بايد
توجه داشت كه آيات قرآن هرچند در مورد خاصى نازل شده باشد، مفاهيم جامعى دارد كه
مىتواند در اعصار و قرون بعد بر مصداقهاى كلّىتر و وسيعتر تطبيق شود.
درست
است كه در آيۀ مورد بحث، مخاطب قوم شعيبند، و منظور از«بَقِيَّتُ اَللّٰهِ»سود
و سرمايۀ حلال و يا پاداش الهى است، ولى هر موجود نافع كه از طرف خداوند
براى بشر باقى مانده و مايۀ خير و سعادت او شود،«بَقِيَّتُ اَللّٰهِ»محسوب
مىشود.
تمام
پيامبران الهى و پيشوايان بزرگ«بَقِيَّتُ اَللّٰهِ»اند.
تمام
رهبران راستين كه پس از مبارزه با يك دشمن سرسخت براى يك قوم و ملت باقى مىمانند
از اين نظر«بَقِيَّتُ
اَللّٰهِ»اند.
همچنين
سربازان مبارزى كه پس از پيروزى از ميدان جنگ بازمىگردند آنها نيزبَقِيَّتُ اَللّٰهِ»اند.
و
ازآنجا كه مهدى موعود عليه السّلام آخرين پيشوا و بزرگترين رهبر انقلابى پس از
قيام پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است يكى از روشنترين مصاديق«بَقِيَّتُ اَللّٰهِ»مىباشد
و از همه به اين لقب شايستهتر است، بخصوص كه تنها باقيمانده بعد از پيامبران و
امامان است[*].
(ج 203/9 و 204.)
گرچه
جمعى از مفسران خواستهاند مفهوم «باقيات صالحات» را در دايرۀ خاصّى، مانند
نمازهاى پنجگانه يا ذكر سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الّا اللّه و اللّه
اكبر، و امثال آن محدود كنند، ولى روشن است كه مفهوم اين تعبير آنچنان وسيع و
گسترده است كه هر فكر و ايده و گفتار و كردار صالح و شايستهاى كه طبعا باقى مىماند
و اثرات و بركاتش در اختيار افراد و جوامع قرار مىگيرد، شامل مىشود.