مستقل صحيح نيست.(1)

استحطاط

استحطاط: درخواست كاهش.

واژه استحطاط به تبع روايات در باب تجارت، در ارتباط با كاهش بهاى كالاى خريدارى شده پس از تمام شدن معامله، به كار رفته است.

درخواست كم كردن قيمت كالاى خريدارى شده پس از قطعى شدن معامله، مكروه است.(1)برخى، درخواست ياد شده را در صورتى كه بر وجه هبه( --> هبه)باشد، جايز و بر غير وجه هبه حرام دانسته‌اند.(2)

استحلاف-->قسَم

استحلال

استحلال: حلال شمردن/ حلال كردن/ حلاليّت طلبيدن.

استحلال به هر سه معنا در بابهاى گوناگون فقه به كار رفته و احكامى بر آن مترتّب گشته است.

الف . حلال شمردن:از آن در باب طهارت و حدود بحث شده است.

حلال شمردن محرّماتى كه حرمت آنها ضرورى دين است، مانند زنا، لواط و ترك نماز و نيز محرّماتى كه شخص يقين به حرمت آنها دارد؛ هرچند به حدّ ضرورى دين نرسيده باشد، موجب ارتداد( --> ارتداد)است؛ امّا به تصريح برخى فقها حلال شمردن محرّماتى كه حرمت آنها به حدّ ضرورى دين نرسيده و تنها، اجماعى است، موجب ارتداد نمى‌شود.(1)

ب . حلال كردن:منظور از آن، حلال كردن با اسباب شرعى است كه در بابهاى مختلف عبادات، عقود و ايقاعات مطرح شده است.

حرمت آنچه در شريعت بر انسان حرام شده يا ذاتى است يا عرضى. نوع اوّل به هيچ يك از اسباب شرعى بر انسان حلال نمى‌شود، مگر به عنوان ثانوى، مانند اضطرار( --> اضطرار)، امّا نوع دوم

• (1)مجمع الفائدة 3/ 198
• (1)جواهر الكلام 22/ 458
• (1)الاصول العامة/ 361 ـ 363 ؛ اصول الفقه 2/ 180؛ انوار الاصول 2/ 530 ـ 531 ؛ الموسوعة الفقهية المُيَسَّرة 2/ 402 .
• (2)الحدائق الناضرة 18/ 41 ـ 43.