كلمۀ
«جاثم» در اصل از مادّۀ «جثم» (بر وزن خشم) به معنى «نشستن روى زانو و توقف
در يك مكان» است و همچنين به معنى «افتادن به رو» آمده است.
اين
تعبير اشاره به آن هنگامى است كه قوم ستيزهجو و طغيانگر ثمود در حالى كه در خواب
خوش فرورفته بودند، ناگهان به پا خاستند همينكه بر سر زانو نشستند حادثه به آنها
مهلت نداد و براثر وحشت و ترس و يا فروريختن ديوارها و يا صاعقهاى كه با آن زلزله
همراه بود جان خود را در همان حالت از دست دادند! (ج 240/6، ج 165/9، ج 270/16.)
(جثا،
يجثو، جثّوا/جثى، يجثى جثيّا [به زانو نشستن، ايستادن بر سر انگشتان، در يك جا جمع
شدن])[***].
از
بعضى تعبيرات كه در كلمات مفسران بزرگ آمده است چنين استفاده مىشود كه در گذشته
ارباب دعوا در محضر قضات به اين صورت مىنشستند، تا از ديگران مشخص شوند، در قيامت
نيز همه در آن دادگاه بزرگ بر سر زانو مىنشينند تا محاكمه آنها صورت پذيرد.
و نيز
ممكن است اين تعبير نشانۀ آمادگى آنها براى پذيرش هر فرمان و حكم باشد، چرا
كه افرادى كه به حالت آمادهباش نشستهاند بر سر زانو مىنشينند.
[*]فَأَخَذَتْهُمُ اَلرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دٰارِهِمْ
جٰاثِمِينَ.«سرانجام زمينلرزه آنها را فراگرفت و صبحگاهان (تنها)
جسم بىجانشان در خانههاشان باقى مانده بود (يا به رو در افتاده و مرده بودند)»
اعراف/ 78 و عنكبوت/ 37.
[**]وَ تَرىٰ كُلَّ أُمَّةٍ جٰاثِيَةً...«در
آن روز هر امتى را مىبينى (كه از شدت ترس و وحشت) بر زانو نشسته...» جاثيه/ 28.