responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 237

 

باطل در لغت ، قرآن و حدیث ، اسم فاعل از بطلان ، دارای مفهوم تقابلی «ضد حق »، که در قرآن ، حدیث ، علوم بلاغی ، منطق ، فلسفه ، فقه ، اصول فقه ، کلام و عرفان بسیار به کار رفته است . در علوم بلاغی و منطق ، در مبحث صدق و کذبِ کلام ؛ در فقه و اصول ، ضمن بحث از صحّت و فساد؛ در علم کلام ، به مناسبت نقد عقاید و آرا؛ و در عرفان ، در مقام نفی ماسوای حق به این واژه اشاره شده است و، بنابر این ، ذیل عناوین «حق و باطل » و «صحّت و فساد» نیز اقتضای ورود دارد.

باطل ، در برابر حق * ، به معانی حقیقی و مجازیِ نادرست ، ناپایدار، امر غیرثابت ، شرک ، دروغ ، ادّعای پوچ و بی اساس ، شوخی و هزل ، ستم ، فساد، هلاکت ، شیطان ، جادوگر، بیکاره ، بی اثر، خطا و جز آن آمده است (ابن منظور؛ ازهری ؛ بستانی ؛ تهانوی ؛ راغب اصفهانی ؛ زمخشری ، 1972ـ1973؛ طریحی ؛ کردی نیشابوری ؛ لسان التنزیل ؛ نفیسی ) که برخی از این معانی را باید مصادیق «باطل » دانست . جنبة منفی معانی «باطل » تقابلی بودن مفهوم آن را می رساند و این امر در همة موارد استعمال این کلمه آشکار است . این واژه و سایر مشتقات ریشة «ب ط ل » 35 بار در قرآن کریم آمده است (باطل 25 بار، مُبطلون 5 بار، صیغه های ماضی و مضارع 3 بار و به صورت «باطلاً» 2 بار) که عمدتاً بر مصادیق باطل اطلاق شده است . بیشتر قرآن شناسانی که به مفردات و اشباه و نظایر پرداخته اند بر وجوه چهارگانة باطل در قرآن اتفاق نظر دارند و آن را بر شرک ، ظلم ، اِحباط (از بین بردن ) و تکذیب (به دروغ نسبت دادن ) اطلاق می کنند (ابن سلام ، ص 295ـ296؛ دامغانی ، ص 167ـ169؛ تفلیسی ، ص 42ـ43؛ ابن جوزی ، ص 195ـ197). علاوه بر اینها، مفسران به معانی و مصادیق دیگری نیز اشاره کرده اند. در این باب اتفاق نظر وجود ندارد، ولی بیشتر اختلافها بر سر مصداق است . آنچه در تفسیر آیاتِ حاویِ کلمة «باطل » و همریشه های آن یا در احادیث تفسیری آمده به این شرح است : آنچه مقابل حق واقع شود (در تفسیر آل عمران : 71؛ بقره : 42؛ کهف : 56؛ مؤمن : 5؛ انفال : 8؛ اسراء: 81؛ سبأ: 49؛ انبیاء: 18)؛ هر چیز بی ثبات و دوام ، سست و فسادپذیر (رعد: 17)؛ هر آنچه غیرخداست (حج : 62)؛ شرک و کفر، شکّ و تردید (عنکبوت : 48؛ اعراف : 173)؛ کردار زشت و ناپسند (اعراف : 118، 139؛ یونس : 81؛ هود: 16؛ محمّد: 33)؛ خوردن مال دیگران بنادرستی (بقره : 188؛ نساء: 29، 161؛ توبه : 34)؛ شهادت دروغ (بقره : 42، بنا بر قول طوسی در ج 1، ص 190ـ191؛ طبرسی ، ج 1، جزء 1، ص 95ـ96؛ فخررازی ، ج 10، ص 69؛ ابوحیّان ، ج 2، ص 56)؛ پیروان تورات و انجیل (بقره : 42؛ آل عمران : 71، بنابر قول طبری در ج 3، جزء 3، ص 220؛ طوسی ، ج 2، ص 498؛ فخررازی ، ج 16، ص 42؛ ابوحیّان ، ج 3، ص 395؛ ج 5، ص 35؛ سیوطی ، ج 1، ص 64)؛ دروغ بستن و بهتان زدن (بقره : 42، بنا بر قول طوسی در ج 1، ص 190ـ191)؛ شیطان (انفال : 8؛ اسراء: 81، سبأ: 49، بنابر قول طوسی در ج 5، ص 81، ج 6، ص 512، ج 8، ص 407، ابوالفتوح رازی ، ج 7، ص 274، ج 9، ص 225؛ طبرسی ، ج 3، جزء 6، ص 434ـ 435، ج 4، جزء 8، ص 396)؛ تحریف تورات و انجیل (آل عمران : 71، بنا بر قول طوسی در ج 2، ص 497ـ 498؛ ابوالفتوح رازی ، ج 3، ص 75؛ طبرسی ، ج 1، جزء 2، ص 458ـ459)؛ ربا، رشوه و قمار (بقره : 188؛ نساء: 29، 161، بنابر قول طوسی در ج 3، ص 178؛ ابوالفتوح رازی ، ج 2، ص 85، ج 3، ص 369؛ زمخشری ، ج 1، ص 233، 502، 590، ج 2، ص 266؛ طبرسی ، ج 1، جزء 2، ص 282، فخررازی ، ج 5، ص 128، ج 10، ص 69ـ70؛ ابوحیّان ، ج 2، ص 55 ـ56، ج 3، ص 395؛ سیوطی ، ج 1، ص 202؛ و بنا به روایتی از امام باقر و امام صادق علیهماسلام )؛ پرستش بت و طاغوت و شیطان (نحل : 72؛ اسراء: 81، عنکبوت : 52؛ لقمان : 30؛ محمّد: 3، بنا بر قول طوسی در ج 6، ص 407، 512 ـ513، ج 8، ص 218ـ219، ج 9، ص 290؛ ابوالفتوح رازی ، ج 7، ص 126، 274، ج 9، ص 27ـ34، 81، ج 10، ص 180؛ زمخشری ، ج 2، ص 150، 688ـ689؛ طبرسی ، ج 3، جزء 6، ص 373ـ374، 434ـ435، ج 4، جزء 8، ص 292، ج 5، جزء 9، ص 97؛ ابوحیّان ،ج 6، ص 74؛ آلوسی ، ج 15، ص 144؛ طباطبایی ، ج 12، ص 297)؛ قسم دروغ خوردن (بقره : 188، بنا بر قول طوسی در ج 2، ص 138)؛

