از اين گروه، عدّهاى برآنند كه نفس تعدّد عنوان هرچند موجب تعدّد معنون نشود، در صورتى كه امر به نحو صرف الوجود (اطلاق بدلى) باشد و نه به نحو مطلق الوجود (اطلاق شمولى)، مجوّز اجتماع امر و نهى است. ولى گروهى ديگر آن را از نظر عقلى ممتنع دانسته و گفتهاند: اتّحاد متعلّق امر و نهى در خارج، مستلزم اجتماع دو ضد (اراده و كراهت آمِر) بر يك موضوع در يك زمان است كه امرى محال مىباشد و صرف تعدّد عنوان موجب تعدّد معنون نيست.(1)
ثمره اختلاف:مشهور و معروف آن است كه عبادت بنابر قول به امكان اجتماع، صحيح و بنابر قول به امتناع اجتماع، باطل است.(2)برخى گفتهاند: عبادت بنابر قول به امكان اجتماع نيز در صورتى كه مكلّف عالم به حرمت باشد، باطل است.(3)برخى ديگر ثمره بحث را اين گونه تشريح كردهاند: دو دليل امر و نهى بنابر قول به امتناع اجتماع، در باب تعارض داخل مىشوند و دليل نهى بر دليل امر مقدّم مىگردد. در نتيجه، امتثال واجب با فعل ياد شده صحيح نيست؛ ليكن بنابر قول به امكان اجتماع امر و نهى بين دو دليل تعارضى پيدا نمىشود. در اين صورت، اگر امتثال واجب، منحصر به فعل مشتمل بر حرام باشد، تزاحم بين واجب و حرام واقع مىشود و به ملاك تزاحم رجوع(--> تزاحم)و يكى بر ديگرى مقدّم مىگردد.(4)
اجتناب
اجتناب: دورى گزيدن.
عنوان ياد شده از عناوين كلّى است كه در همه فقه كاربرد دارد و در اين جا، به اجمال به مباحثى از آن اشاره مىشود.
اسباب وجوب اجتناب:
1. نجاست:اجتناب از ناپاكها، مانند ادرار، مدفوع و خون(--> نجاست)و نيز آنچه بر اثر ملاقات با آنها نجس شده، مانند آب نجس شده به خون(--> نجس)