هر
صدايى از هر گوشهاى بر ضد حق بلند مىشد و هر مجلسى براى ترويج باطل تشكيل مىشد
و ما با خبر مىشديم، با آنها همراهى مىكرديم و همرنگ جماعت مىشديم، سخنان آنها
را تصديق مىكرديم و بر تكذيب و انكار آنها صحه مىگذارديم و از استهزا و سخريه
آنها نسبت به حق لذت مىبرديم.
اصولا
«خوض در باطل» معنى وسيع و گستردهاى دارد كه هم شامل ورود در مجالس كسانى مىشود
كه آيات خدا را به باد استهزا مىگيرند، تبليغات ضد اسلامى مىكنند، بدعت مىگذارند،
يا شوخيهاى ركيك مىكنند و يا گناهانى را كه انجام دادهاند به عنوان افتخار يا
تلذّذ نقل مىكنند و همچنين شركت در مجالس غيبت و تهمت و لهو و لعب و مانند آنها،
ولى در آيۀ مورد بحث بيشتر نظر بر مجالسى است كه براى تضعيف دين خدا و
استهزاى مقدسات و ترويج كفر و شرك و بىدينى تشكيل مىشود[*].
(ج 288/5-289، ج 25/8، ج 254/25.)
از
مادّۀ «خوف» (بر وزن جوف) به معنى «ترسيدن» است مانند آيۀ...فَمَنْ تَبِعَ هُدٰايَ فَلاٰ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ
لاٰ هُمْ يَحْزَنُونَ. «... هرگاه هدايتى از طرف من
براى شما آمد كسانى كه از آن پيروى كنند نه ترسى بر آنهاست و نه غمگين مىشوند»
بقره/ 38.
«خوف
از مقام پروردگار» يا به معنى خوف از مواقف قيامت و حضور در پيشگاه او براى حساب
است و يا به معنى خوف از مقام علمى خدا و مراقبت دائمى او نسبت به همۀ
انسانهاست (در صورت اول واژۀ مقام اسم مكان است و در صورت دوم مصدر ميمى).
در
حديثى از امام صادق (ع) مىخوانيم كه فرمود:
(*)دربارۀ واژۀ «خوض» در تفسير نمونه، جلد 22، صفحۀ
420 سخن به ميان آمده است.
[**]وَ لِمَنْ خٰافَ مَقٰامَ رَبِّهِ
جَنَّتٰانِ.«و براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد، دو باغ بهشت
است» الرحمن/ 46.
اسم الکتاب : شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه المؤلف : شریعتمداری، جعفر الجزء : 1 صفحة : 749