responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 1120

 

برهان الملک ، سعادت خان نیشابوری ، سردار ایرانی تبار هندی و بنیانگذار سلسلة نوابهای اَوَدْهْ * (1136ـ1272). منابع هندی او را میرمحمد امین بن سیدنصیر موسوی و اهل نیشابور معرفی می کنند که نسبش به امام موسی کاظم علیه السلام می رسد (نقوی دهلوی ، ص 5 ؛
آفتاب رای لکهنوی ، بخش 1، ص 76 : میرزامحمدامین ) و در منابع فارسی به سعادت خان نیشابوری مشهور است (مروی ، ج 2، ص 701(

چگونگی و تاریخ دقیق ورود او به هند ودربار بابریان با ابهام همراه است . به گفتة غلامعلی خان نقوی دهلوی (همانجا)، میرزا نصیر، پدر برهان الملک با پسر بزرگش میرمحمدباقر در 1118 از نیشابور به هند رفت و در عظیم آباد ساکن شد. دو سال بعد میرمحمدامین در جستجوی آنان به هند رفت . پدرش درگذشته بود و او همراه برادرش به خدمت سربلندخان ، صوبه دار گجرات ، در آمد. محمد کاظم مروی (ج 2، ص 701ـ 708) از سرگذشت او اطلاع بیشتری می دهد. زادگاهش را نیشابور و او را راهزن می داند که اموال کاروانی را که از عراق به مشهد می آمد تاراج کرد. پس از این واقعه ، ناگزیر از نیشابور به مشهد گریخت و از آنجا به هرات و سرانجام به قندهار رفت . در آنجا نیز، پس از زد و خورد با داروغه و کشتن او، مجبور به ترک شهر شد. سپس مدتی در غزنین و کابل به سر برد و سرانجام به لاهور رفت . به طور اتفاقی ، در جریان شکار، جان رحمت الله خان حاکم لاهور را نجات داد و به دربار او راه یافت . پس از این ماجرا، سعادت خان چندین بار، به دستور رحمت الله خان ، برای سرکوبی امیران افغانی که به تحریک قبادخان پسر عموی رحمت الله خان در آن حدود سرکشی می کردند فرستاده شد و آنان را شکست داد. اختلافات رحمت الله خان و قبادخان ، که داعیة حکومت داشت ، سبب شد تا به صوابدید رحمت الله خان لاهور را ترک کند و به شاهجهان آباد (دهلی ) برود. زیرا قبادخان صلح را در گرو تحویل او قرار داده بود.

در دهلی با سفارش محبت خان ، که از معتمدان فرخ سیَر (حک :1124ـ1131) بود، به دربار او راه یافت (همان ، ج 2، ص 706). فرخ سیر به او منصب یکهزاری داد (همانجا؛
اورنگ آبادی ، ج 1، قسمت 3، ص 463ـ464؛
انصاری ، ص 269). پس از آن با محبت خان برای سرکوبی راجپوتها عازم شمال هند شد، اما محبت خان در راه در گذشت . سعادت خان از پراکندگی سپاه جلوگیری کرد و با سرکوب راجپوتها، فرخ سیر منصب هفت هزاری به او داد (مروی ، ج 2، ص 707(

پس از مرگ فرخ سیر، محمدشاه (حک :1131ـ1161) با حمایت ساداتها، که در هند قدرت بسیار یافته بودند، به حکومت رسید. سلطة سیدحسینعلی خان بارهه امیرالامرا و برادرش سیدعبدالله بر دربار هند موجب نارضایی محمد شاه بود. حمایت پنهان فرمانروا از چنگلیش خان (نظام الملک ) و سعادت خان به درگیری آنان با حسینعلی خان بارهه انجامید که با مرگ سید حسینعلی خان ، تسلط ساداتها بر دربار دهلی پایان یافت ( نادرشاه وبازماندگانش ، ص 391). محمدشاه به پاس خدمات سعادت خان ، لقب بهادر جنگ و نشان «ماهی مراتب » به او داد ( د.اسلام ،چاپ دوم ، ذیل «برهان الملک »). برهان الملک در 1133 به حکومت اَوَدْهْ برگزیده شد و پس از چندی با سرکوبی شورش شیخ زاده های لکهنو، شهرهای بنارس ، غازی پور، جونپور، چنارگره را هم تحت سلطة خویش درآورد (انصاری ، همانجا؛
د.اسلام ،همانجا). محمدشاه این بار نیز با اعطای لقب برهان الملک او را پاداش داد ( د.اسلام ،همانجا).

