responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 2852

 

پنیرک (در عربی : خُبّازی ) ، گیاهی یکساله از جنس مالوا (تیرة پنیرکیان )، به نام علمی مالوا رُتوندیفولیا (= مالوا نگلکتا )، به بلندی 25ـ30 سانتیمتر، دارای گلهای نسبتاً کوچک سرخ یا بنفش یا ارغوانی و برگهای مدوّر، که معمولاً در زمینهای بایر و کشتزارها می روید، و در پزشکی سنتّی قدیم برای اجزای آن (بویژه گلها و دانه ها) خواصّ عدیدی ذکر کرده اند. دربارة نوع دقیق آن اتفاق نظر نیست . برخی (مثلاً هوپر ، ص 138) آن را گونه ای از مالوا سیلوستریس ، نوعی بسیار نزدیک به آن ، که به بلندی 250 سانتیمتر می رسد، دانسته اند، و برخی (مثلاً رسائلی ،به نقل ابوریحان بیرونی ، ص 236، و برهان ، زیرواژة خُبّازی ) نوعی خطمی * (از همان تیره )، که از نظر شکل و خاصیّت قابل اشتباه با خبّازی است (برای وصف دقیق لاتینی گیاهشناختی م . رتوندیفولیا و گونة مذکور م . سیلوستریس رجوع کنید به ریدل ، به ترتیب ، ص 24، 26ـ27،19؛ برای توصیف فارسی رجوع کنید به زرگری ، ج 1، ص 350ـ351، همراه با تصویر سیاه وسفید، برای م . رتوندیفولیا ، ص 346 برای م . سیلوستریس ).

واژگان . نامگذاری این گیاه به پنیرک گویا معطوف به شباهت شکل مدوّر دانه های آن (درواقع ، شکل مدوّر تخمدان چندبَرچه ای رسیدة ناشکوفای آن ) به پنیر ( کذا ) بوده است ( رجوع کنید به برهان ، همین واژه ؛ هوپر، تعلیقات فیلد ، ص 139). قدیمترین ذکر واژة پنیرک را در کتاب الابنیة ابومنصور موفق هروی (سدة چهارم ؛ واژة خُبّازی ) می یابیم . دیگر نامهای فارسی قدیم آن : خِرو/ خُرو و (در گویش شیرازی ) «نانِ کلاغ » همه به نوشتة انصاری شیرازی (729ـ806؛ ص 137؛ نیز رجوع کنید به برهان ، واژه های خیرو و خرو )، و «خطمیِ کوچک » (به گویش شیرازی ؛ برهان ، زیر مُلوخیا ).













بجز خُبّازی (و صورتهای عدید دیگر آن ، مثلاً خُبّاز )، نام معرّب قدیمی برای این گیاه مُلوخی (با یای مجهول ) است که نخستین مترجم عربی تألیف مشهور حکیم یونانی دیوسکوریدس (سدة اول میلادی )، اِصْطِفَن بن بَسیل (سدة سوم هجری )، در ازای نام یونانی آن ، ¦ moloche یا ¦ malache ، به کار برده است (فصل 2، ش 119، ص 192ـ193؛ ترجمة کهن انگلیسی ( 1655 میلادی ) ، ش 144، ص 156ـ157)، و سپس به شکلهای محرّفی چون مُلوخ ، مُلوخیا ، مُلوکیا و مُلوکیه ، به تألیفات دورة اسلامی (شامل لغتنامه ها) راه یافته است . احمد عیسی به نقل از ابن سیده ، لغوی و نحوی اندلسی (متوفی 458)، واژة دَهْماء را برای م . سیلوستریس آورده است (ص 114، ش 10). بعض نامهای محلی کنونی این گیاه در ایران : پینْدیرَه در گیلان (مرعشی ، همین واژه )؛ پَپکَه مَلیچْکانه در کردستان (صفی زاده ، ص 58)؛ اَمَه کومُجِه ، اَمِهْ کُماجی / کُموجی در گویشهای ترکی آذری ایران ؛ بَنَفشْ گُلی در لاهیجان ؛ نانْ کلاغ در تربت حیدریه ؛ پنجه نما در نیاوران ، شمال تهران (همة اینها به ضبط پارسا ، ج 8، ص 117ـ 118).

رویشگاه . 1) م . رتوندیفولیا/ نگلکتا : در ایران : مازندران (چالوس ، کندوان ، درّة هراز)؛ گیلان (لاهیجان و نقاط دیگر)؛ حوالی کوه اَلَموت ؛ آذربایجان (ماکو، خوی ، مهاباد، خَمسه ، اردبیل )؛ همدان ؛ کرمانشاه ؛ لرستان (خرّم آباد)؛ اراک ؛ فارس (شیراز، تخت جمشید، اقلید)؛ کرمان و یزد (اردکان و نقاط دیگر)؛ بلوچستان (کوه تفتان ، و غیره )؛ خراسان (تربت حیدریّه ، مشهد، قوچان ، تایباد، و نقاط دیگر)؛ تهران (اوین ، توچال و غیره )؛ پُلور؛ قزوین (نزدیک کرج )؛ دامغان و سمنان (سُرخه )؛ در نواحی مجاور ایران : کردستان عراق ، ترکمنستان ، و نقاط بسیار عدید در افغانستان (برای تفصیلات رجوع کنید به ریدل ، ص 24ـ25).

2) م . سیلوستریس گونة مُریسیانا: در ایران : همدان ؛ اراک ؛ فارس (شیراز)؛ کرمان (بَم )؛ سیستان ؛ خراسان (تربیت حیدریّه ، بیرجند)؛ تهران (تجریش )؛ قزوین (نزدیک کرج )؛ کاشان (قمصر)؛ در کشورهای مجاور: ترکمنستان (عشق آباد و غیره )؛ شمال افغانستان (برای تفصیلات رجوع کنید به همان ، ص 19).

خواص . دیوسکوریدس ، که منبع اصلی اطلاعات حکیمان دورة اسلامی بوده ، خواص درمانی عدیدی یکجا برای « مُلوخی اَغریا » («خُبّازی بستانی » = م . سیلوستریس ) و نوعی

خطمی ذکر کرده است (همانجاها)، که می توان آنها را

چنین تنظیم و تلخیص کرد: 1) ساقه ها: نرم کنندة شکم ، سودمند برای روده ها و مثانه ؛ 2) برگها: ضماد برگهای تازة کوبیدة آنها، با اندکی نمک ( و انگبین ) ، برای درمان «نَواصیر چشم » ، و، بدون نمک ، برای «تَدمیل » (به هم آوردن دهانة زخم ) و برای گزش زنبور؛ ضماد آن با پیشاب برای زخمهای نمناک (یا «ساعی » ) سَر و برای «شورة » پوست سر؛ ضماد پختة کوبیدة آن ، آمیخته با روغن زیتون ، برای سوختگی آتش و حُمْرَه («باد سُرخ » )، و جلوس زنان در مطبوخِ آن ، برای نرم کردن صلابت و سختی زهدان ؛ 3) ریشه : خوردن مطبوخ آن ، برای داروهای کُشنده و نیش رُتیل ؛ مدرّ شیرِ زنان ؛ 4) دانه های لعابدار آن با حَندَقوقای وحشی (نوعی یونجه یا شَبدر)، برای تسکین دردهای مثانه .

حکیمان سپسینِ دورة اسلامی ، با التقاط از نوشته های حکمای یونانیِ دیگر یا شاید گاهی از روی تجربة شخصی ، خواص دیگری به خواص مذکور افزوده اند، که در اینجا مطالب «جدید» دو تن از ایشان را به اختصار ذکر می کنیم . ابوموفق هروی (همانجا) می نویسد که طبع خبّازی «سرد و تر است اندر درجة اول ... سینه ( را ) نرم کُنَد و (تخمش ) سُعال ( = سُرفه )

( را ) که از گرمی و خشکی خیزد، بنشاند». حکیم مؤمن تنکابنی در تحفة المؤمنین (تألیف در 1080) چنین می افزاید (ص 329ـ330): «مطبوخ شاخه های آن با شِکَر برای جَرَب ، زخم روده ، زَحیر ، سوزش مثانه ، درد سِپُرز، و یرقان سودمند است . دانه های آن که سرد وتر و لعابدار است ، ملیّن است و سودمند برای سرفة گرم و خشک ، زخم گُرده و مثانه ، و گرفتگی صدا؛ حُقنه با مطبوخ دانه ها برای سوزش روده ها و زهدان ، و خوردن آن مطبوخ با انگبین برای درد جگر؛ ضماد با آنها برای آماسهای گرم . مقدار خوراکش تا پنج دِرْهَم است ، و بَدَلش ( رجوع کنید به بَدَل (3) * ) تخم خطمی ». از این همه موارد استعمال ، در روزگار ما فقط این خواصّ درمانی را برای ملوخیا ذکر کرده اند، که به نوشتة چندتن از دانشمندان جدید چنین است (به ترتیب تاریخ تألیف ): ا. لیتره (1893؛ واژة mauve ، شامل هم م . رتوندیفولیا و هم م . سیلوستریس ): «انواع آن ملیّن و ملطّف اند؛ با برگهای آنها دَمکرده هایی لعابدار و ضمادهایی می سازند... خیساندة برگهای آنها برای درمان عوارض ریوی ، مثلاً نَزْلة ریوی به کار می رود.» ه . فیلد (1937؛ هوپر، تعلیقات فیلد، ص 139): «خیساندة لعابدار و مُبرّد پنیرکها را برای درمان سرفه و مخلوط با گل بنفشه ، نیلوفر آبی سفید ، عُنّاب ، سپستان و خارِشتر گاهی به عنوان مُسهل تجویز می کنند.» م . مایرهوف (1940؛ ابن میمون ، تعلیقات ، ش 229، ص 390): «... گیاهی است بسیار فراوان در سوریه ، فلسطین ، مصر و کشور مغرب . میوه های لعابدار آن را می خورند. این دانه ها مُسهل خفیفی است .» هر دو نوع مذکورِ مالوا در شمار داروهای ضد اسهال خونی در > فارماکوپة ( بنیاد ملّیِ ) هَمدرد < (1970) مذکور است (ص 51)؛ دربارة م . سیلوستریس (ص 400): «همة اجزای آن لعاب بسیار دارد؛ ملطّف ، مبرّد، پَلَشت بَر و ملیّن است . برای درمان بیماریهای شُش و مجرای پیشاب به کار می رود؛ گلها و دانه های آن برای سیاه سرفه سودمند است .» صفی زاده (1361 ش /1972): «در میان کُردها، دَمکردة آن را برای تسکین درد، سرفه و سرماخوردگی مصرف می کنند» (همانجا).


منابع :
(1) ابو ریحان بیرونی ، کتاب الصیدنة فی الطب ، چاپ عباس زریاب ، تهران 1370 ش ؛
(2) علی بن حسین انصاری شیرازی ، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات )، چاپ محمدتقی میر، تهران 1371 ش ؛
(3) محمدحسین بن خلف برهان ، برهان قاطع ، چاپ محمدمعین ، تهران 1342 ش ؛
(4) محمد مؤمن بن محمدزمان حکیم مؤمن ، تحفة حکیم مؤمن ، تهران ?( 1402 ) ؛
دیوسکوریدس ، هیولی الطبّ فی الحشائش و السموم ، ترجمة

(5) اِصْطِفَن بن بسیل و اصلاح حنین بن اسحاق ، چاپ سزار ا. دوبلر و الیاس تِرِس ، تطوان 1952؛
(6) علی زرگری ، گیاهان داروئی ، ج 1، تهران 1368 ش ؛
(7) صدیق صفی زاده ، طب سنتی در میان کردان ، تهران 1361 ش ؛
(8) احمد مرعشی ، واژه نامة گویش گیلکی ، به انضمام اصطلاحات و ضرب المثل های گیلکی ، رشت 1363 ش ؛
(9) موفق بن علی هروی ، الابنیة عن حقایق الادویة ، تصحیح احمد بهمنیار، چاپ حسین محبوبی اردکانی ، تهران 1346 ش ؛


(10) Pedanius Dioscorides, The Greek herbal of Dioscorides , tr. John Goodyer, 1655, ed. R. T. Gunther, Oxford 1934;
(11) Hamdard pharmacopoeia of Eastern medicine , Karachi 1970;
(12) David Hooper, Useful plants and drugs of Iran and Iraq , with notes by Henry Field, ed. B. E. Dahlgren, Chicago 1937;
(13) Ahmed Issa, Dictionnaire des noms des plantes en latin, fran µ ais, anglais et arabe , Cairo 1930;
(14) ـmile Littrإ, Dictionnaire de mإdecine, de chirurgie, de pharmacie..., 17th ed., Paris 1893;
(15) Maفmonide, S § arh ¤ asma ¦ Ý al- ـ uqqa ¦ r شرح أسماء العار (L'explication des noms de drogues), un glossaire de matiةre mإdicale..., tr. & ed. Max Meyerhof, Cairo 1940;
(16) Ahmad Parsa, Flore de l'Iran , vol. 8, Tehran 1960;
(17) I. Riedl, Malvaceae ) = Flora Iranica , no. 120), Graz 1976.

/ منیژه قره زاده و هوشنگ اعلم /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 2852
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست