responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 2152

 

بهاءالدّین سلطان ولد . عارف و شاعر قرن هفتم ، فرزند جلال الدّین محمد مولوی . مادرش گوهرخاتون ، دختر شرف الدین لالای سمرقندی بود (افلاکی ، ج 2، ص 995). مانند جدّش ، لقب «بهاءالدین » داشت ، اما جدّش به «بهاءولد» و او به «سلطان ولد» شهرت یافته است . قرشی حنفی مصری مؤلف الجواهرالمضیئة (ج 1، ص 120) نام وی را احمد و ولادتش را در 620 ذکر کرده است ؛ اما به روایت مشهور، محمد نام داشت و در 623 در لارَندة آسیای صغیر زاده شد (رجوع کنید به جامی ، ص 460؛ بهاءالدین سلطان ولد، 1316 ش ، مقدمة همایی ، ص 6، 21). مولانا به او بسیار علاقه مند بود و وی را از لحاظ جسمی و روحی شبیه ترین افراد به خود می شمرد (بهاءالدین سلطان ولد، 1316 ش ، ص 3؛ افلاکی ، ج 2، ص 784ـ 785؛ برای تفصیل بیشتر رجوع کنید به زرین کوب ، ص 316، 318). بهاءالدین ولد، مانند پدرش ، به شمس * تبریزی بسیار ارادت داشت و در سفری که برای دلجویی و آوردن وی به فرمان مولانا به دمشق رفت ، از این شهر تا قونیه پیاده در رکاب شمس دوید (بهاءالدین سلطان ولد، 1316 ش ، ص 48ـ49) و شمس را به شیخی خود برگزید (زرین کوب ، ص 158). او با صلاح الدین زرکوب (متوفی 657) نیز مجالست داشت و با وجود عامی بودن صلاح الدین ، به او ارادت می ورزید و برخی از دقایق عرفانی را از وی آموخت (بهاءالدین سلطان ولد، 1316 ش ، ص 104ـ105) و، به پایمردی مولانا، با فاطمه دختر او ازدواج کرد. از او پسری

به نام چلبی جلال الدین امیر عارف و دو دختر به نامهای مطهّره خاتون ، ملقب به عابده ، و شرف خاتون ، ملقب به عارفه ، داشت که دارای مقامات عرفانی بودند. بهاءالدین دو کنیز هم به نامهای نصرت خاتون و سنبله خاتون داشت که از اولی چلبی شمس الدین امیرعابد و از دومی چلبی صلاح الدین امیرزاهد و حسام الدین امیر واجد زاده شدند (افلاکی ، ج 2، ص 719، 995ـ 996).

هفت روز پس از درگذشت مولانا در 672، خلیفة او، حسام الدین چلبی * (متوفی 683) از بهاءالدین خواست که جانشین پدر شود اما وی نپذیرفت (بهاءالدین سلطان ولد، 1316 ش ، ص 122ـ123؛ افلاکی ، ج 2، ص 785ـ786) و پس از وفات حسام الدین ، به خواهش مریدان ، جانشین او شد (بهاءالدین سلطان ولد، 1316 ش ، ص 129). اما چون در ولدنامه (ص 330) گفته است که پس از حسام الدین ، کریم الدین پسر بَکتَمر (متوفی 690) رهبری اصحاب مولانا را به مدت هفت سال به عهده داشت ، همایی (همان ، مقدمه ، ص 17ـ 18) جانشینی بهاءالدین را پس از فوت کریم الدین دانسته است (قس گولپینارلی ، ص 45ـ46).

بهاءالدین سلطان ولد به فارسی ، عربی ، ترکی و یونانی شعر می سرود و «ولد» تخلّص می کرد (رجوع کنید به 1316 ش ، مقدمة همایی ، ص 6، 7؛ 1359 ش ، مقدمة سلطانی گردفرامرزی ، ص سی و هفت ). در ولدنامه (ص 394) تصریح کرده است که ترکی و رومی (یونانی ) را درست نمی داند اما به فارسی و تازی بهتر سخن می گوید. همایی (همان ، مقدمه ، ص 32) ابیات عربی ولدنامه را نیز سست دانسته است . اشعار فارسی و عربی او در رباب نامه فصیح تر است (رجوع کنید به بهاءالدین سلطان ولد، 1359 ش ، مقدمة سلطانی گرد فرامرزی ، ص شش ـ هفت ). به گفتة گیب (به نقل از براون ، ج 3، ص 201)، اشعار ترکی او کهنترین نمونة شعر ترکی غربی است و برای خاورشناسان بسیار جالب توجه بوده است . اندیشة او کم و بیش مانند پدرش بود اما هیچگاه به پایة کمال مولانا نرسید (رجوع کنید به زرین کوب ، ص 318). سخنان بهاءالدین نیز بیان همان مطالب مولوی است ؛ چنانکه در ولدنامه (ص 32) می گوید، می خواهد تا احوال مولانا و یاران او را به مریدان تفهیم کند. آثاری نیز که از او باقی مانده به تقلید و پیروی از آثار مولاناست ، چنانکه خود در ولدنامه (ص 43) و رَباب نامه (ص 21) به این موضوع اشاره کرده است . این آثار عبارت اند از :



دیوان اشعار ، شامل قصیده ، غزل ، ترجیع بند، قطعه و رباعی که بیشتر غزلیات آن نظیر غزلیات مولاناست (گولپینارلی ، ص 65) و نافذاوزلوق (آنکارا، ( 1320 ش ) /1941) آن را به چاپ رسانده است ؛ معارف به نثر، که شبیه فیه مافیه مولاناست و به تصحیح نجیب مایل هروی (تهران ، 1367 ش ) منتشر شده است ؛ ولدنامه یا مثنوی ولدی و یا ابتدانامه (رجوع کنید به گولپینارلی ، ص 67) که آن را در 690 در بحر خفیف مخبون مقصور در شرح مقامات و کرامات مولانا و یارانش سرود و نخستین مرجع دربارة زندگانی مولانا محسوب می شود و با مقدمه و تصحیح جلال همایی (تهران ، 1316 ش ) به چاپ رسیده است ؛ مثنوی رباب نامه که هموزن مثنوی مولانا در بحر رمل مسدّس مقصور یا محذوف است و در 1359 ش به تصحیح نگارندة این مقاله (تهران ، 1359 ش ) منتشر شده است ؛ انتهانامه که همان مطالب دو مثنوی دیگر او در آن گنجانده شده است به تصحیح محمدعلی خزانه دارلو (تهران ، 1376 ش ) چاپ شده است .

سلطان ولد در 712 درگذشت و در جوار پدر به خاک سپرده شد (قرشی حنفی مصری ، ج 1، ص 120؛ گولپینارلی ، ص 61).


منابع :
(1) احمدبن اخی ناطور افلاکی ، مناقب العارفین ، چاپ تحسین یازیجی ، تهران 1375 ش ؛
(2) ادوارد گرانویل براون ، تاریخ ادبی ایران ، ج 3: از سعدی تا جامی ، ترجمه و حواشی علی اصغر حکمت ، تهران 1357 ش ؛
(3) بهاءالدین سلطان ولد، رباب نامه ، چاپ علی سلطانی گردفرامرزی ، تهران 1359 ش ؛
(4) همو، ولدنامه ، چاپ جلال همایی ، تهران ( تاریخ مقدمه 1316 ش ) ؛
(5) عبدالرحمان بن احمد جامی ، نفحات الانس ، چاپ محمود عابدی ، تهران 1370 ش ؛
(6) عبدالحسین زرین کوب ، پله پله تا ملاقات خدا ، تهران 1370 ش ؛
(7) عبدالقادربن محمد قرشی حنفی مصری ، الجواهر المضیئة فی طبقات الحنفیة ، حیدرآباد دکن 1332، عبدالباقی گولپینارلی ، مولویة بعد از مولانا ، ترجمة توفیق سبحانی ، تهران 1366 ش .

/ علی سلطانی گردفرامرزی /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 2152
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست