اسم الکتاب : جلوههای دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید الجزء : 1 صفحة : 59
فاصله نشست به
طوری که اگر حرف میزد سخنش را میشنیدم،
طولی نکشید که یکی از دوستان وی هم وارد مسجد شد و
نزد او نشست.
ابن ابیالعوجاء در مورد بزرگی
پیامبر اکرم جملاتی چند گفت، سپس رفیقش رشته کلام را به دست
گرفت و پيامبر اکرم را فیلسوفی دانا و توانا خواند که عقلا را مبهوت و
مجذوب خود ساخته تا دعوتش را اجابت کنند و از پی آنان، دیگر مردم
نیز به وی گرویدند و آیینش را پذیرفتند.
ابن ابیالعوجاء گفت: سخن
پيامبر اکرم را واگذار که عقل من در کار او حیران است سپس بحث جهان را به میان
کشید و گفت: عالم ازلی و ابدی است، همیشه بوده و خواهد
بود و آفرینندهای ندارد. سخنان ابن ابیالعوجاء عنان صبر
را از کف مفضّل که شاهد گفتار آنان بود، ربود، سخت ناراحت شد و با تندی گفت:
ای دشمن
خدا، دین الهی را نفی میکنی؟
آفریدگار جهان را انکار مینمایی؟ آیات
حکیمانه او را که حتّی در ساختمان خودت وجود دارد نادیده
میگیری؟
ابن ابیالعوجاء
در پاسخ گفت: اگر اهل بحث و کلامی با تو سخن میگویم. در
صورتی که دلیل محکمی بر ادعای خود آوردی میپذیرم، اگر
اهل بحث و استدلال نیستی با تو سخنی نداریم.
سپس گفت: اگر از
أصحاب حضرت صادق هستی که او با ما اینچنین بحث و گفتگو نمیکند. امام
بیشتر از آنچه تو شنیدهای سخنان ما را شنیده ولی هرگز با
کلام زشت و ناپسندی ما را خطاب نکرده و در پاسخ ما از مرز اخلاق و ادب تجاوز
نکرده بلکه با احترام و استدلال جواب را میدهد.
او مردی
است بردبار، سنگین، عاقل و کامل، در بحث و گفتگو خود را گم نمیکند، دچار دهشت و
اضطراب نمیشود، گفتههای ما را
با توجه کامل گوش میدهد و از ادلهای که اقامه میکنیم به خوبی
آگاه است، وقتی سخن ما پایان
اسم الکتاب : جلوههای دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید الجزء : 1 صفحة : 59