responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 1891

 

بَنگالی ، زبان و ادبیات بنگالة مسلمان نشین .

1) زبان . بنگالی جزو خانوادة زبانهای هندواروپایی است . احتمالاً در قرن دوم یا سوم / هشتم یا نهم ، به صورت زبانی مستقل و جداگانه ، از گوره اپبهرمسه منشعب شده و به راه تکامل افتاده است . بیشتر واژگان بنگالی یا از سانسکریت مشتق ، یا از آن زبان وام گرفته شده است .

در اوایل قرن هفتم /سیزدهم ، مسلمانان بنگال را فتح و نزدیک به ششصدسال در آنجا حکومت کردند. در این دوران ، زبان فارسی یکی از زبانهای فرهنگی ، اداری و ارتباطی بین حکومتها بود. ازینرو شمار زیادی از واژه های فارسی و، از طریق فارسی ، واژه های عربی و ترکی وارد زبان بنگالی گردید. در 1252/1836، انگلیسی به جای فارسی زبان حکومتی و اداری شد. از آن پس زبان فارسی در زندگی ملی بنگال و به طور کلی در شمال هند، منزلت پیشین خود را از دست داد. قبل از تأسیس پاکستان در 1326ش / 1947 که به تجزیة بنگال انجامید، واژه هایی از اصل فارسی و عربی ، تقریباً هشت درصد کل واژه های بنگالی و اندکی بیشتر از پانزده درصد واژگان نواحی مسلمان نشین بنگال را تشکیل می داد. سخن گفتن به زبان هندوستانی از نیمة دوم قرن دوازدهم / هجدهم تا اواسط قرن سیزدهم /نوزدهم در کلکته آغاز، و شماری از واژگان هندوستانی وارد واژگان بنگالی شد. در اوایل قرن سیزدهم / نوزدهم ، در زبان نوشتاری بنگالی ، میان بنگالی متأثر از سانسکریت (زبان بنگالی که در آن تعداد واژه های سانسکریت غلبه داشت ) و بنگالی فارسی ، نوعی تعارض وجود داشت ؛ نمونه های این تعارض را در آثار مریتیونجای بیدیالنکار ، و رام رام بسو می توان یافت . در این دوره ، تعداد بیشماری از آثار مسلمانان ، مشهور به «مسلمانی بانگلا »، منتشر گردید که با ترکیبی از بنگالی ، هندوستانی و اودهی نوشته شده بود. واژه هایی که از اصل فارسی ، ترکی یا عربی وارد بنگالی شده اند، به هفت دسته تقسیم می شوند: 1) اداری و جنگی ، مانند «پوج » (سربازان ) > فوج ؛ «تَخت » > تخت ؛ «لَرای » (جنگ ) > لَرایی ؛ «شَهِد» > شهید؛ و «جَخَم » > زخم . 2) اقتصادی و قضایی ، مانند «خاجْنا» (خراج ) > خزانه ؛ «آیِن » > آیین ؛ «حَکِم » > حاکم ؛ «کزی » > قاضی ؛ و «پَیْسَله » > فیصله . 3) مذهب و شعایر، مانند «آلاّ » > اللّه ؛ «کُدا» > خدا؛ «ناماز» > نماز؛ «رُجا» > روزه ؛ «حَج » > حجّ؛ و «کُربانی » > قربانی . 4) آموزش و پرورش ، مانند «دُآت » > دَوات ؛ «کَلَم » > قلم ؛ «کاگَج » > کاغذ؛ و «تالْبِلِم » (طلبه ) > طالب علم . 5) نژادها و مذاهب و حرفه ها، مانند «اِهُدی » > یهودی ؛ «هِدنو» (نژاد هندو) > هندو؛ «مسلم » (مسلمان )؛ «پِرِنگی » (انگلیسی ) > فرنگی ؛ و «دَرجی » (خیاط ) > درزی . 6) فرهنگ و تمدن ، مانند «رُمال » (دستمال ) > رومال ؛ «گلاب » (گل سرخ ) > گلاب ؛ «آطَر» > عطر؛ «آیْنا» > آیینه ؛ «کورمه » (گوشت قورمه ) > قورمه ؛ «کوفتا» > کوفته ؛ و «هالْوا» > حلوا. 7) اشیا و مفاهیم رایج زندگی ، از قبیل «نَرَم » > نرم ؛ «باهْبا» (آفرین !) > به به ؛ «شاباش » (احسنت !) > شادباش ؛ و «کَبَر» > خبر.