در 1149، مراتهه ها از رود جمنا گذشتند و به اوده حمله بردند. برهان الملک آنان را بسختی شکست داد (فریزر، ص 44؛
هنوی ، ص 173؛
اوتر، ص 146). پس از این جنگ ، خان دوران ، امیرالامرا و نظام الملک حاکم دکن به برهان الملک پیوستند و مراتهه ها را که به دهلی نزدیک شده بودند سرکوب کردند. با پیشنهاد فرمانبرداری مراتهه ها از دربار دهلی ، میان آنان و نظام الملک قرارداد صلح بسته شد. چون این کار بدون مشورت با برهان الملک انجام گرفته بود، او رنجید و از رفتن به دربار خودداری کرد وبه اوده بازگشت (فریزر، ص 44، 47؛
اوتر، ص 146ـ147).

در 1151، که نادرشاه افشار به هندوستان حمله کرد، محمدشاه از برهان الملک خواست تا برای مقابله با نادر به اردوی کَرنال برود (مروی ، ج 2، ص 711؛
کشمیری ، ص 25ـ26). برهان الملک در 14 ذیقعده به اردوی محمدشاه پیوست ، اما سپاهیان نادر سیورسات لشکریانش را، که در عقب حرکت می کرد، به تاراج بردند (وارد، ص 159ـ160؛
مروی ، ج 2، ص 718؛
فریزر، ص 105). ازینرو شتابزده به جنگ نادر رفت . در آن هنگام بسیاری از فرماندهان سپاه هند با آغاز جنگ موافق نبودند و تنها امیرالامرا، خان دوران ، به یاریش آمد. نتیجة نبرد، شکست لشکریان هند و اسارت برهان الملک و زخمی و کشته شدن خان دوران بود ( نادرشاه ازنظرخاورشناسان ، ص 29؛
اوتر، ص 158ـ160؛
مروی ، ج 2، ص 725ـ 728؛
کشمیری ، ص 27ـ31؛
وارد، ص 162ـ163، 168، 173).

نظام الملک که پس از مرگ خان دوران فرماندهی کل سپاه هند را داشت ، برای مذاکرة صلح به اردوی نادر آمد و با پرداخت پنج میلیون روپیه به نادرشاه صلح برقرار شد (لاکهارت ، ص 184ـ186؛
فریزر، ص 108). اما برهان الملک ، که به سبب کینة دیرینه اش از قدرت گرفتن نظام الملک خشمگین بود، نادر را تشویق کرد تا برای به دست آوردن غنایم بیشتر به دهلی برود و شاید این یکی از انگیزه های رفتن نادر به آن شهر بود (اوتر، ص 162؛
لاکهارت ، ص 186). ازینرو نادرنماینده اش طهماسب خان جلایر را که از محمدشاه فرمانی برای تحویل کلیدهای شهر داشت ، به همراهی برهان الملک به دهلی روانه کرد (اوتر، ص 164؛
لاکهارت ، ص 187(

