responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 2473

 

بیستون ، مجموعة باستانی ـ تاریخی ، مفصّلترین سنگ نبشتة جهان ؛ نیز نام کوه ، دشت ، بخش و شهری در غرب ایران ، نزدیک کرمانشاه .

نام آن در بیشتر مآخذ «بیسْتون » یا «بیسُتُون »، در برخی مآخذ «بِهِسْتون » و «بِهِسْتان »، و در منابع عربی ، «بَهستون »، «بِهستون » و «بیستون »، و در منابع قدیم یونانی «بگیستانون » آمده است . واژة بیستون با کلمه و مفهوم ستون هیچ ربطی ندارد و شکل تغییریافتة صورت پارسی باستان بَغِستانه (مرکب از بَغ به معنای خدا و پسوند سِتان ، به معنای جایگاه ، و رویهمرفته به معنای «معبد» یا «جایگاه خدایان »، و اصطلاحاً «مکان مقدس ») است (کنت ، ص 108؛
اشمیت ، ص 17؛
جکسون ، ص 205؛
برهان ، ج 1، ص 337، پانویس 1).

1) کوه و دشت بیستون . کوه بیستون با ارتفاعی حدود 800 ، 2 متر، بلندترین دیوارة سنگی ایران است (جعفری ، ج 1، ذیل مادّه ). نام آن در متون کهن فارسی ، پَره و در متون عربی سِن سمیره (دندانِ سمیره ) آمده است ( رجوع کنید به ابن خرداذبه ، ص 226؛
ابودلف خزرجی ، تعلیقات مینورسکی ، ص 125). بیستون کوه منفردی نیست ، بلکه نقطة پایانی یکی از رشته کوههای زاگرس * یا پاطاق * ، به نام کوههای پَرّو * است . بیستون از دو جبهه به سانِ دیواری صاف و سر به فلک کشیده به نظر می رسد و هیبتش از دیرباز نظر سیّاحان را به خود جلب کرده است . از دامنة آن چشمه ای پر آب (در اصطلاح محلی : سراب ) می جوشد که از دیرینه ترین ایّام ، اتراقگاه کاروانیان ، سپاهیان و مسافران بوده است .

بر سینة این کوه کتیبة بیستون نقش شده و در دامنة آن ، دشت و ناحیة تاریخی ، بخش و شهر کنونی بیستون قرار گرفته است . از دیرباز در آثار جغرافیایی و تاریخی به کوه بیستون اشاره شده است .

در دامنة شرقی ، جنوبی و قسمتهایی از دامنة غربی کوه بیستون ، دشت گسترده و سرسبز بیستون قرار دارد. رودخانة گاماساب * که از کوههای الوند سرچشمه می گیرد، در ناحیة بیستون با رود دینَوَر * تلاقی می کند و از پای کوه بیستون و از میان دشت بیستون می گذرد ( رجوع کنید به افشین ، ج 1، ص 382). این دشت یکی از حاصلخیزترین زمینهای کشاورزی و از قدیمترین نقاطی است که کشت و کار در آنها آغاز شده است . پوشش طبیعی گیاهی دشت سبب شده است که از دیرترین ایّام چراگاه و یکی از عمده ترین مراکز پرورش اسبهای مرغوب باشد (رشیدیاسمی ، ص 63؛
کمرون ، 1365 ش ، ص 130)؛
ازینرو این دشت ارزش نظامی نیز داشته است .

امروزه دشت بیستون به سبب آب و هوای مناسب و خاک مرغوب ، به منطقة کشت صنعتی و محل مناسبی برای توسعة برخی فعالیتهای صنعتی تبدیل شده است . کارخانة قند بیستون ، که جز تولید قند و شکر تولیدهای جنبی دیگری هم دارد، از مهر 1342 به بهره برداری رسیده است . اکنون (زمستان 1378ش ) با 325 تن کارکنان دایمی ، سالانه 000 ، 20 تا 000 ، 27 تُن قند و شکر و 000 ، 14 تا 000 ، 17 تن تفالة خشک تولید می کند (شرکت سهامی عام قند بیستون . دفتر مدیرعامل در تهران ، دورنگار مورخ 25/10/1378). هنرستان این کارخانه نیروی فنّی و ماهر مورد نیاز را تربیت می کند. کارخانة شیر پاستوریزه (تأسیس 1347ش )، آزمایشگاه خاکشناسی و تحقیقاتی زراعتی و انبار ادارة کل کشاورزی استان کرمانشاهان از مجموعة تأسیسات فنّی ـ اقتصادی است که در دشت بیستون ، در دامنة کوه و نزدیک هم بنا شده اند (سازمان جغرافیائی نیروهای مسلّح ، ج 46، ص 84).

در دشت بیستون غلات ، حبوبات ، چغندر قند، توتون ، پنبه ، انواع صیفی و درختان میوه کشت می شود. یکی دیگر از محصولات عمدة این دشت ، چوب سپیدار و درختان شبیه به آن است . کشاورزی و باغداری در این دشت ، شغل اکثر ساکنان بخش بیستون است . از نقاط کوهستانی بیستون گیاهانی مانند کنگر، ریواس و قارچ به دست می آید (شورای عالی برنامه ریزی استان باختران ، ج 2، ص 37؛
سازمان جغرافیائی نیروهای مسلّح ، همانجا).

2) بخش و شهر بیستون . بخش بیستون از شمال به بخش تاریخی دینَوَر، از مشرق به بخش مرکزی شهرستان صحنه * ، و از جنوب و مغرب به بخش مرکزی شهرستان هَرْسین محدود است . بیستون در تقسیمات کشوری قبلی در بخش صحنه و تابع شهرستان کرمانشاه * بود (ایران . وزارت کشور، ص 67ـ 68) و اکنون از بخشهای تابع شهرستان هرسین در استان کرمانشاهان است . براساس سرشماری 1375 ش ، جمعیت بخش بیستون 058 ، 27 تن و شمار باسوادان آن در همین سال 549 ، 17 تن بوده است (مرکز آمار ایران ، ص 2ـ3). این بخش ، از دو دهستان تشکیل می شود، چمچمال * (با 57 آبادی ) و شیزر (با 15 آبادی ). از این تعداد 39 آبادی جلگه ای ، 24 آبادی کوهستانی و بقیه جلگه ای و کوهستانی و جلگه ای و جنگلی است (همان ، ص 2ـ10). اهالی بیستون شیعه اند و به فارسی و گویش کردی کرمانشاهی سخن می گویند (رزم آرا، ص 66).

شهر بیستون ، مرکز این بخش ، با ارتفاع 320 ، 1 متر از سطح دریا، در حدود سی کیلومتری شمال شرقی شهر کرمانشاه ، میان کوه بیستون و رود گاماساب ، بر سر راه اصلی مرکز به غرب کشور قرار گرفته است . تا پیش از تصویبنامة هیئت وزیران (شمارة 93808/ ت 907، مورّخ 24/1/1368 ش ) بیستون آبادی و مرکز دهستان چمچمال بود، اما پس از اجرای تصویبنامه ، به مرکز بخش بیستون و به شهر تبدیل شد (ایران . قوانین و احکام ، ص 137).

گسترش سریع شهر کرمانشاه از سمت شمال و شمال شرقی در سالهای اخیر، احداث فرودگاه جدید کرمانشاه ، تأسیس چند کارخانة صنعتی و شهرکهای جدید میان آن شهر و بیستون ، تقریباً دو شهر را به هم متصل کرده است . استعداد صنعتی ـ تولیدی و کشاورزی منطقة بیستون ، شهر بیستون را بیش از پیش به سمت تراکم فعالیتها و جمعیت سوق می دهد.

پیشینه . بیستون بر سر راه تاریخی میان شرق و غرب قرار داشت ، راهی که ری و هَگمتانه (همدان ) را به حُلوان ، بابِل و بغداد متصّل می کرد و از بین النهرین در سه شاخه به سمت مصر، شرق مدیترانه و آسیای صغیر و یونان و غرب امتداد می یافت ، و پایتختهای امپراتوریهای بزرگ آن عصر را به یکدیگر مرتبط می ساخت . از دیرباز جغرافی نگاران و سیّاحان بسیاری در نوشته های خود، به بیستون و برخی آثار و بناهای تاریخی آن اشاره کرده اند. ارتشهایی که از خطة غرب می گذشتند، کنار چشمه های پر آب بیستون و در حاشیة رود گاماساب اتراق یا استراحت می کردند. گذشته از این اهمیت سوق الجیشی و نظامی ، بیستون نزد ایرانیان قدیم جایگاهی در خور ستایش و احترام بود (کمرون ، 1338ش ، ص 139؛
گیرشمن ، ص 158).

قدیمترین مأخذی که در آن به کوه و کتیبة بیستون اشاره شده ، نوشتة دیودوروس سیسیلی مورخ (متوفی پس از 21 ق م ) است (جکسون ، ص 205، پانویس 2؛
داندامایف ، ص 47). به گفتة وی ، اسکندر مقدونی ضمن لشکرکشی از شوش به همدان ، از بیستون دیدن کرده است . در منابع قدیم یونانی نیز ـ چنانکه گفته شد ـ نام بیستون آمده است . ایسیدوروس خاراکسی ، جغرافی نگار اواخر قرن اول ق م ، دربارة راه کاروانرو شرق بابل شرحی نگاشته و در آن ، بیستون را «باپتانا » نامیده است (داندامایف ، ص 49) که در ناحیة کامپاندا در سرزمین مادها قرار داشته و در کتیبة بیستون از آن نام برده شده است (همانجا). تاکیتوس (تاسیت )، مورخ رومی قرن اول میلادی ، به پرستشگاهی اشاره کرده که ایرانیان در دامنة کوه بیستون ساخته بودند (همان ، ص 48). عربها در لشکرکشی به ایران در جنگ نهاوند، راهی جز عبور از بیستون و پل ساسانی نداشته اند ( رجوع کنید به«آثار دیگر» در ادامة مقاله ).

در قرون نخستین اسلامی ، شهرهای دینور و قَرمیسین (کرمانشاه ) رو به ترقی گذاشت ، و بیستون میان این دو و بر سر راه حلوان به همدان و ری و اصفهان قرار داشت . در آثار قدیم اسلامی ، و در بیشتر منابع جغرافیایی اسلامی که به بلاد ایران پرداخته اند، از بیستون یاد شده است ( رجوع کنید به ادامة مقاله ).

در نیمة اول قرن چهارم ، خاندان حَسَنویه * (نیز معروف به کُردان بَرزَکانی )، از معاصران آل بویه ، قیام کردند و به قدرت رسیدند. شهر دینور و قلعة سَرماج * ، هر دو در نزدیکی بیستون ، از اقامتگاهها و مراکز قدرت آنان بود (رشید یاسمی ، ص 182).در آثار جغرافیایی عمدة قرن چهارم ، بیستون بارها وصف شده است . ابن رُسته (حدود اوایل قرن چهارم ) به کوه بیستون ، درة دامنة آن و چشمه ای در کنار درّه ، که می تواند «پنج سنگ آسیاب را بگرداند» (ص 195) اشاره کرده است . به نوشتة مقدسی (متوفی 375 یا 380)، بیستون یکی از منازل میان قرمیسین و همدان است و شگفتیهایی در آنجاست (ص 396، 401). در 341، ابودُلَف از کوه بیستون ، تصویرها و نقشها و پل عظیمی بر رودخانة گاماساب یاد کرده است (ص 63). ابن حوقل (نیمة دوم قرن چهارم ) در کتاب صورة الارض مطلب مستقلی را به بیستون اختصاص داده ، اما آثار تاریخی بیستون و طاق بستان را درهم آمیخته است . در ذکر مسافات نوشته است که از قریة ابی ایوب تا بیستون دو فرسنگ و از آنجا تا قرمیسین هشت فرسنگ است (ص 102ـ103). او کتیبه و نقش بیستون را اینطور وصف می کند: «و کسی به من چنین گفت که ... به مسافتی دورتر ( از طاق بستان ) نقش سنگیِ مکتبی با معلم و بچه ها دیده است و در دست معلم تسمه ای است که بدان قصد زدن بچه ها را دارد» (ص 116). وی داریوش را معلم ، و امیران شورشی اسیر را که در برابر وی صف کشیده اند، بچه های مکتبی پنداشته است . اصطخری (متوفی 366) نیز در ذکر مسافات ، به فاصلة بیستون تا قرمیسین اشاره کرده است (ص 163).

ابن فقیه ، جغرافیدان اوایل قرن پنجم ، از «بَهِسْتون » در ردیف ایوان مداین ، ستونهای قصر دزدان (آثار بنای آناهیتا در کنگاور) و منار ذات الحوافر در همدان یاد کرده است (ص 89). یاقوت حموی (متوفی 626) فاصلة بیستون را تا همدان چهار منزل و تا قرمیسین هشت فرسنگ ذکر کرده است . به گفتة او، کوههای بیستون چنان بلند است که نمی توان بر فراز آن صعود کرد. راه زایران حج از پایین همین کوه است (ج 1، ص 769). یاقوت حموی به برخی از آثار بیستون اشاره کرده (ج 1، ص 769ـ 770) اما او نیز آنها را با آثار باستانیِ طاق بستان درهم آمیخته است . با این حال ، ظاهراً نخستین جغرافیدان اسلامی است که احتمال داده است آثار بیستون متعلق به عصر ساسانی باشد. ابوالفداء (متوفی 732) در فصل کوهها به کوه بیستون اشاره نموده و سپس عبارت ابن حوقل را دربارة آن نقل کرده است (ص 97).

دشت بیستون در عصر مغولان و تیموریان ظاهراً از مراکز اصلی پرورش اسب برای سپاهیان بوده است . منطقة چمچمال ، که بیستون از دیرباز مرکز اصلی آن قلمداد می شد، مورد توجه ابوسعید بهادرخان (حک : 717ـ736) قرار گرفته بود. گویا امیران مغول در نظر داشتند که به جای بهار * ، نزدیک همدان ، چمچمال را کرسی ولایت کردستان قرار دهند ( کرمانشاهان باستان ، ص 124). در عصر حکومت سلطان محمد خدابنده ، الجایتو (703ـ716) در پای کوه بیستون مرکزی ساخته شد که به آن «سلطان آبادِ چمچمال » یا «بغداد کوچک » گفته اند. در کاوشهای باستانی ، از بناهای این مرکز آثاری به دست آمده است ( رجوع کنید به«آثار دیگر» در ادامة مقاله ) که نشان می دهد ایلخانان می خواسته اند در بیستون مرکزیتی در نواحی غربی ایران ایجاد کنند (گلزاری ، ج 1، ص 399).

در عصر صفویه و در دورة ممتد منازعات و اختلافات مرزی ایران و عثمانی ، حتی تا دوره ای طولانی در عهد قاجاریه ، که کرمانشاهان منطقة با اهمیتی به شمار می رفت ، والیان قدرتمند و با نفوذی به حکومت این ولایت منصوب می شدند، و بیستون به جهت اهمیت سوق الجیشی و جغرافیایی یکی از نقاط مورد توجه بود. شاهرخ بیگ ، برادر شیخ علی خان زنگنه * ، در 1048 به حکومت ناحیة کرمانشاه ، کَلهُر، سُنقُر، هَرسین و بیستون منصوب شد ( کرمانشاهان باستان ، ص 129). اسکندربیگ منشی در تاریخ عالم آرای عباسی به رباطی در بیستون اشاره کرده است که زایران عتبات مقدسه در آن اتراق می کرده اند، و گفته است که شهر جدید چمچمال پای کوه بیستون برای زایران ترتیب یافته است (ج 2، ص 1111). متن وقفنامة شیخ علی خان زنگنه ( رجوع کنید به«آثار دیگر» در ادامة مقاله ) در 1093، که حاکی از وقف املاکی چند در منطقة چمچمال و دینور، برای رفاه حال سادات فاطمی ، به کاروانسرای بیستون است ، از اهمیت بیستون در مسیر زیارتی حکایت می کند.

وصف اعتمادالسلطنه (متوفی 1313) از بیستون در اوایل قرن چهاردهم ، در اصل نقل از منابع متقدم است ، و فقط او تصریح کرده است که راه زایران مکه از دامنة کوه بیستون است (ج 1، ص 494)، اما وصف ناصرالدین شاه قاجار (حک : 1263ـ 1313) زنده تر و حاوی اطلاعات بیشتری است . او از خود ده بیستون ، کاروانسرا، چشمة آبی که یک سنگ آب دارد، پل چهار چشمه بر رود گاماساب ، و باغ احداثیِ صارم الدوله در بیستون که بیشتر درختانش تبریزی است ، سخن گفته و از آثار و بناهای تاریخی بیستون بازدید کرده و آن را بتفصیل و به گونه ای خوشایند شرح داده است ( رجوع کنید به ناصرالدین قاجار، ص 47ـ49). کاروانسرای بیستون در دورة صدارت میرزا آقاخان نوری ، صدر اعظم ناصرالدین شاه ، مرمت شده است (گلزاری ، ج 1، ص 408).

منطقة بیستون در جنگ جهانی دوم (1318ـ1324 ش /1939ـ 1945) یکی از محلهای استقرار نیروهای متفقین بود. آثاری از ساختمانهایی که نیروهای نظامی در آنها مستقر بودند، هنوز برجاست .

سیّاحان خارجی بسیاری از بیستون دیدار کرده اند که برخی از مهمترین آنان عبارت اند از: بمبو در نیمة دوم سدة یازدهم /نیمة دوم سدة هفدهم ؛
اوته ، حدود 1148/1735. وی ظاهراً نخستین اروپایی بوده که توجه اذهان را به بیستون جلب کرده است ؛
اولیویه ، در اوایل سدة سیزدهم / اواخر سدة هجدهم ؛
گاردان ، برادر ژنرال گاردان معروف ، در اوایل سدة سیزدهم /اواخر سدة هجدهم و اوایل سدة نوزدهم که نقشهای کتیبة بیستون را پیکرهای دوازده حواری مسیح می پنداشت ؛
کینیر و ژوبر در اوایل سدة نوزدهم ؛
کر پورتر که در 1233/ 1818 از بیستون دیدار کرده و نقشها را به اسباط اسرائیل و اسارت آنان نسبت داده است ؛
و هنری راولینسون * ( رجوع کنید بهقسمت سوم مقاله ) که در 1251/1835 کتیبة بیستون را از لحاظ علمی و فنی بررسی کرد و در نتیجة کشفیات او بود که بیستون شهرتی جهانی یافت و توجه خاورشناسان ، ایرانشناسان و سیاحان به آن جلب شد (برای تفصیل بیشتر رجوع کنید بهجکسون ، ص 206ـ 208؛
داندامایف ، ص 49ـ52). در 1255/ 1839 دو سیّاح فرانسوی به نامهای فلاندن و کوست ، بازمانده هایی از ویرانه ای تاریخی را در دامنة کوه بیستون کشف کردند. این دو گمان می کردند که این آثار متعلق به شهر باستانی کامپاندا باشد. در نیمة دوم قرن سیزدهم / نوزدهم و در قرن چهاردهم / بیستم بسیاری از دانشمندان ، باستانشناسان و سیاحان خارجی از بیستون دیدار کرده و برخی از آنان شرح مطالعات یا مشاهداتشان را انتشار داده اند (برای آگاهی از مهمترین آنها رجوع کنید بهادامة مقاله ).

3) سنگ نبشتة (کتیبة ) بیستون . مهمترین اثر تاریخی ، ادبی ، هنری از عصر هخامنشی ، مفصلترین سنگ نبشتة جهان ، قدیمترین متن شناخته شدة ادبیات ایرانی ، و کلید کشف زبانهای بابلی و آشوری و همة زبانهایی است که به خط میخی نوشته شده است . این کتیبه به «لوح روزتا (رشید) آسیا» ( > فرهنگ جغرافیایی وبستر < ، ذیل مادّه ) و«ملکة کتیبه های شرقی باستان » (اشمیت ، ص 17) نیز معروف است .

کتیبة بیستون به احتمال زیاد، حداکثر بین سالهای 521 تا 517ق م و بیش از یک نوبت ، به فرمان داریوش یکم ، شاهنشاه هخامنشی (حک : 521 ـ486 ق م )، و پس از پیروزی قطعی او بر گئوماتا (بردیای دروغین )، و احتمالاً موفقیت در نبردی در ناحیة نسایه در ماد، واقع در نزدیکی کوه بیستون ، و نیز قلع و قمع شورشیان دیگر و استقرار آرامش در کشور، کنده شده است (همان ، ص 18؛
احتشام ، ص 170).

کتیبه بر دیوارة سنگی بیستون ، که صعود به آن بدون تجهیزات و مهارت ممکن نیست ، کنده شده و فاصلة کتیبه تا سطح زمین ، به سبب دشواری اندازه گیری ، با ارقام مختلف در منابع ذکر شده است . براساس اندازه گیری مسعود گلزاری ، باستانشناس و نویسندة کتاب کرمانشاهان و کردستان ، ارتفاع پایین ترین سطر کتیبه تا نقطه ای صُفه مانند در پای دیوارة سنگی ، که می توان در آنجا ایستاد، پنجاه متر و از آنجا تا سطح جادة آسفالته در دامنة کوه ، حدود بیست تا سی متر است (درگفتگو با نویسنده ).

کتیبه 22 متر درازا و 8ر7 متر پهنا، و نقش سنگی 3 متر پهنا و 48ر5 متر درازا دارد. کتیبه به سه زبان فارسی باستان ، عیلامی و بابلی است . متن اول عیلامی در سمت راست نقش ، متن بابلی در سمت چپ نقش ، متن دوم عیلامی زیر متن بابلی ، و متن فارسی باستان زیرنقش و زیر متن اول عیلامی است . متنهای عیلامی جمعاً در هفت ستون و رویهمرفته در 582 سطر، متن بابلی در یک ستون و جمعاً در 112 سطر و متن فارسی باستان در پنج ستون ، 414 سطر و با 600 ، 3 واژه نوشته شده است ( ایرانیکا ، ج 4، ص 302). درازای ستون متن فارسی باستان 4 متر و پهنای آن 2 متر، اندازة حروف 32 و فاصلة سطرهای متن 42 میلیمتر است (داندامایف ، ص 46؛
جکسون ، ص 226).

نقش بیستون پیروزی داریوش یکم را بر گئوماتا و نُه شورشی نشان می دهد. نماد فروهر، در حال پرواز، بالای نقش دیده می شود. داریوش دست راستش را به نشانة ستایش اهورامزدا بالا برده و پای چپش را بر سینة گئوماتا، که زیر پای او افتاده ، نهاده است . شورشیان که دستهایشان از پشت و گردنشان با ریسمان به هم بسته شده است ، پشت سر هم در برابر داریوش ایستاده اند. یک نیزه دار و یک کماندار پشت سر داریوش دیده می شوند (اشمیت ، تصویر 29). بلندی قامت داریوش در نقش 180، قامت نیزه دار و کماندار حدود 150، و قامت شورشیان حدود 120 سانتیمتر است (داندامایف ، ص 47). متن و نقش بر اثر عواملی چند، از جمله عوامل زمین شناختی ، فرسایش باران و باد، رسوب مواد آلی ، رشد جلبک در درز سنگها و تأثیر سایر پدیده های طبیعی ، فیزیکی ، شیمیایی ، و نیز تخریب به دست بشر، بویژه در عصر رواج تفنگ ـ که از قسمتهای برجسته و نمایانتر نقش و از فاصلة دور به عنوان نشانه استفاده می کرده اند ـ و ناآگاهیها و بی مبالاتیهای دیگر، آسیب جدّی دیده است . گویا در سالهای اخیر و درپی تصویب طرحی در سازمان میراث فرهنگی کشور به منظور حفاظت از آثار تاریخی بیستون و طاق بستان در قالب یکی از طرحهای ملی ، اقداماتی برای نجات دادن مهمترین کتیبة سنگی جهان و حفاظت علمی و روشمند از آن آغاز شده است ( رجوع کنید بهمهدی آبادی ، ص 61 به بعد؛
سازمان میراث فرهنگی . پروژه های بزرگ بیستون و طاق بستان ، نامة مورخ 10/2/1379).

نکته های اصلی کتیبة بیستون از این قرار است : معرفی داریوش از زبان خود او، دودمان هخامنشی ، چگونگی اعادة پادشاهی به هخامنشیان ، شیوة حکومت داریوش ، مرگ کمبوجیه ، طغیان گئوماتا و کشته شدن او در پاییز 522 ق م ، شورش و طغیان در بسیاری از سرزمینها و سرکوبی آنها و اعادة نواحی بسیاری که از فرمانبرداری سر باز زده بودند، پیروزیهایی که در نوزده نبرد نصیب داریوش شده است و از جمله پیروزی مهم و دشوار بر سکاها، چگونگی استقرار آرامش و امنیت در امپراتوری پهناور، ردّ ادعاهای طاغیانِ ضدّحکومت ، هشدار نسبت به دروغگویی ، دفاع از راستی و راستگویی ، دعای نیک در حق کشور و مردم ، سپاسگزاری داریوش از یاریهای اهورامزدا در غلبه بر معارضان و بازگشتن صلح ، اندرز به شاهان آینده و کسانی که کتیبة بیستون را می خوانند، نام کسانی که در غلبه بر گئوماتا از داریوش پشتیبانی کردند، و اشاره به انتشار متن کتیبه در سراسر قلمرو هخامنشی (برای آگاهی از متن کامل کتیب رجوع کنید بهکنت ، ص 116؛
شارپ ، ص 32ـ77؛
اشمیت ، خلاصة کتیبه ، ص 20ـ22، کل متن ، ص 27ـ77).

بررسیهای علمی و فنّی نشان داده است که متنهای کتیبه در دوره های مختلفِ حکومت داریوش نوشته شده است . متنهای بابلی و فارسی باستان ، و نقش سکاییِ تیز خود در انتهای صف شورشیان ، گویا بعداً افزوده شده است ( ایرانیکا ، ج 4، ص 301ـ 302). در ستون چهارم کتیبه آمده است که متن کتیبه را به دستور داریوش شاه بر لوح و چرم نوشته ، به همه جای کشور فرستاده اند (شارپ ، ص 73؛
شهبازی ، ص 36).

رمز گشایی خطوط کتیبة بیستون ، سرآغاز فصلی نو در مطالعات باستانشناسی و خاورشناسی ، و کشف بخشهایی ازتاریخ ناشناختة ایران باستان و برخی اقوام و ملتهای همجوار بوده است . گروتفند * (1775ـ1853میلادی )، زبانشناس و باستانشناس آلمانی ، توانست ده نشانة خط پارسی باستان را کشف کند (شارپ ، ص 1). دو دانشمند فرانسوی نیز با حمایت مراکز علمی فرانسه برای نسخه برداری از کتیبة بیستون به ایران آمدند، اما نتوانستند کتیبه را بخوانند (کمرون ، 1338 ش ، ص 142). هنری راولینسون انگلیسی (1810ـ 1895میلادی ) با پشتکار و حوصله ای بی مانند در سالهای 1251تا1253/ 1835ـ1837 (در دورة حکومت محمد شاه قاجار) و 1260 و 1263/ 1844و1847 (مقارن آغاز حکومت ناصرالدین شاه ) توانست کتیبه را از نزدیک بررسی کند و از قسمتی از آن رونوشت بردارد. وی در 1265ـ1267/ 1849ـ1851 کتابی با نام > کتیبه های میخی فارسی در بیستون < نوشت . او رمزگشای خط میخی پارسی باستان ، و راهگشای کشف خطوط عیلامی و بابلی و یاری رسانِ مطالعات آشورشناسی است (کمرون ، 1338ش ، ص 143؛
داندامایف ، ص 50؛
ایرانیکا ، ج 4، ص 300). آبراهام جکسون (1862ـ1937میلادی )، زبانشناس و ایرانشناس امریکایی ، در 1321/1903 (اواخر دورة حکومت مظفرالدین شاه قاجار) رونوشتهای کتیبه را با اصل مقابله کرد و برای نخستین بار از کتیبه و نقش بیستون عکس گرفت . همچنین توانست برخی از خطاهای راولینسون را در خواندن نشانه ها تصحیح کند ( رجوع کنید بهجکسون ، فصل مربوط به بیستون ). در 1322/1904، ویلیام کینگ و رگینالد تامپسون ، از نقطه ای هفتادمتر بالاتر از کتیبه به کمک ریسمان پایین آمدند و قسمتهای مختلف کتیبه را بررسی و شماری از قرائتهای راولینسون را تصحیح کردند (کمرون ، 1338ش ، همانجا؛
داندامایف ، ص 53). جورج کمرون * (1905ـ 1978)، باستانشناس ، ایرانشناس و عیلامشناس امریکایی ، نیز نسخة دیگری از کتیبه تهیه کرد و توانست شمار دیگری از واژه ها و حروف خوانده نشده را بخواند و از چهار ستون کتیبه ، که قبلاً از آنها نسخه برداری نشده بود، نسخه بردارد و از نشانه ها با خمیر کائوچو قالبگیری کند و نیز متن کامل کتیبه های عیلامی ، بابلی و پارسی باستان را مقابله و بسیاری از مشکلات آنها را مرتفع سازد، و سرانجام برای رسیدن به کتیبه از پایین راهی بیابد (1338 ش ، ص 148ـ 149، 156). پس از این بررسیها، داوری دربارة مُفاد کتیبة بیستون مبنای استوارتری یافت . به گفتة یوزف هینتس ، دانشمندان روسی در خلال جنگ جهانی اول توانستند کتیبه و آثار بیستون را از نزدیک و بدقت بررسی کنند (اشمیت ، ص 25).

آثار دیگر. در کاوشهای باستانشناسی در دهة 1340ش ، چند غار از دوران پیش از تاریخ و آثاری از سکونت انسان در منطقة بیستون به دست آمد ( ایرانیکا ، ج 4، ص 291)، از جمله غار کوچکی احتمالاً مربوط به شکارچیان پیش از تاریخ ( کرمانشاهان باستان ، ص 14؛
گلزاری ، ج 1، ص 326). در کاوشهای 1342 تا 1346 ش ، صفه ای سنگی ، یک راهرو، اتاقی مستطیل شکل و سفالینه هایی متعلق به هزارة اول ق م و عصر حکومت مادها در دامنة کوه بیستون کشف شد که احتمالاً آثاری از مکانی مقدس است (گلزاری ، ج 1، ص 328؛
ایرانیکا ، همانجا). در بهمن 1337 تندیسی از هرکول (احتمالاً متعلق به 153ق م ) که تاکنون نظیر آن در ایران دیده نشده ، به دست آمد و چون اشکانیان آن را از بین نبرده اند، تفسیرهای تاریخی مختلفی را برانگیخته است . پشت سر این تندیس کتیبة کوچکی است به خط و زبان یونانی ، با نقشهای درخت زیتون و کماندان و تیردانی که از شاخة درخت آویخته شده است . شاید این تندیس را یکی از فرماندهان سلوکی ، که توانسته سپاهش را از تنگنای جنگ با مهرداد اشکانی برهاند، به یادگار این پیروزی برپا کرده باشد. عبارت کتیبة یونانی هم مؤید همین معناست (حاکمی ، ص 7ـ 8).آثاری هم از عصر اشکانیان (250 ق م ـ 226 میلادی ) در کاوشهای مشترک ایران و آلمان به سرپرستی لوشای باستان شناس در دهة 1340ش کشف شده است . نقشهای سنگی مهرداد دوم (حک : 123ـ 88 یا 87 ق م ) و گودرز دوم (حک : 40ـ51 میلادی ) که بشدت آسیب دیده از کهنترین نقشهای عصر اشکانی است (گیرشمن ، ص 332؛
ایرانیکا ، ج 4، ص 293). بر تخته سنگی چهار ضلعی در شرق نقش گودرز، نقشهایی حجّاری شده که یکی از آنها نقش وَلَخش اشکانی است (گلزاری ، ج 1، ص 374). کتیبه ای به زبان و خط یونانی ، که جز نام گودرز بقیة کلمات آن ناپیداست ، بر یکی از دیواره های سنگی بیستون نقر شده است . در کاوشهای دهة 1340ش ، بازماندة پرستشگاهی عظیم و مقداری ظروف سفالین متعلق به همان عصر اشکانی در دامنة کوه بیستون به دست آمد (همان ، ج 1، ص 377). در حدود 150متری دامنة کوه بیستون ، تخته سنگی هرمی شکل یافت شده که نقش مردی در کنار آتشدان بر آن کنده شده است . از طرز لباس احتمال می دهند که متعلق به عصر اشکانیان باشد ( کرمانشاهان باستان ، ص 44).

از عصر ساسانیان (226ـ652 میلادی ) آثار بمراتب بیشتری در بیستون کشف شده است . در فاصلة حدود 300متری جنوب غربی کتیبة بیستون ، سطحی مستطیلی به پهنای 180 متر و ارتفاع 23 متر در پایة کوه بیستون تراشیده شده که به فرهادتراش (در اصطلاح محلی : فَراتاش ) معروف است و احتمالاً بزرگترین صفحة تراشیدة سنگی در ایران باشد و گمان می رود که برای نقر کتیبه و نقش سنگی تدارک شده بوده است . در افسانه ها و نیز قصه های محلی ، این صفحه را کار فرهاد، شخصیت افسانه ای قصة شیرین و فرهاد، می دانند ( کرمانشاهان باستان ، ص 71؛
گلزاری ، ج 1، ص 378ـ380). پلِ خسرو، که آثاری از آن بر رود گاماساب دیده می شود، در مقابل کتیبة بیستون قرار گرفته است . ابودلف از آن با عنوان پل عظیم و ساختمانی عجیب یاد کرده است (ص 63). این پل که بر سر راه قرمیسین (کرمانشاه ) به همدان قرار داشته ، احتمالاً گذرگاه سپاه عرب در جنگ نهاوند بوده است ( کرمانشاهان باستان ، ص 72؛
گلزاری ، ج 1، ص 382ـ 384؛
ایرانیکا ، ج 4، ص 293ـ 295). در دو سوی پل خسرو، آثاری از جاده ای مفروش با قلوه سنگ و ملاط ، بازمانده از عصر ساسانی ، دیده می شود (گلزاری ، ج 1، ص 384). برخی از دیگر آثار مهم دورة ساسانیان عبارت است از: بنایی سنگی به طول 85 متر و عرض 80 متر با 63 اتاق گرداگرد آن و دیواری به طول تقریبی 937، ارتفاع 4 و قطر 5ر2 متر، که نشانه های سنگتراشان ساسانی نیز بر آن دیده می شودو آثاری از باغی مستطیل شکل با چهار خیابان ، به شیوة باغهای کهن ایرانی ، رو به رود گاماساب ، و سرانجام سرستونهایی که نقش شاهان ساسانی و ایزدبانو آناهیتا بر آنها نقر شده است ( کرمانشاهان باستان ، ص 70ـ71؛
ایرانیکا ، همانجا).

از عصر اسلامی هم آثاری متعلق به دوره های مختلف بر جای مانده است ، از جمله قسمتی از سردری سنگی به خط کوفی تزیینی مربوط به اوایل عصر اسلامی ، کتیبة سنگی متعلق به حدود قرون سوم و چهارم و کتیبة تزیینی دیگری احتمالاً بعد از آن قرون (گلزاری ، ج 1، ص 397ـ 398). کاروانسرایی قدیمی ، که سیّاحانی چون آبل پینکون منشی آنتونی شرلی در 1006/ 1598، پیترو دلا واله در 1027/ 1618 و ژان دُ تونو در 1054/ 1664 به آن اشاره و احیاناً در آن بیتوته کرده بودند، تا سالهای اخیر ناشناخته بود، زیرا آبادی قدیمی بیستون ویرانه های آن را پوشانده بود. کاوشهای باستانشناسی ، آثار بنایی را به مساحت 600 ، 3 متر مربع آشکار ساخت . نخست احتمال می رفت که این بنا ساسانی باشد، اما اختلاف جهت بنا با جهت بناهای ساسانی و یافت نشدن هیچ نشانه ای از عصر ساسانی و کشف بنای کوچکی در میان محوطة کاروانسرا، که با هیچکدام از بناهای ساسانی سازگاری ندارد، معلوم می دارد که این بنا در قرون نخستین اسلامی ساخته شده و بنای کوچک وسطِ رو به قبله در واقع قدیمترین نمونة شناخته شدة مسجد ایرانی است . لوشای این احتمال را هم می دهد که امیران حسنویه این مسجد را ساخته باشند و بنای اطراف آن نه کاروانسرا، که پاسگاهی بر سر راه همدان ـ قرمیسین بوده است ( ایرانیکا ، ج 4، ص 297).

لوشای همچنین آثار بنایی را با نمایی آجری شبیه گنبد علویان ، اما متعلق به عصر مغولان ، بر ساحل رود گاماساب کشف کرد (همانجا). بقایای کاروانسرای دیگری ، که با استفاده از مصالح بنایی قدیمتر احتمالاً در عصر ایلخانیان بازسازی شده ، برجاست (گلزاری ، ج 1، ص 400ـ401).

از عصر صفویه (907ـ 1135) آثاری در بیستون باقی است ، از جمله پل صفوی ، نیز معروف به پل شاه عباسی یا پل نادرآباد، که هنوز از آن استفاده می شود ( کرمانشاهان باستان ، ص 147؛
برای وصف دقیق و ذکر جزئیات رجوع کنید به گلزاری ، ج 1، ص 402ـ404). کاروانسرای جدید بیستون ، نیز معروف به کاروانسرای شاه عباسی و شیخ علی خان زنگنه ، در 1092ـ1096 در روزگار شاه عباس دوم صفوی (1052ـ1077) ساخته شده و وقفنامة آن در 1093 به مهر ملامحمد باقر مجلسی ، ملا میرزای شروانی و آقا جمال خوانساری رسیده است ( کرمانشاهان باستان ، ص 157). بانی آن شیخ علی خان زنگنه ، صدراعظم شاه سلیمان صفوی ، است . این بنا چهار برج و چهارده اتاق و چهار اصطبل بزرگ داشته است (کیانی و کلایس ، ج 1، ص 106). شیخ علی خان ، بخشی از املاک خود را وقف تعمیرات آن کرده و متن وقفنامه را به بهای تراشیدن حجاریهای عصر اشکانی بر دامنه کوه نقرکرده است .

دو کتیبة سنگی دیگر از عهد قاجار نیز باقی است (گلزاری ،ج 1، ص 408ـ 409). جز این آثار باستانی و تاریخی ، بقعه ای آجری معروف به بقعة امامزاده باقر بن موسی الکاظم علیه السلام زیارتگاه مردم است که تاریخ بنای آن دقیقاً معلوم نیست (برای آگاهی از جزئیات تفصیلی و دقیق هر یک از آثار باستانی و تاریخی بیستون رجوع کنید به گلزاری ).

از «بیستون » به عنوان نام کوچک استفاده شده است ؛
مانند بیستون بن وُشمگیر از امیران آل زیار، بیستون از حکمرانان سلسلة بادوسپانی ، و بیستون میرزا در دوره های جدیدتر.

در شعر فارسی ، بویژه هر جا که افسانة شیرین و فرهاد یا خسرو و شیرین مضمون قرار گرفته ، معمولاً بگونه ای از بیستون نیز یاد شده است (برای نمونه رجوع کنید به فردوسی ، فرخی سیستانی ، نظامی گنجوی ، سعدی شیرازی ، وحشی بافقی ، و نیز در شعرهای برخی از شاعران متأخرتر و معاصر). «بیستون را عشق کَند و شهرتش فرهاد بُرد»، مصراعی است از شعری که مَثَل شده است (امینی ، ص 122؛
شکورزاده ، ص 207). در بسیاری از

16 تصویر



ترانه های کردیِ محلی ، از بیستون به عنوان شاهدی برای عشقی حزن انگیز و ناکام یاد شده است . در شاهکارهایی از نگارگری ایرانی ، نمایی خیالی از کوه بیستون و صحنه هایی از کوهتراشی فرهاد مشاهده می شود.

ابوالقاسم لاهوتی * ، شاعر انقلابی معاصر، روزنامه ای با عنوان بیستون منتشر می کرد که سخنگوی حزب دموکرات بود.


منابع :
(1) ابن حوقل ، صورة الارض ، ترجمة جعفر شعار، تهران 1345 ش ؛
(2) ابن خرداذبه ، کتاب المسالک و الممالک ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛
(3) ابن رسته ، الاعلاق النفیسة ، ترجمة حسین قرچانلو، تهران 1365 ش ؛
(4) ابن فقیه ، مختصر کتاب البلدان : بخش مربوط به ایران ، ترجمة ح .مسعود، تهران 1347 ش ؛
(5) اسماعیل بن علی ابوالفداء، تقویم البلدان ، ترجمة عبدالمحمد آیتی ، تهران 1349 ش ؛
(6) مسعربن مهلهل ابودلف خزرجی ، سفرنامة ابودلف در ایران ، با تعلیقات و تحقیقات ولادیمیر مینورسکی ، ترجمة ابوالفضل طباطبائی ، تهران 1354 ش ؛
(7) مرتضی احتشام ، ایران در زمان هخامنشیان ، تهران 1355 ش ؛
(8) اسکندر منشی ، تاریخ عالم آرای عباسی ، تهران 1350 ش ؛
(9) ابراهیم بن محمد اصطخری ، مسالک و ممالک ، ترجمة فارسی قرن پنجم / ششم هجری ، چاپ ایرج افشار، تهران 1368 ش ؛
(10) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه ، مرآة البلدان ، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث ، تهران 1367ـ 1368 ش ؛
(11) یدالله افشین ، رودخانه های ایران ، تهران 1373 ش ؛
(12) امیرقلی امینی ، فرهنگ عوام ، یا، تفسیر امثال و اصطلاحات زبان پارسی ، تهران ( بی تا. ) ؛
(13) ایران . قوانین و احکام ، مجموعه قوانین سال 1375 ، تهران 1376 ش ؛
(14) ایران . وزارت کشور. معاونت سیاسی و اجتماعی . دفتر تقسیمات کشوری ، سازمان تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران ، تهران 1371 ش ؛
(15) محمدحسین بن خلف برهان ، برهان قاطع ، چاپ محمدمعین ، تهران 1361 ش ؛
(16) عباس جعفری ، گیتاشناسی ایران ، ج 1: کوهها و کوهنامة ایران ، تهران 1368 ش ؛
(17) آبراهام والنتاین ویلیامز جکسون ، سفرنامة جکسن : ایران در گذشته و حال ، ترجمة منوچهر امیری و فریدون بدره ای ، تهران 1352 ش ؛
(18) علی حاکمی ، «مجسمة هرکول در بیستون »، مجلة باستانشناسی ، ش 3 و 4 (پاییز و زمستان 1338)؛
(19) محمد داندامایف ، «در پیرامون تاریخ پژوهش کتیبة بیستون »، باستانشناسی و هنر ایران ، دورة 1، ش 3 (تابستان 1348)؛
(20) حسینعلی رزم آرا، فرهنگ جغرافیائی ایران (آبادیها)، ج 5: استان پنجم (کردستان )، تهران 1331 ش ؛
(21) غلامرضا رشیدیاسمی ، کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ، چاپ افست تهران 1369 ش ؛
(22) سازمان جغرافیائی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ، فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران ، ج 46: کرمانشاه ، تهران 1374 ش ؛
(23) رالف نورمن شارپ ، فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی ، شیراز ( تاریخ مقدمه 1346 ش ) ؛
(24) ابراهیم شکورزاده ، ده هزار مثل فارسی و بیست و پنج هزار معادل آنها ، مشهد 1372 ش ؛
(25) شورای عالی برنامه ریزی استان باختران ، گزارش عملکرد گذشته و وضع موجود بخشهای اقتصادی ـ اجتماعی ـ فرهنگی استان باختران 1363 ؛
(26) علیرضا شاپور شهبازی ، جهانداری داریوش بزرگ ، شیراز 1350 ش ؛
(27) کرمانشاهان باستان : از آغاز تا آخر سدة سیزدهم هجری قمری ، ( بی جا، بی تا. ) ؛
(28) جورج گلن کمرون ، ایران در سپیده دم تاریخ ، ترجمة حسن انوشه ، تهران 1365 ش ؛
(29) همو، «چگونگی نسخه برداری از کتیبه های بزرگ داریوش »، ترجمة فرهاد آبادانی ، مجلة باستانشناسی ، ش 1 و 2 (بهار و تابستان 1338)؛
(30) محمدیوسف کیانی و ولفرام کلایس ، فهرست کاروانسراهای ایران ، تهران 1362ـ 1368 ش ؛
(31) مسعود گلزاری ، کرمانشاهان ـ کردستان ، ج 1، تهران ( تاریخ مقدمه 1357 ش ) ؛
(32) رومن گیرشمن ، ایران از آغاز تا اسلام ، ترجمة محمد معین ، تهران 1349 ش ؛
(33) مرکز آمار ایران ، سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1375: شناسنامة آبادیهای کشور، استان کرمانشاه ، شهرستان هرسین ، تهران 1376 ش ؛
(34) محمدبن احمد مقدسی ، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛
(35) ملیحه مهدی آبادی ، «بررسی و شناخت آسیب های کتیبه داریوش بیستون »، اثر ، ش 28 (1376ش )؛
(36) ناصرالدین قاجار، شاه ایران ، شهریار جاده ها: سفرنامة ناصرالدین شاه به عتبات ، چاپ محمدرضا عباسی و پرویز بدیعی ، تهران 1372ش ؛
(37) یاقوت حموی ، معجم البلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965؛


(38) Encyclopaedia Iranica , s.v. "B ¦âsotu ¦n. II: Archeology" (by Heinz Luschey), "B ¦âsotu ¦n. III: Darius's inscription" (by Rدdiger Schmitt);
(39) R. G. Kent, Old Persian , New Haven 1961;
(40) Rدdiger Schmitt, The Bisitun inscriptions of Darius the Great: Old Persian text , London 1991;
(41) Webster's new geographical dictionary , Springfield 1988, s.v. "B ¦âs itu ¦n".

/ عبدالحسین آذرنگ /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 2473
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست