responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 2690

 

پرتوپاشا ، نام دو تن از صاحب منصبان عثمانی .

1) پرتو محمدپاشا ، دریاسالار و وزیر عثمانی که نخست در حرم سلطنتی خدمت می کرد و به رتبة قاپوجی باشی ( رجوع کنید به قاپوچی ) رسید؛ سپس در دستة ینی چری * منصب آغایی یافت . وی در 962 به مقام وزیری ارتقا یافت و در 968 به وزیر سومی رسید و در 972 به وزیر دومی و عاقبت به فرماندهی (سرداری ) نیروی دریایی عثمانی تحت فرمان قپودان پاشا مؤذّن زاده علی پاشا منصوب شد. در نبرد لپانتو شرکت داشت ، او چندی بعد مغضوب شد و در استانبول درگذشت و در مقبرة شخصی خود، در قبرستان ایّوب ، به خاک سپرده شد.


منابع :
(1) محمد ثریا، سجل عثمانی ، استانبول 1308ـ 1315؛


(2) J. von Hammer, in Geschichte des osmanischen Reiches , III, 382,438.

/ ف . بابینگر ( د. اسلام ) /

2) پرتو محمد سعیدپاشا ، «ناظر امور ملکیه » (وزیر کشور) و شاعر عهد عثمانی . چون خانوادة او از حجاز به آناطولی و از آنجا به کریمه و سرانجام به استانبول کوچ کرده بودند ( رجوع کنید به اینال ، ص 1312)، محمد سعید اهل کریمه شناخته شده است . در 1200، در روستای دمیرجیلر از توابع داریجه متولد شد. همچون پدرش ، ابراهیم افندی ، به علوم دینی علاقه مند شد و پس از تمام کردن مکتب استانبول ، از محمد عطاءالله افندی ، اجازه گرفت ، ولی در 1219 وارد «قلم دیوان همایونی » (سازمان مرکزی حکومتی ) شد. در آنجا احمد افندی ، «کیسه دار» (مسئول امور مالی ) دربار، طبق رسوم اداری ، به او تخلّص «پرتو» داد. پرتوافندی بعد از دیوان همایونی ، به بخش مکاتبات ادارة صدارت منتقل شد و در آنجا از حمایت غالب افندی «رئیس الکُتّاب » (سرپرست منشیان ) برخوردار گردید. غالب افندی ، که در پرورش او سهم زیادی داشت ، هنگامی که در 1223/ 1808 برای صلح با روسیه به یاش /یاسی و در اواخر 1226/ 1811 به بخارست رفت ، پرتوافندی را که از جمله «خواجگان دیوان همایونی » (اعضای مجلس ادارة مملکت ) محسوب می شد، با خود برد. پرتوافندی پس از معاهدة بخارست ، به مقام ریاست دفتر ترفیع یافت (برای گزارش صدراعظم و خط همایونی پادشاه در این باره رجوع کنید به اوزون چارشیلی ، ص 57 و بعد). او در محرم 1240 به مقام رئیس الکُتّابی رسید.

پرتوافندی در دورة حساسی به ریاست رسیده بود؛
زیرا از طرفی قیام موره / مورئا ادامه داشت و از طرف دیگر دولتهای انگلستان ، فرانسه و روسیه برای ایجاد دولت یونانیِ مستقلی ، به باب عالی فشار می آوردند.

پرتوافندی عهدنامة آق کرمان را، که بتازگی امضا شده بود، به «استخوانی در گلوی مردم » تعبیر کرد و صورت جلسة مورخ 24 شعبان 1241/ 4 آوریل 1826 امضا شده بین سه کشور را «کاغذی باطله » خواند و گفت که بیگانگان حق مداخله در امور داخلی عثمانی را ندارند (قس لطفی ، ج 1، ص 79 و بعد، ص 90 و بعد). پرتو پاشا، عامل اصلی در ردّ یادداشتهای پیشنهادی رسمی سفرای دولتهای انگلیس و روس و فرانسه بود، و در رأس کسانی قرار داشت که به دلیل تجاوز روسها به مرزهای کشور، خواستار شروع جنگ با متجاوزان بودند، تا آنجا که به فرمان سلطان محمود دوم ، مأمور نوشتن ردّیه ای بر پیشنهاد مشهور کچه جی زاده عزت ملاّ شد. در این پیشنهاد، صلح با روسها خواسته شده بود. عاکف افندی نیز که در آن دوره «بیلیک چی » (رئیس دیوان همایون ) بود، اضافات لازم را به نامة پرتوپاشا افزود ( رجوع کنید به همان ، ج 1، ص 402ـ409؛
عطا، ج 3، ص 267ـ275).

پرتو پاشا با اقدام روسها در تابستان 1245/1829، برای برقراری صلح نیز مخالفت کرد (باش وکالت آرشیوی ، ش 42727) و در شورای عمومی که به امر محمود دوم تشکیل شده بود، مذاکرة با روسها را، به دلیل این که صلح بیش از نُه ماه دوام نخواهد آورد، نپذیرفت (لطفی ، ج 2، ص 86). چون شورای عمومی تصمیم گرفت که برای صلح با روسیه چاره اندیشی شود، پرتوپاشا، به وساطت سفیران انگلستان ، فرانسه و پروس ، کوشید تا با شرایطی مطلوب با روسها صلح شود (باش وکالت آرشیوی ، ش 43146، 43159، 43180).

بیگانگان ، به سبب انعقاد عهدنامة مورخ 15 ربیع الاول 1245/ 14 سپتامبر 1829، به پرتوافندی تبریک گفتند، ولی محمود دوم معتقد بود که شرایط عهدنامه سنگین است و امیدوار بود که این شرایط را انگلستان و فرانسه تعدیل کنند و از رئیس الکُتّاب خود خواست که در این راه تلاش کند. هر چند که روسیه در قرارداد پطرزبورگ (3 ذیقعدة 1245/ 26 آوریل 1830) از ده میلیون سکة طلای خسارت جنگی ، دو میلیون آن را تخفیف داد، اما نه تنها عهدنامة ادرنه تعدیل نشد بلکه دولت عثمانی در برابر عهدنامة مورخ 8 شعبان 1245/ 3 فوریة 1830 لندن ، که به امضای سه کشور رسیده بود و بر اساس آن دولت مستقل یونان تأسیس می شد، تسلیم گردید. محمود دوم از این واقعه بسیار متأثر شد و در اوایل ذیقعدة 1245 پرتو را از مقام رئیس الکُتّابی عزل کرد. با این حال ، پرتوافندی برای مدتی مأمور خدمت در «مجلس خاصه » (مجلس وزیران ) شد. او در اوایل محرم 1246، به همراهی رشیدبیگ (مصطفی رشید پاشا)، از معاونان دفتر صدارت ، به قاهره رفت تا نظر محمدعلی پاشا، والی مصر، را به همکاری در سرکوب شورش گرید (گریت / کرت رجوع کنید به اقریطش * ) جلب کند و از او بخواهد که در پرداخت خسارت جنگی به روسیه ، مشارکت نماید؛
و همچنین بر مقرری سالیانة مصر ــ که به حکومت عثمانی می پرداخت ــ بیفزاید. چون ، در مقابل ، محمدعلی پاشا اصرار داشت که ادارة ناحیة گرید به او واگذار شود، پرتوپاشا با خواست وی موافقت کرد به شرطی که 000 ، 20 کیسه آقچه (سکه نقره ) برای «جیب همایونی » (شخص سلطان ) و 000 ، 5 کیسه برای هزینه های سپاه ــ به عنوان مابه التفاوت افزایش قسطهای مقرری سالیانة مصر ــ به استانبول بفرستد و سال بعد نیز این مبلغ را به مقدار مناسب افزایش دهد.