برهان الملک ، چند روز پس از ورود به دهلی ، در 10 ذیحجة 1151 درگذشت (کشمیری ، ص 35؛
اوتر،ص 165). دربارة علت مرگ او اختلاف نظر هست . برخی از مورخان گفته اند که چون قادر به پرداخت غرامت تعیین شده نبود و در نتیجه از نادر اهانت دید، خودکشی کرد (هنوی ، ص 215؛
اوتر، همانجا). به نوشتة منابع دیگر، زخم کهنه ای که برهان الملک در پایش داشت ، موجب مرگش شد (اورنگ آبادی ، ج 1، قسمت 3، ص 464؛
کشمیری ، همانجا). روایت اخیر صحیحتر به نظر می رسد، زیرا برهان الملک در کرنال نیز از درد پا بشدت رنج می برد (نیز رجوع کنید به کشمیری ، همانجا؛
وارد، ص 52، 122ـ123).

پس از مرگ ، به دستور نادر دارایی او ضبط شد (استرآبادی ، ص 333؛
هنوی ، ص 226). سلسلة نوابهای اوده نزدیک به 130 سال در این ناحیه حکومت کردند و سرانجام واجدعلی خان ، آخرین حکمران اوده ، به دست انگلیسیها در 1272/1856، از حکومت برکنار شد ( نادرشاه وبازماندگانش ، ص 392(

برهان الملک طبع شعر داشت و گاهی اشعار رزمی می سرود و امین تخلص می کرد. واله داغستانی ، تذکره نگار مشهور، در خانة او اقامت داشت (انصاری ، ص 269ـ270؛
آفتاب رای لکهنوی ، ج 1، ص 76، 205).


منابع :
(1) آفتاب رای لکهنوی ، تذکرة ریاض العارفین ، چاپ حسام الدین راشدی ، اسلام آباد 1355ـ1361 ش ؛
(2) محمدمهدی بن محمد نصیر استرآبادی ، جهانگشای نادری ، چاپ عبدالله انوار، تهران 1341 ش ؛
(3) عبدالغفار انصاری ، « یک نفرایرانی که نخست نواب اوده بوده »، ارمغان ، سال 60، دورة 47، ش 4 و 5 (تیر و مرداد 1357)؛
(4) ژان اوتر، سفرنامة ژان اوتر: عصرنادرشاه ، ترجمة علی اقبالی ، تهران 1363 ش ؛
(5) میرعبدالرزاق اورنگ آبادی ، مآثرالامراء ، ج 1، کلکته 1309؛
(6) جیمز بیلی فریزر، تاریخ نادرشاه افشار ، ترجمة ابوالقاسم ناصرالملک ، تهران 1363 ش ؛
(7) عبدالکریم بن عاقبت محمود کشمیری ، بیان واقع : سرگذشت احوال نادرشاه ، چاپ نسیم ، لاهور 1970؛
(8) لارنس لاکهارت ، نادرشاه ، ترجمه و اقتباس مشفق همدانی ، تهران 1357 ش ؛
(9) محمدکاظم مروی ، عالم آرای نادری ، چاپ محمدامین ریاحی ، تهران 1364 ش ؛
(10) نادرشاه از نظر خاورشناسان ، گردآوردة رضازاده شفق ، تهران 1339 ش ؛
(11) نادرشاه وبازماندگانش ، همراه با نامه های سلطنتی و اسناد سیاسی و اداری ، با توضیحات و حواشی عبدالحسین نوائی ، تهران 1368 ش ؛
(12) غلامعلی بن محمد اکمل نقوی دهلوی ، عمادالسعادت ، چاپ سنگی لکهنو 1281/ 1864؛
(13) محمدشفیع وارد، تاریخ نادرشاهی ( نادرنامه )، چاپ رضا شعبانی ، تهران 1349 ش ؛
(14) جونس هنوی ، زندگی نادرشاه ، ترجمة اسماعیل دولتشاهی ، تهران 1365 ش ؛


(15) EI 2 ,s.v."Burha ¦ n al-Mulk" (by A. S. Bazmee Ansari).

/ مهین فهیمی /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 1120
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست