اسم الکتاب : شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه المؤلف : شریعتمداری، جعفر الجزء : 1 صفحة : 694
به
انسانى اصابت مىكند و او مجروح مىشود و آن با «نسيان» تفاوت دارد، زيرا «نسيان»
در جايى گفته مىشود كه انسان با توجه دنبال كارى مىرود، ولى مشخصات حادثه را
فراموش مىكند، مثل اين كه كسى بىگناهى را مجازات كند به گمان اين كه گناهكار
است، زيرا مشخصات گناهكار واقعى را فراموش كرده است.
بعضى
«خطا» را بر سه گونه تقسيم كردهاند:
1) آنكه
كارى ناشايست را از روى عمد انجام دهد (مثال در پانوشت، آيه 31 سورۀ اسراء)
اين گونه خطا موجب مسئوليت و بازخواست است.
2) آن
كار شايستهاى اراده كند، ولى خلاف آن واقع شود (مثال در متن آورده شده است) اين
گونه خطا قابل عفو است و موجب مسئوليت نيست و فاعل آن را «مخطى» گويند نه «خاطى».
(فرق ميان «مخطى» و «خاطى» توضيح داده خواهد شد).
3) آنكه
كار خلافى را اراده كند و اشتباها كار خوبى را انجام دهد، اين گونه شخص، ارادهاش
مذموم است و فعلش نيز ممدوح نيست و دراينباره مصداقى در قرآن نيامده است. (ج
296/2 با اقتباس از قاموس قرآن و ديگر منابع)
خاطئين
و فرق ميان خاطى و مخطى (سورۀ قصص، آيۀ 8.)[*]
«خاطئين»
(اسم فاعل) جمع «خاطئ» به معنى گنهكارى كه از روى عمد به كار ناروا مىپردازد و
فرق آن با «مخطى» - آنطور كه فخر رازى در تفسيرش مىگويد - آن است كه «خاطى» از
روى عمد مرتكب خلاف مىشود، اما «مخطى» از روى اشتباه. و يا به گفته «راغب» در
«مفردات» فرق «خاطى» و «مخطى» اين است كه خاطى به كسى مىگويند كه دست به كارى مىزند
و بخوبى از عهدۀ آن بر نمىآيد و راه «خطا» طى مىكند، اما مخطى به كسى مىگويند
كه دست به كارى مىزند كه خوب از عهده آن بر مىآيد، اما اتفاقا خطا مىكند و خراب
مىنمايد.
بعضى
از مفسران نيز گفتهاند: «خاطى» به كسى گفته مىشود كه عمدا به سراغ خطا مىرود،
ولى «مخطى» هم به عمد گفته مىشود و هم به سهو. (ج 63/10، ج 28/16،