به طور کلی ، از فارسی 500 ، 2 واژه به بنگالی و تقریباً دو هزار واژة دیگر نیز به طور اخص به زبان مسلمانان جنوب شرقی پاکستان شرقی ( بنگلادش امروزی ) وارد شده است . علاوه بر این ، پسوندهای فارسی مانند «ای ، دان ، دانی ، دار، خور، باج ، و گیری »، در زبان بنگالی در تشکیل صفت و اسم معنی به کار می رود، برای نمونه : «دِسْهْ + ای » = دِسْهی (ساختِ روستا)؛ «دکان + دار» = دکاندار؛ «گُلی + خور»= گلیخور (مست )؛ «مَمْلا + باج » = مَمْلاباج (طرف دعوی )؛ «بابو + گیری » = بابوگیری (علاقه مند به چیزهای باب روز). واژه های فارسی «نر و ماده » در بنگالی بر جنسیت دلالت دارد؛ مانند «پایرا» به معنای کبوتر، «نَرپایرا» (کبوتر نر)، «ماده پایرا» (کبوتر ماده ). واژگان «مَردا» و «ماده » نیز قبل از هر واژة بنگالی که دال بر جنس عام باشد، بترتیب ، بر جنس مذکر و مؤنث دلالت می کند، برای مثال : مَرداکُکُر (سگ نر)، ماده کُکُر (سگ ماده ).

بازرگانان عرب مدتها قبل از تسلط سیاسی مسلمانان بر بنگال ، با اهالی نواحی ساحلی جنوب شرقی آنجا روابط بازرگانی برقرار کردند. بعدها، تسلط مسلمانان به تقویت شیوة اسلامی در امور مذهبی و فرهنگی اهالی منطقه و افزایش جمعیت مسلمانان انجامید، و بر تلفظ واژه ها در این بخش بنگاله نیز اثر نهاد؛ مثلاً در نواحی نواکهالی ، چتّاگانگ / چیتاگنگ ، و سِلهِت ، کاربرد «خ » (سایواج نرمکامی بی واک عربی ) به جای «ک » و «خ » (واج بَندِشی بنگالی ) مثلاً «خَپور» > «کاپُر» (پارچه )؛ و خائی > «خائی » (من می خورم ). و کاربرد «ز» (همخوان سایشی لثوی واکدار عربی ) به جای همخوان بَندشی نوع بنگالی که به «ج » شبیه و نزدیک است ، مثلاً «زائی » > «جائی » (من می روم )؛ «زانا» > «جانا» (دانستن ).

از زمان تأسیس پاکستان در 1326ش /1947، در پاکستان شرقی ( بنگلادش * ) ، در نتیجة تماس فرهنگی و سیاسی با پاکستان غربی ، گرایش فزاینده ای به جذب تعداد زیادی از واژه هایی که اصل فارسی ـ عربی دارند، از طریق اردو مشاهده شده است .


منابع :


(1) Halhed, Bengali grammar , 1783, intro.

/ م . عبدالحی ، با اندکی تلخیص از ( د. اسلام ) /

2) ادبیات . سده های سوم تا ششم / نهم تا دوازدهم ، دوران شکل گیری ادبیات مسلمانان بنگال بوده است . تقریباً سیصد سال قبل از تسلّط مسلمانان بر بنگال ، زبان بنگالی به صورت شاخة جداگانه ای از زبان هندوایرانی ظاهر و یک قرن و نیم پس از فتح بنگال به دست مسلمانان ، در قالب ادبیات محلی شکوفا شد. اما قبل از ورود اسلام به بنگال ، زبان و ادبیات بنگالی وجود نداشت . حفاریهای باستان شناسی در پاهارپور (راجشاهی ) و مینامتی (تریپورا) و کشف چندین سکة عباسی متعلق به قرون دوم تا هفتم در آنجا، و شرح حال شیوخ مسلمان از قبیل بایزید بسطامی (متوفی 261) در ناصرآباد، چتّاگنگ ؛
سلطان محمود ماهی سوار (متوفی 438) در مهاستان ، بوگره ؛
محمدسلطان رومی (متوفی 445) در مَدَنپور میمن سینگ ؛
باباآدم (متوفی 513) در وکرمپور داکّا، ثابت می کند که همزمان با شکل گیری زبان بنگالی ، ارتباط مداوم دریایی و تبلیغی بین جهان اسلام و بنگال وجود داشته است .

ترکها در 598 بنگال را فتح ، و تا 751 بر سراسر کشور حکومت کردند. در این دوران ، دستگاه اداری و نظام مذهبی و اجتماعی ، جوّی اسلامی ایجاد کرد؛
سانسکریت یعنی سرچشمة فرهنگ هندو متروک شد، و فارسی که زبان رسمی و فرهنگی مسلمانان بود، اهمیت یافت . بنگالی یعنی زبان توده ها نیز بسرعت گسترش پیدا کرد. تذکرة سانسکریت شک سبودیا دربارة شیخ جلال الدین * تبریزی ( ( صوفی مشهور شبه قاره ) متوفی 622)؛
و قصیدة بنگالی «نیرنجنر روشما »، سرودة رامای پندت ، گسترش اسلام را در بنگال نشان می دهد.

بنگال در زمان حکومت سلطان الیاس شاه (743ـ 758)، در752 استقلال یافت و تا 983 استقلال خود را حفظ کرد. سلاطین پندوه و گوض ، خود را با مردم یکی می دانستند و بی اعتنا به کیش و طبقة اجتماعی ، از ادبیات بنگالی حمایت می کردند. بهاگاواد ، رامایانا و مهابهاراتا ، به بنگالی ترجمه شد. شاعران بزرگی چون ویدیاپتی و چندیداس ، شهرت یافتند و مسلمانان همراه با همسایگان هندوی خود شیوه های جدیدی از موضوعهای ادبی ارائه دادند که عمدتاً از فرهنگ فارسی و عربی مشتق می شد.

احتمالاً نور قطب عالم (متوفی 819)، شاعر صوفی اهل پندوه ، نخستین مسلمانی بود که برای ترویج زبان بنگالی کوشید، و سبک «ریخته » (نصف مصراع به فارسی سره ونصف دیگر به بنگالی محض ) را در بنگالی متداول کرد. قطب عالم ، همدرس غیاث الدین اعظم شاه (800 ـ812) و دوست دیرین سلطان ، حامی ویدیاپتی اهل مثلا و محمد صغیر اهل بنگال ، مؤلف اولین داستان عشقی بنگالی به نام یوسف و زلیخا ، بود. پس از صغیر، سایر نویسندگان داستانهای عشقی از قبیل بهرام خان نویسندة لیلی و مجنون ، صابِرِد خان مؤلف حنیفاو خیراپری ، دُناغازی با کتاب سیف المُلک ( سیف الملوک ) و محمدکبیر با کتاب مدهومالتی (991ـ996) بترتیب ظاهر شدند.

داستانهای تاریخی مسلمانان را نیز چندتن از شعرا در بنگال معرفی کردند: زین الدین ، داستان رسول وجی ( پیروزی رسول ) را دربارة فتوحات پیامبر اکرم و تحت حمایت یوسف شاه (883 ـ 886) نوشت . یوسف شاه همچنین به مالاذر بسو ، کمک کرد که شریکریشنا وجی را بسراید. صابرد خان نیز اثری به نام رسول وجی تألیف کرد. در همان اوان ، شیخ فیض الله (952ـ 983) نیز غازی وجی و گورکشه وجی را نوشت .

اولین شاعر مسلمان که احکام اسلامی را در ادبیات بنگالی معرفی کرد، افضل علی بود که کتاب نصیحت نامة خود را بر مبنای اصول اسلام نوشت ، و همچنین ترانه هایی سرود.