و جادوگران (اعراف : 118، بنا بر قول قرطبی ، ج 1، جزء 2، ص 339).

بنا بر آیات متعدّد، باطل ، هر چند در زمانی کوتاه بروز و ظهور داشته باشد، ذاتاً محکوم به نابودی و زوال است (اِنّ الباطل کان زهوقا) و خدا با فرستادن پیامبران و عرضه کردن حق راه را بر باطل می بندد و باطل در برابر حق توان ماندن ندارد (انبیاء: 18؛ سبأ: 49). بویژه ، با آمدن و تثبیت اسلام ، که یکی از مهمترین مصادیق حق است ، باطل از بین خواهد رفت (و قُل جاءَ الحَقُّ و زَهَقَ الباطِلُ رجوع کنید به طبری ، ج 8، جزء 15، ص 102ـ103؛ طوسی ، ج 6، ص 510 ـ513؛ زمخشری ، ج 2، ص 688ـ689؛ طبرسی ، ج 3، جزء 6، ص 433؛ بیضاوی ، ج 1، ص 548؛ بحرانی ، ج 2، ص 441ـ443؛ قطب ، ج 5، ص 355؛ طباطبایی ، ج 13، ص 177). آنگاه در جای دیگر تصریح می کند که ارادة خدا بر آن است که حق را پای برجا کند و باطل را از میان بردارد (لِیُحِقَّ الحَقَّ و یُبْطِلَ الْباطِلَ رجوع کنید به طبری ، ج 6، جزء 9، ص 126؛ طوسی ، ج 5، ص 80ـ82؛ زمخشری ، ج 2، ص 200؛ طبرسی ، ج 2، جزء 4، ص 520؛ بیضاوی ، ج 1، ص 359ـ360؛ بحرانی ، ج 2، ص 68؛ قطب ، ج 3، ص 812ـ814؛ طباطبایی ، ج 9، ص 19)؛ و بر پیامبران به همین دلیل وحی می شود (بیضاوی ، همانجا). بنابر روایات متعدّد شیعی ، این ارادة خدایی به صورت کامل در زمان ظهور دوازدهمین امام عَجَّلَ اللّهُ تّعالی ' فَرَجَهُ محقق می شود (بحرانی ، ج 2، ص 68 به نقل از عیاشی ؛ مجلسی ، ج 51، ص 62ـ63 به نقل از کافی ). باطل در قرآن به کف روی آب که هیچ سودی ندارد تشبیه شده است ، برخلاف حق که به باران سودمند می ماند و به مردم بهره می رساند (رعد:17).

در احادیث و روایات نیز به مصادیقی از باطل چون بهتان و افترا (مالک بن انس ، ج 2، ص 987)، تکبّر و خودبینی (نسائی ، ج 5، ص 78ـ79)، جادوگران (مسلم بن حجاج ، ج 1، ص 553) برمی خوریم و بعضی از امور نیز بصراحت باطل قلمداد شده اند، که از آن جمله است : شعر در مدح و هجو که وسیلة اکتساب باشد، هر آنچه مسلمانی را به بیهوده سرگرم سازد (ترمذی ، ج 4، ص 174). بر این نکته نیز که گاهی سخنی حق وسیلة سودجویی باطل خواهان قرار می گیرد تأکید شده است (کلمةُ حقٍ یرُادُ بها الباطل رجوع کنید به نهج البلاغه ، خطبة 39؛ مسلم بن حجاج ، ج 1، ص 749، سخن حضرت علی علیه السّلام در نقد نظر خوارج بر نفی حاکمیت غیرخدا). حدیث للحقِّ دَوْلَةٌ وَ لِلباطلِ دَوْلَةٌ اَوْ جَوْلَةٌ، حق را دولتی است و باطل را نیز دولتی یا جنبشی بی سرانجام (آقا جمال خوانساری ، ج 5، ص 25؛ کلینی ، ج 2، ص 447) و حدیث حدّفاصل میان حق و باطل چهارانگشت است (نهج البلاغه ، خطبة 137؛ ابن بابویه ، ج 1، ص 236) نیز دربارة حق و باطل آمده است . مطلع قصیدة لبَیْدبن ربیعة (متوفّی 41) ـ اَلاکُلُّ شَی م'اخَلاَ اللّهَ باطِلٌ، همه چیز جز پروردگار باطل است ـ نیز، که پیامبر آن را راست ترین سخن عرب دانسته است (مسلم بن حجاج ، ج 2، ص 1768؛ بخاری ، ج 4، ص 236، ج 7، ص 107؛ ترمذی ، ج 5، ص 140؛ ابن ماجه ، ج 2، ص 1236؛ مولوی ، ج 3، ص 437)، در همین باب است .


منابع :
(1) علاوه بر قرآن ؛
(2) محمّدبن حسین آقاجمال خوانساری ، شرح محقق بارع جمال الدین محمّد خوانساری بر غررالحکم و دررالکم ، تالیف عبدالواحدبن محمّد آمدی ، چاپ میرجلال الدین حسینی ارموی ، تهران 1366 ش ؛
(3) محمودبن عبداللّه آلوسی ، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی ، بیروت ( بی تا. ) ؛
ابن بابویه ، کتاب

(4) الخصال ، چاپ علی اکبر غفاری ، قم 1362 ش ؛
(5) ابن جوزی ، نزهة الاعین النواظر فی علم الوجوه والنظائر ، چاپ محمّد عبدالکریم کاظم راضی ، بیروت 1404/1984؛
(6) ابن سلام ، التصاریف : تفسیر القرآن مما اشتبهت اسماؤه و تصرفت معانیه ، تونس 1979؛
(7) ابن ماجه ، سنن ابن ماجة ، استانبول 1401/1981؛
(8) ابن منظور، لسان العرب ، چاپ علی سیری ، بیروت 1412/1992؛
(9) حسین بن علی ابوالفتوح رازی ، تفسیر روح الجِنان و روح الجَنان ، چاپ ابوالحسن شعرانی و علی اکبر غفاری ، تهران 1382ـ1387؛
(10) محمّدبن یوسف ابوحیان ، تفسیرالبحر المحیط ، بیروت 1403/1983؛
(11) محمّدبن احمد ازهری ، تهذیب اللغة ، قاهره 1964ـ1967؛
(12) هاشم بن سلیمان بحرانی ، البرهان فی تفسیرالقرآن ، چاپ محمودبن جعفر موسوی زرندی ، تهران 1334 ش ؛
13- محمّدبن اسماعیل بخاری ، صحیح البخاری ، استانبول 1401/1981؛
(14) بطرس بستانی ، محیط المحیط : قاموس مطوّل للّغة العربیّة ، بیروت 1987؛
(15) عبداللّه بن عمر بیضاوی ، انوار التنزیل و اسرار التأویل ، چاپ فلیشر، اوسنابروک 1968؛
(16) محمّدبن عیسی ترمذی ، سنن الترمذی ، استانبول 1401/1981؛
(17) حبیش بن ابراهیم تفلیسی ، وجوه قرآن ، چاپ مهدی محقق ، تهران ( تاریخ مقدمه 1340 ش ) ؛
(18) محمّداعلی بن علی تهانوی ، کتاب کشاف اصطلاحات الفنون ، چاپ محمّد وجیه ... ( و دیگران ) ، کلکته 1862؛
(19) حسین بن محمّد دامغانی ، الوجوه والنظائر فی القرآن ، چاپ اکبر بهروز، تبریز 1366 ش ؛
(20) حسین بن محمّد راغب اصفهانی ، المفردات فی غریب القرآن ، چاپ محمّد سیدکیلانی ، تهران ( تاریخ مقدمه 1332 ش ) ؛
(21) محمودبن عمر زمخشری ، اساس البلاغه ، مصر1972ـ1973؛
(22) همو، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیوان الاقاویل فی وجوه التاویل ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(23) عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی ، الدّرالمنثور فی التفسیر بالمأثور ، قم 1404؛
(24) محمّدحسین طباطبایی ، المیزان فی تفسیر القرآن ، بیروت 1390ـ1394/ 1971ـ1974؛
(25) فضل بن حسن طبرسی ، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن ، چاپ احمد عارف زین ، صیدا 1333ـ1356/ 1914ـ1937؛
(26) محمّدبن جریر طبری ، جامع البیان فی تفسیر القرآن ، بیروت 1400ـ1403/ 1980ـ1983؛
(27) فخرالدین بن محمّد طریحی ، مجمع البحرین ، چاپ احمد حسینی ، تهران 1362 ش ، محمّدبن حسن طوسی ، التبیان فی التفسیر القرآن ، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(28) علی بن ابی طالب (ع )، امام اول ، نهج البلاغة ، چاپ محمّد عبده و محمّد محیی الدین عبدالحمید، مصر ( بی تا. ) ؛
(29) محمّدبن عمر فخررازی ، التفسیرالکبیر ، قاهره ( بی تا. ) ؛
(30) محمدبن احمدقرطبی ، الجامع لاحکام القرآن ، ج 1، جزء 2، قاهره 1387/1967، چاپ افست تهران 1364 ش ؛
(31) سیدقطب ، فی ظلال القرآن ، بیروت 1386/1967؛
(32) یعقوب بن احمد کردی نیشابوری ، کتاب البلغه : فرهنگ عربی و فارسی ، چاپ مجتبی مینوی و فیروز حریرچی ، تهران 1355 ش ؛
(33) محمّدبن یعقوب کلینی ، الکافی ، چاپ علی اکبر غفاری ، بیروت 1401؛
(34) لسان التنزیل ، چاپ مهدی محقق ، تهران 1362 ش ؛
(35) مالک بن انس ، الموّطأ ، چاپ محمّدفواد عبدالباقی ، قاهره 1370/1951؛
(36) محمّدباقربن محمّدتقی مجلسی ، بحارالانوار ، بیروت 1403/1983؛
(37) مسلم بن حجاج ، صحیح مسلم ، استانبول 1401/1981؛
جلال الدین محمّدبن محمّد مولوی ، مثنوی معنوی ، تصحیح رینولد ا. نیکلسون ،

(38) چاپ نصراللّه پورجوادی ، تهران 1363 ش ؛
(39) احمدبن علی نسائی ، سنن النسائی ، استانبول 1401/1981؛
علی اکبر نفیسی ، فرهنگ نفیسی ، تهران 1343 ش .

/ ابراهیم دیباجی /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 237
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست