بَزَنطی ، احمد بن محمّد، صحابی امام هفتم و هشتم و نهم و از محدثان و فقهای برجستة شیعه در روزگار خود و نیز از اصحاب اجماع * . وابستگی (وِلاء) او به قبیلة سکون ، از شاخه های بزرگ قبیله کِندة یمن ، مورد اتفاق است (نجاشی ، ص 75؛ طوسی ، 1351 ش ، ص 36، پانویس ؛ کشّی ، ش 1102؛ تستری ، ج 1، ص 563 ـ 566). شیخ طوسی (ص 36) کنیة او را ابوجعفر و به احتمال ابوعلی نقل کرده و می گوید که به بزنطی شهرت دارد (نیز رجوع کنید به ابن شهرآشوب ، ص 10؛ مامقانی ، ج 1، ص 77). نام جد اول و دومش بترتیب عَمرو و زید بوده است که برای اختصار، غالباً نام اول را حذف می کنند و به جای زید نیز کنیة او، ابی نصر، را می آورند. گاهی نیز از بزنطی با عنوان «ابن ابی نصر» یاد می کنند (مامقانی ، همانجا). درگذشت او
به اتفاق آرا در 221 بوده است . کلام نجاشی (همانجا) در این باره متناقض است که مامقانی (ج 1، ص 78) و تستری (ج 1، ص 567) بدان اشاره کرده اند. یقیناً او از اصحاب مورد توجه و محترم حضرت موسی بن جعفر و علی بن موسی الرضا و محمدبن علی الجواد ـ علیهم السلام ـ است (نجاشی ؛ طوسی ، همانجاها؛ کشّی ، ش 1099 و 1100 و 1102).
هرچند سمعانی دربارة نسبت بزنطی سخن نگفته است ، ولی به تصریح ابن ادریس حلی (ج 3، ص 553؛ و به نقل از او: مامقانی ، ج 1، ص 77)، منسوب به نام جایی و نام نوعی پارچه نیز هست و ظاهراً معرب «بیزانسی » است (آقابزرگ طهرانی ، ج 24، ص 322).
بزنطی پس از رحلت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام ، اندک زمانی واقفی بوده و اعتقاد به زنده بودن ایشان داشته است ، ولی بعد از مکاتبه با امام علی بن موسی الرضا علیه السلام و ظهور برخی معجزات ، از مذهب واقفی عدول کرده است . در این باره شیخ طوسی در کتاب الغیبه (ص 47) و قطب راوندی در خرائج (ج 2، ص 662) و مجلسی در بحار (ج 49، ص 36 و 48) سخن گفته اند. کشّی (ش 1050) او را در شمار شش فقیه مهم از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام ، نام برده و این شش تن طبقة سوم اصحاب اجماع را تشکیل می دهند. و نیز، به گفتة شیخ طوسی ( عدّة الاصول ، ج 1، ص 386ـ387) به دلیل آنکه او و چند تن دیگر فقط از افراد ثقه ، نقل روایت می کنند، روایات مرسل آنها در حکم روایات مُسند است .
ابن ندیم (ص 276) آثار او را چنین شمرده است : کتاب ما رواه عن الرضا علیه السلام ؛ کتاب الجامِع ؛ کتاب المسائل .
شیخ طوسی در الفهرست (همانجا) دو کتاب نخست را نام برده ولی به جای کتاب المسائل کتاب دیگری به نام النوادر را ذکر کرده است و نجاشی (ص 54) علاوه بر کتاب الجامع ، دو کتاب نوادر را از آثار او یاد کرده است (نیز رجوع کنید به کحاله ، ج 2، ص 104؛ بغدادی ، ج 1، ستون 47؛ زرکلی ، همانجا؛ آقابزرگ طهرانی ، ج 5، ص 27، ج 6، ص 312، ج 24، ص 321). بیش از هشت روایت از او (با قید «بزنطی » یا بدون آن ) نقل شده است که در ابواب مختلف اعتقادی و فقهی در کتب اربعة شیعه مورد استفاده و استناد قرار گرفته است (اردبیلی ، ج 1، ص 59ـ61؛ خوئی ، ج 2، ص 236، 243).
در معجم رجال الحدیث (همان ، ج 2، ص 231ـ236، ص 624ـ626)، نام حدود یکصد تن که او از ایشان نقل روایت کرده و نام حدود چهل تن که از او روایت کرده اند آمده است .
چون وفات او در 221 و یک سال پس از رحلت امام جواد علیه السلام است ، محضر حضرت هادی را درک نکرده و از اصحاب ایشان شمرده نشده است .
منابع : (1) محمد محسن آقابزرگ طهرانی ، الذریعة الی تصانیف الشیعة ، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی ، بیروت 1403/1983؛ (2) ابن ادریس حلّی ، کتاب السرائر ، قم 1410ـ1411؛ (3) ابن شهرآشوب ، معالم العلماء ، نجف 1380/1961؛ (4) ابن ندیم ، کتاب الفهرست ، چاپ رضا تجدد، تهران 1350 ش ؛ (5) محمدبن علی اردبیلی ، جامع الرواة و ازاحة الاشتباهات عن الطّرق و الاسناد ، بیروت 1403/1983؛ (6) اسماعیل بغدادی ، هدیة العارفین ، ج 1، در حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، ج 5، بیروت 1410/1990؛ (7) محمدتقی تستری ، قاموس الرّجال ، قم 1410؛ (8) ابوالقاسم خوئی ، معجم رجال الحدیث ، بیروت 1403/1983؛ (9) خیرالدین زرکلی ، الاعلام ، بیروت 1986؛ (10) محمدبن حسن طوسی ، عدّة الاصول ، چاپ محمدمهدی نجف ، قم 1403/1983؛ (11) همو، الفهرست ، چاپ محمود رامیار، چاپ افست مشهد 1351 ش ؛ (12) همو، کتاب الغیبة ، نجف ( بی تا. ) ؛ (13) سعیدبن هبة الله قطب راوندی ، الخرائج و الجرائح ، قم 1409؛ (14) عمررضا کحاله ، معجم المؤلفین ، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بیروت ( بی تا ) ؛ (15) محمدبن عمر کشّی ، اختیار معرفة الرجال ، ( تلخیص ) محمدبن حسن طوسی ، چاپ حسن مصطفوی ، مشهد 1348 ش ؛ (16) عبدالله مامقانی ، تنقیح المقال فی علم الرجال ، چاپ سنگی نجف 1349ـ1352؛ (17) محمدباقربن محمدتقی مجلسی ، بحارالانوار ، بیروت 1403/1983؛ (18) احمدبن علی نجاشی ، فهرست اسماء مصنّفی الشیعه المشتهربرجال النجاشی ، چاپ موسی شبیری زنجانی ، قم 1407.