گواه متقن ادبی بر اختلاط فرهنگ هندو و اسلامی را می توان در ستیه پیر (983)، نوشتة شیخ فیض الله ، یافت . در این کتاب ، شیخ فیض الله ، با هدف ایجاد پایگاه مشترک عبادی برای هندوها و مسلمانان ، اعتقادات و عرف کیش جدیدی را وصف می کند. چاندقاضی و شیخ کبیر، که بر مبنای آرمانهای مشترک صوفیها و «ویشنب »ها تصنیف می ساختند، در زمان حسین شاه (898 ـ 925) و پسرش نصرت شاه (925ـ937) شهرت یافتند.

مغولان در 984 بر بنگال تسلط یافتند، تا 1170 برآنجا حکومت کردند، و فرهنگ خود را با تأکید بر ادبیات فارسی و بی توجهی به ادبیات محلی رواج دادند. با وجود این ، ادبیات هندو به سیاق مضامین ادبی «چَندی »، «منسا»، «ذرمه / دهرمه »، «انّدا»، و «گنگا» ، رشد یافت . ادبیات ویشنب به اوج تعالی خود رسید و ادبیات مسلمانان بنگال ، که بشدت تحت تأثیر ادبیات هندی ـ فارسی قرار داشت ، به طور بی سابقه ای شکوفا شد.

از بین شخصیتهای ادبی مسلمان ، دوشاعر برجسته به نامهای سید سلطان (957ـ 1058) و آلاول (1016ـ1091) شایستة توجه ویژه اند. اولی شاعر صوفی چِتاگانگ بود که شاهکار او به نام نبی ومْشه از هر بابت با رامایانا و مهابهاراتای بنگالی برابری می کند. دومی شاعر دانشمند دربار آراکان ( بخش برمة سفلی ، کنار خلیج بنگال ) بود که موضوعِ پدمایتی (1061) را از هندی اقتباس کرد. هردو تأثیر گسترده و پایداری بر نسلهای بعدی شاعرانی داشتند که علاوه بر گسترش مضمونهای ادبی قدیم ، مضمونهای جدیدی نیز پدید آوردند.

در زمینة مذهب ، نصیحت نامة شیخ پَران (957ـ1024) و کفایة المصلّین مُطَّلِب (983ـ1070) شایان توجه است . نصرالله خان (967ـ1034) که نویسنده ای پر کار در زمینة موضوعهای مذهبی بود، شریعت نامه ، موسار سوال و هدایة الاسلام را به رشتة تحریر درآورد. بیانات نوازش خان (1048)، هزار مسائل عبدالکریم (1110)، نصیحت نامه و شهاب الدین نامة عبدالحکیم (1029ـ1101)، سرسالر نیتی قمرعلی (1087) نیز شایان توجه اند.

در زمینة داستانهای اسلامی ، نبی ومشه ، رسول وجی و شب معراج اثر سیدسلطان ؛
جنگ نامه اثر نصرالله خان (967ـ1034)، امیرحمزه (1095) نوشتة غلام نبی ، و انبیاء وانی (1171) اثر حیات محمود، روایتهایی دربارة پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و عمویش حمزه است . ابلیس نامة سیدسلطان ، قیامت نامة محمدخان ، نورنامة شیخ پران و نور قندیل محمد شفیع بترتیب براساس معتقدات مسلمانان دربارة شیطان ، روز رستاخیز و خلقت عالم است .

عبدالحکیم در کتاب خود به نام یوسف ( و ) زلیخا و لالْمَتی سیف المُلک ( سیف الملوک ) ، نوازش خان در گُلِ بَکاوَلی (1048)، غریب الله در یوسف ( و ) زلیخا و محمداکبر در زیب الملک (1084)، داستانهای عشقی قدیم را بسط و توسعة بیشتری دادند. در پی یکنواختی داستانهای عشقی محض ، شیرباز در اثر خود به نام فکرنامه و شیخ ساعدی در گَدا مَلِّکا ، آموزشهای اخلاقی را به این داستانها وارد کردند.

مرثیه سرایی و مرثیه نویسی نیز براساس مصیبت کربلا گسترش یافت . محمدخان در مقتول حسین (1055)، عبدالحکیم در کربلا ، حیات محمد در جَنگ نامه (1135) و محمد یعقوب در مقتول حسین (1105) در نفوذ وسیع این موضوع در میان مردم سهم بسزایی داشتند.

در دوران انگلیسیان ، که از 1170 ق تا 1326 ش / 1757ـ 1947 بود، هندوان دست کم نیم قرن قبل از مسلمانان ، از آموزش و پرورش غربی بهره جستند و ادبیات بنگالی را با نظم ونثر نوینی که متضمن افکار، عقاید و همچنین شکلهای ادبی غربی بود، آشنا ساختند و آن را بکلی دگرگون کردند. اسور چندره ودیاساگر (1235ـ 1308/ 1820ـ1891)، بنکم چندره چتّرجی (1251ـ1312/ 1835ـ1894) و مدهوسودن دتّه (1239ـ 1290/ 1824ـ1873) در این تجدید حیات ادبی سهم بسیاری داشتند.

مسلمانان نیم قرن بعد وارد صحنه شدند. میرمُشَرَّف حسین (1227ـ 1310 ش / 1848ـ1931)، پَندِت ریاض الدین مشهدی (1266ـ 1337/ 1850ـ1919)،شیخ عبدالرحیم (1238ـ 1310 ش / 1859ـ1931)، کیقباد (1237ـ1330ش / 1858ـ 1951)، مُزَّمَّل حقّ (1239ـ1312ش /1860ـ1933) و دکتر ابوالحسین (1276ـ1334/1860ـ1916) به این نوع جدید بنگالی علاقه مند شدند و ادبیات نوین مسلمانان بنگال را بنیاد نهادند. به دنبال آنها گروه دیگری از نویسندگان ظاهر شدند که برجسته ترین آنها اسماعیل حسین شیرازی (1249ـ 1310ش / 1870ـ 1931) بود.

در همین اوان ، رابیندرانات تاگور (1239ـ1320 ش / 1860ـ 1941)، برندة جایزة ادبی نوبل ( در 1332/ 1913 ) ، ادبیات آن کشور را به سطح جهانی ارتقا داد.

نذْرالاسلام * (متولد 1317/ 1899) شاعر انقلابی مسلمانان بنگال ، مکتب جدیدی از اشعار واقعگرایانه و سرشار از زندگی و شور و امید پدید آورد. او، که خود را در رنج و بدبختی هموطنانش به طور اخص و انسان ستمدیده به طور اعم شریک می دانست ، تنها سراینده ای بود که ندای ظهور عصری نوین را برای مردمان عادی سرداد و آنان را برای مبارزه در راه استقلال سرزمین اجدادی ، که بعدها منجر به ایجاد پاکستان شد، بیدار کرد. به تأسی از او جسیم الدین شاعر (متولد 1320/ 1902) به سرودن ترانه های روستایی بنگالی ، بویژه بخش شرقی آن که امروزه پاکستان شرقی ( بنگلادش ) نامیده می شود، پرداخت .


منابع :


(2) Md. Abdul Hai and Sayyid ـ Al ¦ â Ah ¤ san, Ba ¦ ngla ¦ Sa ¦ hityer Itivritta , Dacca 1956;
(3) Abdul Karim, Puthi Parichiti , Dacca 1958;
(4) Suniti Kumar Chatterji, Origin and development of the Bengali language , Calcutta 1926;
(5) Md. Enamul Haq, Muslim Ba ¦ ngla ¦ Sa ¦ hitya , Dacca 1958;
(6) idem, Muslim Bengali literature , Karachi 1958;
(7) Dinesh Chandra Sen, Vanga Bha ¦ sha ¦ -o-Sa ¦ hitya , 8th ed., Calcutta 1356;
(8) Sukumar Sen, Ba ¦ ngla ¦ Sa ¦ hityer Itiha ¦ s , vols. I-III, 2nd ed., Calcutta;
(9) idem, Isla ¦ m i ¦ Ba ¦ ngla ¦ Sa ¦ hitya , Burdwan 1358;
(10) Md. Shahidullah, Ba ¦ ngla ¦ Sa ¦ hityer Katha ¦ , Dacca 1953.

/ م . انعام الحق ( د. اسلام ) /

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 1891
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست