responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 2823

 

پنجابی ، با مسامحه ، زبان هندوآریایی سرزمین پنجاب * ( که آن را گاه «پُنجابی » نیز می گویند ) . بسیاری از زبانشناسان تعریف محدودتری را که گریرسون در کتاب > بررسی زبانشناختی هند < پیشنهاد کرده پذیرفته اند. بنابر این تعریف ، پنجابی به معنای اصلی کلمه منحصراً به گویش مناطق مرکزی و شرقی گفته می شود که با گویشهای غربی ، که نام گروهی آنها لهندا است ، فرق می کند.

1) اوضاع تاریخی و گویشها . پنجابی ، با این تعریف ، بین لهندای متداول در غرب و خریبولی رایج در منطقة دهلی جایگاهی میانه دارد. خریبولی پایه و اساس زبان اردو و هندیِ استاندة معاصر در جنوب شرقی است . در طبقه بندی داخلی هندوآریایی ، که غالباً اطمینان بخش نیست ، زبان پنجابی با دو همسایة بسیار نزدیکش روابطی بسیار پیچیده دارد. این روابط از یک رشته خصوصیاتی متأثر است که بعضی را از این همسایه و برخی دیگر را از همسایة دوم گرفته و به سبب وامواژه های زیادی که دارد سخت به هم درآمیخته است .

گریرسون در نظریه اش ، که اساس درستی هم ندارد، جایگاه میانی پنجابی را توضیح داده است . او که در دسته بندی خود برای زبانهای هندوآریایی گروههای «خارجی » و «مرکزی » قائل شده است ، پنجابی را برآیند نوعی گویش مرکزی تحول پذیر دانسته است که نمونة آن هندی غربی است و شامل بخشی از لهندای خارجی و سنّت گرا نیز می شود.

اگر به دنبال توضیحی بهتر از این باشیم ، باید ناچار با بدیهیات تاریخی سازگارتر باشد. برای دورة آغازین هندوآریاییِ نو و معاصرِ فتوحات غزنویان در قرن پنجم ، نشانه های بسیار نادری وجود دارد. با این حال ، دلیلی که ح .م . شیرانی ، نخستین بار، ابراز داشته قبول عام یافته است . به استدلال او، بر مبنای شواهد تاریخی ، هر زبانی که بر سرزمینی غلبه کرد، در آنجا ماندگار می شود. بر این اساس ، پنجابی یکی از عمده ترین سازه های زبان میانجی قدیم اسلامی هند، یعنی نخستین مسلمانان هندی ، بوده است . زبان گفتگوهای محلی که غالباً تحریف شده هستند و بعضاً در برخی «ملفوظات » قدیمی دهلی ( رجوع کنید به د. اردو ، ذیل «چشتیه ») یافت می شوند، همچنین مجموعة متون ادبیات اردوی دکنی اولیه (حدود 906ـ1060) که بخش اعظم آنها بر جای مانده ، این غلبة قدیمی پنجابی را بوضوح نشان می دهند، در صورتی که در انواع بعدی ادبیات اردو که هنجارهای خریبولی در آن به صورت قاعده درآمده ، جای آنها وسیعاً خالی است .

حتی در داخل پنجابی ، در دورة پیش از معاصر، نوعی سرایت مشابه از غرب به شرق نیز می توان یافت . زبان ادبی اسلامی محلی که اغلب به جای پنجابی به وجه هندی ـ اسلامی نوشته و با نام هندی یا هندویی خوانده می شد، بسیاری از مختصات گویش ماجی مرکزی لاهور را در کنار بسیاری از اشکال لهندا آزادانه در خود جای داده است . علت ، احتمالاً این است که مولتان زمانی دراز، شهری مهم و مرکزی معنوی و سیاسی در جنوب غربی بوده است ، و یا این که بسیاری از نویسندگان ممتاز از غرب لاهور برخاسته اند، که در آنجا پنجابی تدریجاً در زبان لهندا حلّ و محو شده بود. مبنای وسیع گویشی زبان ادبی بوضوح در کاربرد همزمان اشکال متعدد زبانهای غربی (لهندا)، غربی میانه (لهندا ـ پنجابی ) و مرکزی (ماجی ) دیده می شود. تنها از حدود 1163/1750، گویش سرائیکی جنوب غربی پنجاب ، که مخصوصاً مبنای لهندا دارد، دقیقاً از سبک ادبی مرکب ، که اسلامی ـ پنجابی است ، قابل تمییز است .

2) ادبیات اسلامی در زبان پنجابی . تسلط فرهنگی درازمدت زبان فارسی بر پنجاب ، که باعث شد ادبیات دورة قبل در پنجاب محدود بماند، با پیروزیهای انگلیسیها در نیمة قرن سیزدهم / نوزدهم و سلطة زبان اردو پایان یافت . ادبیات اسلامی را، که با خط فارسی نوشته می شد و از عربی و فارسی فراوان وام می گرفت ، می توان از ادبیات دستنویس سیک /سیخ و پس از آن ، کاملاً جدا تلقی کرد؛ زیرا پایة گویشی آن بیشتر به اشکال هندی نزدیک است تا به برابرهای پنجابی ، و علاوه بر آن به خط مقدس گورموخی ضبط شده است و اسمهای معنی در آن بیشتر از اصل سانسکریتی است . این دو گونه ادبیات تنها در متون مجموعة شلوک و سرودهای قرن دهم /شانزدهم منسوب به فریدالدین گنج شکر * (571ـ644/ 1175ـ 1265) که در آن آدی گرانته سیخ (اصول اعتقادی سیکها؛ 1013/1604) حفظ شده است با هم منطبق می شوند. این اشعار در حالی که به عنوان نمونه های اولیه و منحصر به فرد شعر اسلامی محلی در پنجاب و نیز به عنوان اسناد زبانشناختی شایان توجه اند (بخصوص از این جهت که خط گورموخی نشانه های کهنگی دارد، مانند واکه های کوتاه که از لحاظ صرفی معنی دار هستند و در خط فارسی هرگز عادتاً نشان داده نمی شوند)، اما از بسیاری جهات می توان آنها را جدا از ادبیات اسلامی متأخر رده بندی کرد. اگر از نامطمئن بودن نقل این اشعار به دلیل نیمه عامیانه بودن آنها نسبت به فارسی سخن نگوییم ، از لحاظ انتساب به گوینده و تاریخ سرایش دچار مشکلات فراوانی هستند.

واقعیت دیگری که با طبیعت عامیانه بودن این ادبیات سازگار است ، این است که یکسره به شعر گفته و نوشته شده است و الگوی آن به جای عروض عالمانه ، که بسیاری از گویندگان با آن آشنا هستند، بر اوزان محلی ــ که بر مبنای سکته های منظم دایر است ــ پایه گذاری شده است . این ادبیات را می توان زیر سه عنوان بزرگ دسته بندی کرد: نخستین دسته ، رساله های اسلامی منظوم است که دربارة اصول اعتقادی و احکام شریعت سروده شده است . هر چند این دسته از لحاظ حجم و شماره زیاد است ولی حائز سود ادبی ضعیفی است ، حتی در آثاری که از مولوی عبدالله (عبدی لاهوری ، 1075/1664)، مشهورترین نمایندة آن ، بر جای مانده است .

اشعار تغزلی صوفیانة همراه با «قوّالی »، اهمیت بسیار بیشتری دارند. نخستین نوع این اشعار «کافی » است که صورتی غنایی دارد و مرکب از ابیاتی مقفّا یا قطعاتی است کوتاه ، دارای برگردان مکرر پس از هر بیت ، که به طور عادی تابع مقررات سنتی شعر است و بر طبق آن شاعر خود نقش بازیگر زنی را دارد و معمولاً دختر جوانی است که خواهان وصال همسر یا معشوق خویش است ؛ و این ، به طور استعاری ، تمنای روح بشر را برای رسیدن به خداوند می رساند. شاعر ملامتی لاهوری قرن دهم / شانزدهم ، مادهولال حسین ، نخستین نمایندة «کافی » پنجابی تلقی شده است . ولی باید در نظر داشت که نقل اشعاری که به وی منسوب است بیشتر از طریق سنت شفاهی قوّالی صورت گرفته است . استاد این نوع شعر، قادری عبدالله (بُلّه شاه ، 1091ـ1171/ 1680ـ 1758) است که آرامگاه او در قصور قرار دارد و «کافی »های او آمیختة اشعار تغزلی سوزناک بر پایة تخیلات و تصورات به عاریت گرفته از افسانه ها و وقایع محلی با ارجاعات اسلامی گسترده است ، و بدین ترتیب نحوة بیان محلی مکتب اعتقادی و آرمانهای صوفیانه را پدید می آورد که هنوز کهن و سنتی به شمار می آیند. سلطان باهوی جهنگ (1102/ 1691) تنها «قادری » دیگری است که در شهرت با او رقابت می کند. اشعار این قادری بی پیرایه تر و به شکل رباعیاتی است که به آن «دُهرا » می گویند. نوع سوم شامل اشعار بلند روایی است که به یکی از دو وزن محلی به نام «بنت » و به صورت مقفّا سروده شده اند؛ چه در قالب مثنوی یا در قالب قطعات موسوم به «پوری » که چهار بیت یا بیشتر دارد. این نوع اشعار غالباً دارای سر فصلی به نثر فارسی است . هر چند این اشعار برای قرائت سروده شده تا غنای صوفیانه ، دست کم ، مشهورترین این قصه ها نیز به شکل اشعار عاشقانه ای بر پایة نغمه های خوشایندی پدید آمده اند که کم و بیش موفقیت و محبوبیت یافته اند. یکی از اقسام این قصه ها، داستانهای عاشقانة تاریخی به نام «وار» است که مضامین آن رزمی است و بهترین نمونه های آن نادرشاه دی ـ وار از نجابت ، شاعر قرن دوازدهم / هیجدهم ، و «وار» دیگری دربارة جنگ سیکها و انگلیسیها در روزگار شاه محمد در قرن سیزدهم / نوزدهم است .

فراوانترین و مردم پسندترین اشعار روایی ، حکایات عاشقانة پرماجرا یا «قصه » است که وجودش از قرن یازدهم / هفدهم مسلم و محقق گردیده و اوج آن در هیر رانجها ، از وارث شاه (1180/ 1766)، بر جای مانده که شامل چهار هزار بیت است . به این نسخه ، که از مشهورترین افسانه های محلی است ، بحق ، به چشم شاهکار ادبیات اسلامی به زبان پنجابی نگریسته اند؛ و این نه تنها به سبب هنر قصه سرایی آن است بلکه از آن روست که به جامعة پنجابی دیدی جامع و دایرة المعارفی دارد؛ در آن ، از تمامی امکانات سبکی و انشایی ، از منقّح ترین زبان فارسی ـ عربی گرفته تا مستهجن ترین آن ، بهره گرفته شده و سخنان طنز و عاشقانه درهم آمیخته است . در اوایل قرن سیزدهم / نوزدهم ، در کنار تقلیدهایی که از داستانهای بسیار مشهور، مانند لیلی و مجنون یا شیرین و فرهاد صورت گرفت ، از حکایات محلی کهن نیز اقتباسهایی شد. اینها و بسیاری از تقلیدهای بعدی ، جملگی نتیجة توسعه و رشد لاهور، به عنوان مرکز بزرگ انتشارات ، از 1277/1860 به بعد بود. تنها «قصة » بعدی که خاطر عموم را جلب کرده و با هیر ، اثر وارث شاه ، به رقابت برخاسته است بازنگاری مفصل و ماهرانة داستان «سیف الملوک » (1272/1855) از هزار و یک شب است که قادری میان محمدبخش میرپوری (کشمیری ) انجام داده است . این اثر حاوی حدود ده هزار بیت اشعار تمثیلی صوفیانه است با اشارات و ارجاعات وسیع به معارف اسلامی و فرهنگ محلی که با نخستین تاریخ ادبیات اسلامی پنجاب پایان می یابد.

پنجابی دورة نوین . هر چند که ادبیات پنجابی سنّتی ، هنوز هم با کیفیتی نازلتر در پاکستان آثاری می آفریند، نمونه های پیش از دورة معاصر بیش از پیش دچار تغییرات بزرگ زبانشناختی و سیاسی پنجاب قرن چهاردهم / بیستم شده است .

همسهمی و پیوستگی نزدیک اردو و اسـلام در آسیـای جنوبی ، قراردادن اردو را به جای فارسی به عنوان زبان اصلی و فرهنگی در دورة سلطة انگلیسیها آسان کرد. بنابراین ، خلق و گسترش پنجابی ، زبان معیار جدید، سهم نویسندگان و اصلاح طلبان سیخ (سیک ) بود که از 1318/1900 از آن به عنوان زبان انتقال ادبیات نوین به نثر استفاده کردند. این زبان که به خط گورموخی نوشته می شد، این ادبیات را از دسترس اغلب خوانندگان مسلمان دور نگه داشته بود. لذا گروه کوچکی از مؤلفان دست به استفاده از اشکال شعری جدید زدند و نمونه های اردو و انگلیسی را در پنجابی به کار گرفتند. این مانع



مهم فرهنگی با تقسیم پنجاب در 1326ش / 1947 و تبادل جمعیت بین مناطق پاکستانی و هندی بزرگتر شد.

جایگاه پنجاب پاکستان به عنوان یکی از پایگاههای اصلی زبان اردو در آسیای جنوبی در دهه های اخیر منازع و منکری نداشت جز گروههای کوچکی از روشنفکران و نویسندگانی که پنجابی پاکستانی را با معیارهای امروزی بنیان گذاردند. این زبان اگر چه عمیقاً متأثر از اردو بود، اما آگاهانه عناصری از پنجابی سیک را به این زبان داخل کرده و آن را از اردو جدا ساخته بودند؛ مثل الفبایی که دقیقاً متمایز بود (مثلاً «ن » به صورت «ن » ( بدون نقطه ) نوشته می شد). تلاشهای نوآوران ، در دهه های بعد که پدیده های زبان و بیان احساسات قومی نقش فزاینده ای در توسعة سیاسی یافت ، به بار نشست . این تغییر جهت الگوبرداری تاریخی از غرب در شرق ، باعث شده است که نوشته ها بیشتر بر اساس ماجی لاهور باشد و بر تفاوت آن با گویشهای دیگر، مثل سیرائکی مولتان و بهاولپور، تأکید شود. امروزه برای ادیبان پنجابی ، حتی در میان تحصیلکرده های پنجاب ، اردو زبان جذابتری است .


منابع :
(1) 1. زبان : ح . م . شیرانی ، پنجاب مین اردو ، لاهور 1930 (دربارة اهمیت پنجابی در شکل گیری اولیة زبان اردو)؛
(2) اردو دائرة معارف اسلامیّه ، لاهور 1384ـ1410/ 1964ـ1989؛


(3) H. S. Gill and H. A. Gleason, A reference grammar of Punjabi , Patiala 1969;
(4) G. A. Grierson, ed., Linguistic survey of India , IX, part I, Western Hind i ¦ and Pan ¦ ja ¦ b i ¦ , 607-825 , Calcutta 1916, (شامل کتابشناسی کاملی از منابع اولیه ) ;
(5) O. N. Kaul and M. Bala, Punjabi language and linguistics: an annotated bibliography , Patiala 1992;


(6) 2. ادبیات : تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند ، چاپ فیاض محمود، ج 8 : پنجابی ادب (اول )، لاهور 1971، ص 185ـ433؛


(7) Bulleh Shah, Bulleh Shah [ sic ] , a selection , tr. Taufiq Rafat, Lahore 1982;
(8) L. Rama Krishna, Pan ¦ ja ¦ bi S ¤ u ¦ f i ¦ poets, A. D. 1460-1900 , Calcutta 1938;
(9) C. Shackle, "Early vernacular poetry in the Indus valley", in Islam and Indian regions , ed. A. L. Dallapiccola and S. Zingel-Avإ Lallemant, Stuttgart 1993, I, 259-289;
idem, "Transitions and transformations in Va ¦ ris Sha ¦ h's H ¦ â r ", in The Indian narrative: perspectives and patterns , ed. C. Shackle and R. Snell, Wiesbaden 1993

(10) (مشتمل بر کتابشناسی جامع منابع انگلیسی و سایر منابع دربارة هیر ، اثر وارث شاه و به طور کلی شعر «قصّه »)؛


3. پنجابی نوین :

(11) C. Shackle, "Language, dialect, and local identity in northern Pakistan", in Pakistan in its fourth decade , ed. W.-P. Zingel, Hamburg 1983, 175-187;
(12) idem, "Punjabi in Lahore". in Modern Asian Studies , IV (1970), 239-267;
(13) idem, "Some observations on the evolution of modern standard Punjabi", in Sikh history and religion in the twentieth Century , ed. J. T. O'Connell, Toronto 1988, 101-109.

/ شکل ، بااندکی تلخیص ( د. اسلام ) /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 2823
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست