش روزگار و ستایش دوران پیشین است (ص 3). در 1304ش / 1925 دولت تاجیکستان بزرگداشتی برای رودکی بر پا کرد که پیرو به آن مناسبت شعری در تضمین «بوی جوی مولیان » سرود ( > دایرة المعارف ادبیات و هنر تاجیک < ، همانجا).

در 1308 ش / 1929، که تاجیکستان از ازبکستان جدا شد و به عنوان جمهوری مستقل شوروی سوسیالیستی شناخته شد، گروه بزرگی از روشنفکران برون مرزی به تاجیکستان رفتند و پیرو نیز در 1309ش / 1930 به استالین آباد (دوشنبة کنونی ) رفت . وی که زبان و ادبیات روسی را کامل می دانست ، به ترجمه پرداخت و با مطبوعات همکاری کرد. در 1310 ش / 1931 بنا به عللی ، از جمله فشار منتقدان و شوق دیدار عینی به سمرقند رفت و در آنجا به کار مطبوعاتی پرداخت . او با روزنامه و مجله های تاجیکی سمرقند و دوشنبه و تاشکند همکاری مداوم داشت (همانجا).

پیرو در 19 خرداد 1312/ 9 ژوئن 1933، به بیماری حصبه درگذشت (تبروف ، ص 358ـ360؛ د.تاجیکی ، همانجا؛ رحیم هاشم ، ص 272ـ273). وی در شاه زنده به خاک سپرده شد و مزارش با کوشش اتحادیة نویسندگان تاجیکستان آباد گردید. بسیاری از ادبای تاجیک ، از جمله عینی ، در سوگ او مرثیه های جانگداز سرودند (پیروسلیمانی ، 1959، ص 193ـ 200؛ تبروف ، همانجا؛ پیروسلیمانی ، 1971، ص 251ـ 260).


منابع :
(1) یرژی بچکا، ادبیات فارسی در تاجیکستان : از رودکی تا بیدل و از بیدل تا عصر حاضر ، ترجمة سعید عبانژاد هجراندوست و محمود عبادیان ، تهران 1372 ش ؛
(2) آته جان پیروسلیمانی ، اشعار منتخب ، استالین آباد 1959؛
(3) صدرالدین عینی ، نمونة ادبیات تاجیک ، مسکو 1926؛


(4) Muh ¤ yi'l-D ¦ â n Aminza ¦ da, "Ba yad-e Payrav", in Payrav Sulayma ¦ n ¦ â , D i ¦ wa ¦ n , ed. Gulc § ehra va La ¦ la Sulayma ¦ n ¦ â , Dushanbe 1971;
(5) Yozef Aul, "A ¦ taja ¦ n Sulayma ¦ n ¦ â Payrav", in Payrav Sulayma ¦ n ¦ â , D i ¦ wa ¦ n ;
(6) Sadr A l-D ¦ â n ـ Ayn ¦ â , Wa ¦ sif i ¦ va , Khula ¦ sa-ye ـ Bada ¦ Ý i ¦ Ü al-wak ¤ a ¦ Ý i ـ ' , Sta ¦ lina ¦ ba ¦ d 1956;
(7) Jir § i Bec § ka ¦ , "Y ¢ a ¦ dda ¦ sht-e yak adib va ـ a ¦ lim-e C § ek dar ba ¦ ra-ye Payrav Sulayma ¦ n ¦ â ", in Payrav Sulayma ¦ n ¦ â , Diwa ¦ n ;
(8) Ensiklopediya ¦ yi adabiya ¦ t va san ـ ati Ta ¦ jik , vol. II, Dushanbe 1989;
(9) Ensiklopediya ¦ yi Sa ¦ vetii Ta ¦ jik, vol.v, Dushanbe 1984;
(10) A ¦ taja ¦ n Payrav Sulayma ¦ n ¦ â , D i ¦ wa ¦ n , ed. Gulc § ehra va La ¦ la Sulayma ¦ n ¦ â , Dushanbe 1971;
(11) Rahim Ha ¦ shim, "Ya ¦ dat be khayr Payrav", in Payrav Sulayma ¦ n ¦ â , D i ¦ wa ¦ n ;
(12) Gulc § ehra Sulayma ¦ n ¦ â , "Pedaram", in Payrav Sulayma ¦ n ¦ â , D i ¦ wa ¦ n ;
(13) La ¦ la Sulayma ¦ n ¦ â , "Payrav", Adabiya ¦ t va san ـ at, no.18-19 (15 Julay 1994);
(14) S ¤ a ¦ hib Tabarov, Payrav Sulayma ¦ n i ¦ , Dushanbe 1962.

/ رحیم مسلمانیان قبادیانی /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 2949
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست