8. جواب منفی به خواستگار

پس از شهادت امیرمؤمنان علی7، معاویه قدرت را در دست گرفت و در ضمن نامه‌ای به مروان، فرماندار مدینه، دستور داد دختر عبدالله بن جعفر «برادر زاده امام علی» را برای پسرش یزید خواستگاری کند و هر اندازه پدرش مهریه خواست، بپذیرد و قرضش را هم بپردازد، و تذکر داد که این وصلت، سبب صلح بین بنی‌هاشم و بنی‌امیه خواهد شد.

مروان پس از دریافت نامه برای خواستگاری نزد عبدالله بن جعفر آمد. عبدالله گفت: اختیار زنان ما با حسن بن علی7 است، دخترم را از او خواستگاری کن! مروان حضور امام حسن7 رسید و جریان را تعریف کرد.

امام حسن فرمود: هر کسی را در نظر داری دعوت کن تا من نظرم را در آن جمع بگویم. او بزرگان طایفه بنی‌هاشم و بنی‌امیه را دعوت کرد و همه حاضر شدند. مروان پس از حمد و ثنای خداوند چنین گفت: معاویه به من فرمان داده تا زینب دختر عبد الله بن جعفر را برای یزید با این شرایط و مزایا، خواستگاری کنم:

1. هر اندازه پدرش مهریه تعیین کند، می‌پذیریم.

2. هر قدر پدرش قرض داشته باشد می‌پردازیم.

3. این وصلت موجب صلح بین دو طایفه بنی‌امیه و بنی‌هاشم خواهد شد.

4. یزید بن معاویه، فردی است که نظیر ندارد! به جانم سوگند، افتخار شما به یزید بیش از افتخار یزید به شماست!

5. یزید کسی است که به برکت وجود او درخواست باران می‌شود! آن گاه سکوت نمود و کناری نشست.

امام حسن پس از حمد و ثنای خداوند به مروان فرمود: اما در مورد مهریه، ما هرگز در تعیین مهریه برای دختران و بستگان پیغمبر از سنّت آن حضرت تجاوز نمی‌کنیم