اَبقَع: كلاغ سياه و سپيد يا غير آن از ساير پرندگان و حيوانات(--> كلاغ).
اَبكَم --> لال
اِبِل-->شتر
ابلاغ
ابلاغ: رساندن.
مفاد ابلاغ اگر رساندن خبر و پيام باشد از آن به اعلام(--> اعلام)و اگر رساندن احكام و معارف دين به مردم باشد از آن به تبليغ(--> تبليغ)و چنانچه رساندن حكم صادر شده از قاضىاى به قاضىِ ديگر باشد به آن اِنهاء حكم(--> انهاء حكم)گفته مىشود. ابلاغ به معناى مبالغه در رساندن چيزى به بالاترين حدّ آن ـ از حيث مكان، زمان يا جز آن دو ـ نيز آمده است. به برخى احكام آن كه در بابهاى طهارت، جهاد و وصيّت آمده، اشاره مىشود.
رساندن نامه رزمندگان اسلام مستحب است.(1)مبالغه در مضمضه(--> مضمضه)با رساندن آب به انتهاى گلو و رساندن آن به بالاى بينى در استنشاق(--> استنشاق)مستحب است.(2)
وصىّ تا پيش از مردنِ وصيّت كننده مىتواند وصيّت را رد كند و نپذيرد، به شرط آنكه نظر خود را به موصى ابلاغ كند. در صورت عدم ابلاغ، وصايت بر قوّت خود باقى است و با صِرف ردّ باطل نمىشود.(3)
ابلامى
اِبلامى: نوعى ماهى.
از آن در باب اطعمه و اشربه نام برده شده است.
ابلامى از ماهيان فلس دار شمرده شده و حلال گوشت است.(1)