اسم الکتاب : شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه المؤلف : شریعتمداری، جعفر الجزء : 1 صفحة : 724
كه اين
پيشنهاد نيز يك نوع شيطنت و كار منافقانه بوده است و به اصطلاح تاكتيكى بوده براى
استتار چهرۀ زشت خود و ادامه به اعمال سابق.
بعضى
گفتهاند واژۀ «خالف» به معنى «مخالف» است، اشاره به اين كه شما هم برويد و
با گروه مخالفان همصدا شويد و اين كلمه را به معنى «فاسد» نيز تفسير كردهاند، چه
اين كه «خلوف» به معنى فساد و «خالف» به معنى فاسد در لغت آمده است. اين احتمال
نيز وجود دارد كه همه معانى بالا از اين كلمه در آيۀ فوق اراده شده باشد،
چرا كه گروه منافقان و دوستان آنان داراى تمام اين صفات رذيله بودهاند. (ج 66/8.)
به كسر
اول و سكون ثانى، از باب [خلف، يخلف، خلافة][**]و
آنطور كه «راغب» در «مفردات» مىگويد به معنى «جانشين يكديگر شدن» است به طورى كه
يكى از پى ديگرى درآيد[***]مانند
آيۀ مورد بحث كه مىفرمايد:
«او
كسى است كه شب و روز را جانشين يكديگر قرار داد، براى آنها كه بخواهند متذكر شوند
و يا شكرگزارى كنند» آيۀ فوق بخش ديگرى از نظام هستى را بازگو مىكند. اين
نظام بديع كه بر شب و روز حاكم است و متناوبا جانشين يكديگر مىشوند و ميليونها
سال اين نظم ادامه دارد، نظمى كه اگر نبود زندگى انسان براثر شدت نور و حرارت يا
تاريكى و ظلمت به تباهى مىكشيد، براى آنها كه مىخواهند خدا را بشناسند دليل
جالبى است.
مىدانيم
پيدايش نظام «شب» و «روز» براثر گردش زمين به دور خويش است و تغييرات تدريجى و
منظم آنكه دائما از يكى كاسته و بر ديگرى افزوده مىشود به خاطر تمايل محور آن
نسبت به مدارش مىباشد كه باعث وجود فصلهاى چهارگانه است.
اگر
كره زمين ما در حركت دورانى تندتر و يا كندتر از امروز مىچرخيد در يك صورت شبها
آنقدر طولانى مىشد كه همه چيز منجمد مىگشت و روزها آنقدر طولانى كه نور آفتاب
همه چيز را مىسوزاند و در صورت ديگر فاصله كوتاه شب و روز تأثير آنها را خنثى