بَیّومی ، علی بن حجازی بن محمد شافعی خلوتی احمدی ، صوفی و مؤسس طریقت بیّومیّه . در 1108 در بیّوم (در مصر سفلی ) به دنیا آمد. پس از حفظ قرآن و آموختن علوم دینی ، از جمله علم حدیث ، ابتدا به طریقت دَمیرداشیّه * ، از فرق خلوتیّه * ، پیوست و در حدود سی سالگی با ارشاد عبدالرحمان حلبی ، نوة علی حلبی مؤسس شاخة حلبیّه از طریقت بدویّه ( رجوع کنید به بدوی * ، احمد) به این طریقت پیوست و سرانجام طریقت بَیّومیّه را تأسیس کرد ( د.اسلام ، چاپ دوم ، ذیل «بیومیه »؛ تریمنگام ، ص 79؛ جبرتی ، ج 1، ص 379).
بَیّومی هر سه شنبه حلقة ذکری در مشهد الحسینی ـ مسجدی متعلق به قرن ششم که گفته می شود سر امام حسین علیه السلام در آنجا دفن شده است ـ تشکیل می داد که در میان علما مخالفتهای شدیدی برانگیخت ، اما با دفاع عبدالله شُبراوی (1091ـ1171)، رئیس الازهر، سرانجام این مخالفتها فروکش کرد و حتی بیّومی مدرّس الازهر شد ( د. اسلام ، همانجا؛ طویل ، ج 1، ص 64، 179ـ 180).
وی در سفرهایش به مکه ، طریقت خود را تبلیغ می کرد که شاخه ای از طریقت بدویّه به شمار می آید و جمع عقاید و آداب خلوتیّه ، شاذلیه * ، دمیرداشیه و بدویه است (تریمنگام ، ص 80؛ طویل ، ج 1، ص 77، 87). او در 1183، در مصر وفات یافت و در مسجدی که مصطفی پاشا، والی مصر (حک : 1757ـ1760)، در قاهره برای او ساخته بود، به خاک سپرده شد (جبرتی ،ج 1، ص 381).
کتابهای بسیاری به بیّومی نسبت داده اند، از جمله : خواص الاسماء الادریسیّة ؛ شرح الاربعین النَوَویّة ؛ رسالة فی الوحدانیة ؛ شرح الانسان الکامل تألیف جیلی ؛ شرح الصیغة الاحمدیّة ؛ جامع الاسرار فی طریق السادة البیّومیّة ؛ و الهدایة للاءنسان الی الکریم المنان در شرح الحکم العطائیة ابن عطاءاللّه اسکندرانی (زرکلی ، ج 4، ص 270؛ بغدادی ، ج 1، ستون 768؛ سرکیس ، ج 1، ستون ص 622).
از جمله مریدان بیّومی ، حسن قُوَیْسنی (متوفی 1254 یا 1255) از مشایخ الازهر و مؤلف شرحی بر السُّلَّم المُرَونَق (ارجوزه ای در منطق ) به نام ایضاح المبهم من معانی السّلَّم و رساله در «مواریث »، بوده است (منوفی ، ج 2، ص 265؛ زرکلی ، ج 2، ص 190).
طریقت بیّومیّه علاوه بر مصر، زاویه هایی در حجاز، یمن ، حَضْرَموت ، وادی فرات و سند دارد، ولی زاویة اصلی آن در قاهره است (تریمنگام ، همانجا؛ دائرة المعارف الاسلامیة ، ذیل «البیومیة »). از ویژگیهای این طریقت دستار قرمز بر سر نهادن ، ذکر گفتن با صدای بلند و دست زدن در هنگام ذکر است (مبارک ، ج 4، ص 145؛ منوفی ، همانجا).
منابع : (1) اسماعیل بغدادی ، هدیة العارفین ، ج 1، در حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، ج 5، بِیروت 1410/1990؛ (2) عبدالرحمان بن حسن جبرتی ، تاریخ عجائب الا´ثار فی التراجم والاخبار ، بیروت ( بی تا. ) ؛ (3) دائرة المعارف الاسلامیة ، قاهره ( تاریخ مقدمه 1969 ) ، ذیل «البیومیة » (از هیوار)؛ (4) خیرالدین زرکلی ، الاعلام ، بیروت 1989؛ (5) یوسف الیان سرکیس ، معجم المطبوعات العربیة والمعربة ، قاهره 1346/1928؛ (6) چاپ افست قم 1410؛ (7) توفیق طویل ، التصوف فی مصرابان العصر العثمانی ، مصر 1988؛ (8) علی باشا مبارک ، الخطط التوفیقیة الجدیدة لمصرالقاهرة ، قاهره 1980ـ1983؛ (9) محمود ابوالفیض منوفی ، جمهرة الاولیاءواعلام اهل التصوف ، قاهره 1387/1967؛
(10) EI 2 , s.v. "Bayyu ¦miyya" (by W. A. S Khalidi); J. Spencer Trimingham ,The Sufi orders in Islam, London 1973.