سلطان محمود دوم ، برای قدردانی از خدمات پرتوافندی در مأموریت مصر، شمشیر جواهرنشانی به او بخشید و مدتی بعد نیز وی را معاون اول صدراعظم کرد. عاقبت در 23 ذیقعدة 1251، پرتوافندی با رتبة وزارت و مشیری ، و به شرط استفاده نکردن از عنوان «پاشا» که مخصوص «ارباب سیف » (سران لشکری ) بود «ناظر امور ملکیه » شد. اما چون عاکف افندی در بهار همان سال از مقام خود عزل ، و به جای او احمد خلوصی ، قائم مقام اسبق صدارت ، با عنوان پاشایی خود «ناظرامور خارجیه » (وزیر خارجه ) شده بود، پرتوافندی نیز به گرفتن عنوان پاشایی مفتخر گردید (لطفی ، ج 5، ص 48). عزت و موقعیت پرتوپاشا در نزد سلطان محمود دوم از یک طرف و معروفیت او به عنوان وزیری با نفوذ در سیاستهای کلی دولت از طرف دیگر موجب شهرت او در بین مردم به عنوان «پادشاه بی تاج » شد، و این موضوع موجب تحریک رقبای او، بویژه رئیس الکتّاب سابق ، عاکف افندی ، گردید. پرتوپاشا از همان موقعی که رئیس الکتّاب بود، به مخالفت با روسیه ، که قصد انقراض دولت عثمانی را داشت ، و به عنوان دولتمردی که در مقابل روسیه به انگلستان اعتماد می کرد، مشهور شده بود. به نظر عاکف افندی و دیگر مخالفانش ، هدف پرتو پاشا جلب منافع شخصی بود و برای اغفال دولت ، ترفندی انگلیسی زده بود. از طرف دیگر، شایع بود که داماد او، وصّاف افندی رئیس منشیان دربار، مرتکب اعمال خلاف و رشوه خواری شده است ؛
و این موضوع به مخالفان پرتوپاشا امکان داده بود که او را از جهات دیگر نیز تخطئه کنند. هنگامی نیز که محمود دوم در بهار 1253/ آوریل 1837 مشغول سیر و سفر در بلغارستان بود، شایع شد که در استانبول ، وزیر کشور و اطرافیانش مشغول توطئه اند (قس پوژولا ، ج 1، ص 227 و بعد).

بدین ترتیب ، چند روز پس از مراجعت سلطان ، وصاف افندی را به بهانه ای از استانبول دور کردند. عاکف افندی به تلاش خود ادامه داد و با فرستادن «عریضه »هایی حاکی از این که پرتوپاشا مسئول مصائب دولت است ، به عزل او اکتفا نکرد و خواستار حکم تبعید وی شد (برای عریضة مورخ جمادی الا´خرة 1253 رجوع کنید به لطفی ، ج 5، ص 156ـ 159؛
برای دومی که بی تاریخ است رجوع کنید به محرّراتِ خصوصیّة عاکف پاشا ، ص 26ـ31). بدین ترتیب ، پرتوپاشا در 11 جمادی الا´خرة 1253 عزل و به ادرنه تبعید شد.

عاکف پاشا، وزیر کشور، در ادامة دشمنی خود با پرتو پاشا تقویم وقایع را که شامل موجبات عزل پرتوپاشا بود، شخصاً نوشت و برای شرح این واقعه از دیدگاه شخصی ، ضمیمه ای به نام تبصره نیز بر آن افزود. عاکف پاشا به این هم اکتفانکرد و برای نابودی رقیب خود، عریضه های مکرر به دربار فرستاد ( رجوع کنید به قاینار، ص 31 و بعد). در نتیجه ، با اجازة محمود دوم ، نامه ای محرمانه از دربار خطاب به امین پاشا، والی ادرنه ، نوشته شد که عاکف پاشا آن را به ادرنه فرستاد (همان ، ص 35). در پی آن ، امین پاشا شبی پرتوپاشا را به سرای حکومتی دعوت کرد، و در همانجا به دستور وی او را خفه کردند (اواخر شعبان 1253/ اواخر تشرین ثانی 1837). در تقویم وقایع ، مورخ 5 رمضان 1253، اعلان شد که پرتوپاشا بر اثر عود بیماری ناگهانی درگذشته است .

پرتوپاشا، به عنوان یک دولتمرد، پایبند به اصول دولتی بود؛
ازینرو سفیران بیگانه و دیگران او را رئیس گروه محافظه کاران می شناختند. اما، با در نظر گرفتن این که پرتوپاشا همیشه حامی اصلاحات محمود دوم بود، و بویژه او بود که مصطفی رشیدپاشا، برجسته ترین چهرة دورة تنظیمات * ، را تحت حمایت خود پرورش داد، باید پذیرفت که این شناخت ، برگرفته از سیاست پرتوپاشا در جهت جلوگیری از مداخلة بیگانگان در مسائل داخلی عثمانی بوده است .

پرتوپاشا، «سلطان الشعرا»ی زمان خود محسوب می شد. دیوان او سه سال بعد از مرگش (1256) در بولاق و استانبول به چاپ رسید. به قولی ، رساله ای نیز به نام قوری قفا (جمجمه ) در بیان وقایع دوران تبعیدش در ادرنه نوشته بوده است (اینال ، ص 1323)، که اثری از آن در دست نیست .

پرتوپاشا در زندگی شخصی ، به عنوان معلم تربیتی و انسانی جوانمرد و درویش مشرب شناخته شده بود. او در

محل خانقاه سلیمیّه در اُسکدار/ اشقودره ، حجره هایی برای درویشان ، محل اطعام ، کتابخانه و از این قبیل بنا نهاد. این خانقاه در 13 شعبان 1251 طی مراسمی ، در حضور محمود دوم ، افتتاح شده بود. کتابخانة این خانقاه بعدها، به کتابخانة ملت انتقال یافت .


منابع :
(3) باش وکالت آرشیوی ، خط همایون وثیقه لری ؛
(4) محمد ثریا، سجل عثمانی ، استانبول 1308ـ 1315، ج 2، ص 38؛
(5) عبدالرحمان شرف ، تاریخ دولت عثمانیه ، استانبول 1312، ج 2، ص 470؛
(6) بروسه لی محمد طاهربیگ ، عثمانلی مؤلفلری ، استانبول 1333ـ1342، ج 2، ص 114؛
(7) عطا، تاریخ ؛
(8) فطین داود، تذکرة خاتمة الاشعار ، استانبول 1271، ص 24 و بعد؛
(9) رشاد قاینار، مصطفی رشیدپاشا و تنظیمات ؛
(10) کامل پاشا، تاریخ سیاسی ، استانبول 1325، ص 111، 113، 115ـ116، 161؛
(11) احمد لطفی ، تاریخ ؛


E. Driault and M. L'hإritier, Histoire diplomatique de la Grةce , Paris 1925, I, 361-364, 369, 371-378, 386-393, 406

(12) v.d. 421 v.d., 434-448, II, 10;
(13) E. J. W. Gibb, A history of Ottoman poetry , London 1905, IV, 332-335;
(14) I bnدlemin Mahmud Kemہl I nal, Son As ° i r Tدrk Sa ª irleri ;
(15) N. Iorga , Geschichte des osmanischen Reiches , Gotha 1913, v. 324, 326, 356, 372, 378, 384, 417;
(16) Jouannin and van Gaver, Turquie , Paris 1840, 431f.;
(17) G. Noradounghian, Recueil d'actes internatinaux de l'Empire Ottoman , Paris 1900, II, 144-160;
(18) M. B. Poujoulat, Voyage en l'Asie Mineure , Paris 1841;
(19) G. Rosen, Geschichte der Tدrkei , von dem siege der Reform im Jahre 1826 bis zum pariser Tractat vom Jahre 1856 , Leipzig 1866-1867, pt.I, 38f., 136, 255ff., 261;
(20) I hsan Sungu, Mahmud II.'un I zzet Molla ve asہkir-i mansأre hakk i nda bir hatt i (Tarih ves ª â kalar â , 1941, I, no3), 162-183;
(21) ì erہfeddin Turan, "1829 Edirne andla í mas â ", Ankara غniversitesi Dil ve Tarih- Cog § rafya Fakدltesi Dergisi , IX, no 1-2 (1951), 111-151;
(22) I.H. Uzunµar â í l â , Osmanl i devletinin merkez ve bahriye teskilہt i .

/ شرف الدین توران ، با اندکی تلخیص از ( د. ا. ترک ) /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 2690
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست