اسم الکتاب : جلوههای دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید الجزء : 1 صفحة : 425
بلال را
طلبيد. وقتی كه آمدند به آنان امر كرد همگی بنشينيد و دور آن ذراع
حلقه زنند. آنگاه پيامبر دست مبارك خود را روی آن گذاشت و این دعا را
خواند: (بِسْمِ اللَّهِ الشَّافِی بِسْمِ
اللَّهِ الْكَافِی بِسْمِ اللَّهِ الْمُعَافِی بِسْمِ اللَّهِ
الَّذِی لَا يَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَيْءٌ
فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ)
سپس گفت: با نام خدا بخوريد و خود آن حضرت هم به همراه
ياران خوردند تا سير شدند و بعد هم آب نوشيدند و امر كردند آن زن را محبوس كنند.
روز دوّم دستور داد آن زن را آوردند، رسول اللّه به او فرمود: ديدی كه همه
ما از این گوشت مسموم خوردیم چگونه ديدی عنايت پروردگار را در
دفع شر او از پيامبر و يارانش؟ زن یهودی عرض كرد: يا رسول اللّه من
تاكنون در نبوّت شما ترديد داشتم. ولی اكنون يقين پيدا كردم كه شما فرستاده
خداييد، سپس اسلام آورد. [1]
17. نگهدار انسان
از شمشير برنده
به مدينه گزارش رسيد، كه قبيله «عطفان» دور هم گرد آمده و
در صدد تسخير مدينه هستند. رسول اكرمﷺ با چهار
صد و پنجاه نفر به سوى لشكر دشمن روانه شد. دشمن دست و پاى خود را گم كرد و به كوهها پناه
برد، در اين لحظه باران شديدى باريد و لباسهاى پيامبر
خیس شد، پيامبر مقدارى از لشكر فاصله گرفت تا پيراهن خود را بيرون آورد حضرت
لباسها را روى درختى افكند و خود زير سايهاى
آرميد. دشمن از بالاى كوه حركات پيامبر را میديد،
پهلوانى از دشمن، فرصت را مغتنم شمرد و با شمشير برهنه از كوه پايين آمد و بالاى
سر پيامبر ايستاد و با صداى خشن گفت: امروز نگهدار تو از شمشير برنده من كيست؟
رسول خدا با صداى بلند فرمود: الله.
[1].[615] بحار الأنوار، مجلسی، ط دار
الاحیاء ، ج 17، ص 318، مناقب آل أبي طالب، ابن شهر آشوب، ج
1، ص 91.
اسم الکتاب : جلوههای دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید الجزء : 1 صفحة : 425