responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 2743

 

پریزْرِن (به ترکی عثمانی : پرزِرین ) ، شهر مسلمان نشین کوسوو / کوزوو. پریزرن ، دومین شهر بزرگ منطقة خودمختار کوسوو ـ متوهیای یوگسلاوی سابق ، در حاشیة جنوبی دشت حاصلخیز متوهیا قرار گرفته است ؛ جایی که رود کوچک بیستریتسا (شاخه ای از بلی دریم ) از تنگ زیبای دوسکاکلیسورا وارد دشت می شود. بخشی از شهر بر دامنه های شمالی کوههای شار، در میان خرابه های دژی عظیم متعلق به قرون وسطی و دورة عثمانی ، و بخش دیگر در دشت بنا شده است .

پریزرن در 55 کیلومتری شمال غرب شهر اسکوب / اسکوپیه ( اسکوپلیه ) و 125 کیلومتری مشرق شهر مهم اسکندریه / شکودر آلبانی قرار گرفته است .

بیشتر مردم این شهر مسلمانان آلبانیایی زبان و بقیه صربها و والاشهای ارتدوکس ، آلبانیاییهای کاتولیک رومی و گروهی کولی اند. پریزرن تنها شهر سه زبانة بالکان است .

در دورة عثمانی (859 ـ1330/ 1455ـ1912) پریزرن یکی از بزرگترین شهرهای بالکان بود و در دورة اسلامی شهر بسیار مهمی به شمار می رفت . مساجد و حمامهای بسیار و تعدادی مدرسه داشت ؛ خانقاههای دراویش بسیار بود و کتابخانه ای حاوی نسخ خطّی قدیمی اسلامی داشت . در سراسر دورة عثمانی ، این شهر مرکز سنجق بود و بسیاری از نویسندگان و شعرای ادب عثمانی در آنجا می زیستند و فعالیت داشتند.

به نظر ییرچک ، بزرگترین محقق فرهنگ باستان صرب ، شهر فعلی بازماندة شهر رومیِ تراندا ست . نخستین بار در 410/ 1019 از این شهر به عنوان مقرّ اسقف ارتدوکس سخن رفته است . ظاهراً در 564 ـ586/ 1169ـ1190 و در نتیجة جنگهای صرب ـ روم شرقی ، پریزرن در دست صربها قرار گرفته بود. در آخرین سال این دوره ، دوباره شهر به روم شرقی تعلّق گرفت و در 600/1204 بخشی از امپراتوری دوم بلغارستان بود. در میانة قرن هفتم / سیزدهم ، هنگامی که دولت بلغاری سقوط کرد، بار دیگر صربها پریزرن را تصرف کردند و تا فتوحات عثمانی در 951/1544، این شهر جزئی از پادشاهی (بعدها امپراتوری ) ایشان بود.

در 859/1455 عثمانیها در جنگ با ویلک اوغلو (جورج برانکوویچ ) پریزرن را اشغال کردند. ظاهراً در تاریخهای متقدم عثمانی ، تنها از فتح شهرهای معادن نقره ، نووبردو و ترپچا ، واقع در نزدیکی پریزرن ، روایت شده است . پس از این فتح ، پریزرن بلافاصله مقرّ سنجق بیگی ( والی ) شد.

هیچ مدرک و سندی دربارة وسعت و هیئت شهر پریزرن در سده های میانه در دست نیست . قسمت حصاردار شهر که بر فراز تپه ای محصور در پیچ و خم رود بیستریتسا بنا شده بود، دو هکتار مساحت داشت و می توانست سیصد تا چهارصد تن سکنه را در خود جای دهد. بخش بزرگ و بدون حصار شهر در شیبهای تند زیرِ حصار درهم متراکم گشته بود، اما کلیسای محفوظ ماندة ب ـ لیه ویشکا که در چند صد متری شمال دژ، در دشت قرار دارد، نشان می دهد که شهر به تبعیت از رودخانه و راه اصلی که به شمال می رفته ، تا آنجا نیز گسترده بوده است . احتمالاً این شهر میان 000 ، 2تا 500 ، 2 تن سکنه داشته که برای آن زمان و مکان قابل توجه است . احتمال می رود که هنگام اشغال شهر، جماعتی کثیر از مسلمانان ترکِ مهاجر در آن ساکن شده و محله های خاص خود را، خصوصاً در دشت ، در زیر دست دژ برپا کرده باشند. نخستین رقم معتبر جمعیت پریزرن (تاپو دفتری ، ش 167) از 936ـ937/ 1530ـ1531 ثبت است و اساس آن ، اطلاعاتی است که در آمارگیری اولین سالهای سلطنت سلیمان قانونی گردآوری شده است . در آن زمان مسلمانان جمعاً با 273 خانوار که 40 خانوارش آقنجی ( سواره نظام مأمور غارت دشمن ) بودند، در چهار محله زندگی می کردند. احتمالاً شهر 300 ، 3 تا 400 ، 3 تن سکنه داشته و حیات اسلامی هنوز گسترش چندانی نیافته بوده است . علاوه بر جامع سلطان محمد، شهر تنها چند مسجد دیگر داشت که هزینة آنها از محل اوقاف تأمین می شد.

در قرنهای دهم و اوایل یازدهم / شانزدهم و اوایل هفدهم ، شهر توسعة زیادی نیافت ، اما با گرویدن تدریجی مردم به اسلام (13% در 978/ 1570) و برپا شدن تعداد زیادی بناهای اسلامی ، خصیصة اسلامی شهر به آرامی غلبه یافت . از تعداد ساخلوی مستقر در دژ پریزرن می توان به ثبات داخلی در قرن دهم / شانزدهم پی برد. در 936ـ957/ 1530ـ1550 در این دژ، تنها بیست سرباز به فرماندهی یک دژدار، یک کدخدا و یک امام خدمت می کردند. گزارشهای عثمانی ، پیگیری گسترش حیات اسلامیِ این شهر را میسر می سازد. در 919/1513 سوزی چلبی شاعر (محمدبن محمودبن عبدالله ، متوفی 928)، صاحب غزوات نامة میخال اوغلوعلی بیگ ، برای جامع و مدرسة خود در پریزرن وقف نامه ای تنظیم کرده بود. در شوال 944/ مارس 1538 سنجق بیگی شهر، محمدبیگ کوکلی ، جامعی بنا کرد که هنوز هم برجاست و راهی را که به بنادر لش و شکودر در آلبانی می رسید، با ساختن هفده کاروانسرا، امن ساخت . در 981/1573 سنجق بیگِ شکودر، محمدپاشا، در پریزرن جامعی با گنبدی بزرگ برپا کرد که بعدها به بَیرقْلی جامع مشهور شد. این مجموعه شامل یک مدرسة علوم دینی ، یک مدرسه ، یک حمام بزرگ زنانه و مردانه ، یک کتابخانه و مقبره ای برای بانی آن بود. در 1022/1613 صوفی سنان پاشا که از آلبانیاییهای پریزرن بود، در این شهر بزرگترین جامع را بنا کرد که گنبد عظیم آن از ویژگیهای برجستة معماری شهر شد. زمانی در جنب این جامع ، مدرسه ای دایر بود.

در 1015/ 1606 و 1023/ 1614 دو اسقف کاتولیک ، ماریو بیزّی و پیترو ماسارچی ، که از پریزرن بازدید کرده اند، در گزارشهای خود، زیبایی خانه ها را که همه حیاط و فوّاره ها و درخت و سبزه فراوان داشتند، ستوده اند. بیزّی بر آن بود که پریزرن 600 ، 8 خانه دارد و تنها 30 خانه متعلق به کاتولیکهای رومی است که برای خود کلیسای خاصی دارند. به گفتة ماسارچی ، در پریزرن 000 ، 12 ترک (= مسلمان )، 600 صرب و 200 کاتولیک ساکن بودند. در مقایسه با آمار عثمانی تنها شمار دو جماعت مسیحی کمابیش واقعی به نظر می رسد.

در زمستان 1101ـ1102/ 1689ـ1690 پریزرن و نواحی آن از حملة ارتش هاپسبورگ به فرماندهی پیکولومینی صدمات زیادی دید. به گفتة طاهر افندی ، مورخ اواخر قرن سیزدهم / نوزدهم ، که از منابعِ فعلاً مفقود و حافظة اهالی استفاده کرده ، تنها شصت خانوار جان به در بردند. عثمانیها با کمک آلبانیاییهای مناطق اشغال نشده ، توانستند قوای هاپسبورگ و یاران صرب و آلبانیاییِ مسیحی ایشان را عقب برانند.

پس از این فتنه ها و آشوبها، صالح آقا، از اهالی روستای ننکوواک از توابع پریزرن ، که در بیرون راندن اتریشیها کوشش بسیار کرده بود، بسیاری از مساجد و مدارس پریزرن را تعمیر کرد و زندگی عادی ناحیه را سامان داد و به همین علت عنوان پاشایی گرفت . صالح پاشا بنیانگذار سلسلة موروثی پاشاهایِ خاندان روتولا بود که تقریباً تا اواسط قرن سیزدهم /نوزدهم بر پریزرن حکومت کردند. از 1224ـ1252/ 1809ـ1836 محمودپاشا، مهمترین فرد سلسلة روتولا، بر پریزرن حکومت کرد. در 1247/1831 امین پاشا آخرین جامع بزرگ شهر پریزرن و چهارمین و آخرین مدرسه آن را بنا کرد. این جامع که هنوز پابرجاست ، بنایی گنبددار و وسیع است که آشکارا از جامع دویست سال پیش صوفی سنان پاشا الهام پذیرفته است .

در 1259/ 1843، در چهارچوب تغییر سازمان ایالات ، پریزرن به جای اسکوب ، مرکز واحد حکومتی وسیعی شد. این امر باعث رشد شهر و جمعیت آن شد. در 1282/1865 جهانگرد باتجربه ، یوهان گئورک فون هان ، «پریزرند» را «بزرگترین شهر آلبانی »، بزرگتر از ینی شهر/ لاریسا ، یانینا یا شکودر، و احتمالاً بزرگتر از مناستر خواند. طبق نظر پتلنتس ، نمایندة کنسولی اتریش ، که سالهای بسیار در پریزرن زندگی کرد، شهر 540 ، 11 خانه داشت که 400 ، 8 خانه از آن مسلمانان ، 000 ، 3 خانه از آن ارتدوکسها و 150 خانه از آنِ کاتولیکها بود. در این خانه ها 000 ، 46 تن سکونت داشتند که 000 ، 36 آن مسلمان بودند. بر پایة همین منبع ، پریزرن 26 مسجد، دو کلیسای ارتدوکس و یک کلیسای کاتولیک داشت . در زمان وی ، پریزرن کارخانة اسلحه سازی بالکان بود، شمشیر و انواع تفنگ و سلاح کمری ، و چرم «سختیان » ( چرم بُز مرغوب ، مأخوذ از واژة «سخت » فارسی ) و منسوجات نخی بسیار تولید می کرد؛
نقره کاری آن شهرت داشت . سکنة شهر، ترک و بلغاری / صرب و والاش بودند و بیشتر مردم به هر سه زبان تکلم می کردند و با هم درآمیخته بودند و محلات جداگانه نداشتند. از 1285 تا 1291/ 1868 تا 1874 پریزرن حاکم نشین ولایت پریزرن بود.

در اکتبر 1912، طی جنگ نخست بالکان ، ارتش صربستان به فرماندهی ژنرال یانکویچ ، پریزرن را اشغال کرد. از آن پس پریزرن هرگز از انزوای پس از جنگ رهایی نیافت . در 1340 ش / 1961 هنوز جمعیت آن قلیل بود و به 506 ، 28 تن می رسید. پس از جنگ جهانی دوم ، این شهر حتی بعد از استقرار برخی از صنایع و اتصال به شبکة راه آهن ، کوچکتر از دوران اوج خود در قرن سیزدهم /نوزدهم باقی ماند. پس از جنگ ، فعالیتهای گسترده برای بازسازی و حفظ بناهای تاریخی مسیحیان و مسلمانان صورت گرفت .

در قرن دهم / شانزدهم ، ادیب و نویسندة پرکار، عاشق چلبی ، که خود زادة پریزرن بود (متولد 921 یا 926، متوفی 979 در اسکوب ) پریزرن را «خاستگاه شاعران » وصف کرده است . پریزرن در گذشته و امروز از مراکز صوفیه بوده است . حضور طریقة سنانیّه به 998 باز می گردد؛
دومین تکیة این طریقه در 1118 تأسیس شد. تکیة طریقة قادریّه ظاهراً در 1066 تأسیس شده که هنوز هم پابرجاست . قراباشیه ، شعبه ای از سلسلة خلوتیّه ، در 1111 ظهور یافت و تکیة آن هنوز باقی است . سلیمان افندی (متوفی 1151)، شعبة عاجزیة طریقة سعدیه را بنیان نهاد. گفته می شود که سلسلة بکتاشیه نیز در پریزرن فعالیت دارد و بعضی گروههای ملامتی هنوز وجود دارند. تکیة فرقة رفاعیه در 1351 ش بازسازی شده است و مراسم «نوروز» در این تکیه از بزرگترین رویدادها برای اهل تصوف در یوگسلاوی است .


منابع :
(1) شمس الدین سامی ، قاموس الاعلام ، چاپ مهران ، استانبول 1306ـ1316/1889ـ 1898، ذیل «پرزرین »؛


(2) P. Bartl, Die albanische Muslime zur Zeit der nationalen Unabhجngigkeitsbewegung 1878-1912 , Wiesbaden 1968 (دربارة پیمان پریزرن ) ;
(3) Enciklopedia Jugoslavije , VI, Zagreb 1965, s.v. "Prizren";
(4) Hasan Kaleىi, "Jedna Prizrenska i dve Vuc § itrnske Kanunname", Glasnik Muzeja Kosova i Metohije , II (Priىtina 1957), 289-300;
Hasan Kaleshi and H. J. Kornrumpf, "Das Wilajet Prizren, Beitrag zur Geschichte der tدrkischen Staatsreform im 19. Jahrh", Sدdost-Forschungen , XXVI (1967), 176-283

(5) (همراه با سیاهه ای ازسنجق بیگها از 1553تا1908 و شجره نامة پادشاهان روتولا) ;
(6) H. Kaleshi and Ismail Redz § ep,"Prizrenac Kukli Beg i njegove zaduz § bine", Prilozi za Orientalnu Filologiju , VIII-IX (Sarajevo 1958-1959), 145-168;
(7) Mehmed Mujezinovic ¨ , "Nadpisi na nadgrobim spomenicima Suzi-Celebija i Neharija u Prizrenu", Prilozi za Orientalnu Fililogiju , XII-XIII (1965), 265-268;
(8) A.Olesnic ¨ ki, "Suzi C § elebi iz Prizrena Turski pesnik-istorik XV-XVI veka", Glasnik Skopskog Nauc § nog Druىtva , XIII (Skopjle 1934), 67-82;
(9) C. Pauli, Kriegsgreuel, Erlebnisse im tدrkisch- bulgarischen Kriege 1912 , Minden in Westfalen 1913, 50;
(10) TDVIA , s.v. "¢ í lk ´ elebi" (by Gدnay Kut).

(11) برای صورت کامل منابع رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل مادّه .

/ م . کیل ، تلخیص از ( د. اسلام ) /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 2743
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست