اسم الکتاب : تحليلى بر دعاهاى انبيا در قرآن المؤلف : خزائلی، محمدعلی الجزء : 1 صفحة : 124
بصورت خيرخواهى، يوسف را به تسليم در برابر زليخا
دعوت كردند و از سر سختى و مخالفت با وى بيمش دادند و يا چنانچه بعضى از مفسران
گفتهاند و در روايتى آمده هر كدام از آن زنان كه يوسف را در آن مجلس ديدند
دلباخته وى شده و با زليخا عشق خود به يوسف را در ميان گذاشتند و همسر عزيز مصر به
آنها گفت اين همان چيزى است كه مرا دربارهاش ملامت مىكرديد و اگر كام دلم را
برنياورد هر آينه او را به سياه چال زندان مىاندازم و از اين عّزت و مناعت به
خوارى و ذلّتش مىافكنم.
يوسف كه چنين صحنه و تهديدى را مشاهده كرد تصميم خود
را در دعاى بدرگاه پروردگار مهربان محكمتر ساخت و از روى تضّرع دست به آسمان بلند
كرد و از خداوند كمك خواست. و عرض كرد (رَبِّ اَلسِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ...؛[1]پروردگارا
زندان نزد من محبوبتر است از آنچه زنان مرا بدان مىخوانند واگر نيرنگ آنها را از
من دور نكنى به آنها متمايل مىشوم و از جاهلان مىگردم.)
نكات آموزندۀ دعا و استمداد يوسف عليه السلام
راستى كه عشق و ايمان به خدا سنگر محكم و دژ مستحكمى
است براى جلوگيرى از آلودگيها و انحرافات و اساساً هيچ نيروى ديگرى نيست كه بتواند
در چنين مراحل خطرناكى جاى آنرا بگيرد و انسان را از انحراف حفظ كند، آيا چه
نيروئى جز ايمان به خدا مىتواند زندان وحشتناك و تاريك را بخاطر فرار از نافرمانى
حق براى فرزند يعقوب از زندگانى در كاخ وسيع و پر از نازو نعمت محبوبتر سازد و چه
قدرتى جز عشق به حق مىتواند خوابيدن در زمين ناهموار و نمناك زندان را بخاطر
آلوده شدن به گناه از آغوش گرم زنان مصرى، لذيزتر نمايد؟
اين قسمت از داستان يوسف كه بصورت دعاى حضرت تجّلى
كرده درس