11. نمازى نخواندى که در آخرت به كارت آيد

زاهد نمايى که تظاهر به زهد می‌کرد، مهمان پادشاه شد، وقتى كه غذا آوردند، كمتر از عادت خود از آن خورد و هنگامى‌كه مشغول نماز شد، بيش از عادت خود، نمازش را طول داد، تا پادشاه نسبت به او خوش‌گمان شود و در اعتبار او نزد شاه بيفزايد. هنگامى‌كه به خانه‌ بازگشت، سفره غذا را پهن کرد تا غذا بخورد. پسرش كه جوانى هوشمند بود از روى تيزهوشى به رياكارى پدر پى‌برد و به او گفت: مگر در نزد شاه غذا نخوردى؟

زاهد نما پاسخ داد: در حضور شاه چيزى نخوردم تا روزى به كارم آيد «يعنى كم خورى من موجب شد من نزد شاه جایگاه والایی پیداکنم و روزى از همين موقعيت بهره بگيرم» پسر هوشمند به او گفت: بنابراين نمازت را هم قضا كن زیرا نمازى نخواندى تا «در آخرت» به كارت آيد!

اى هنــرها گــرفته بر كف دست عيب‌هـا بر گـرفتــه زير بغـل

تا چه خواهى خریدن اى مغرور روز درماندگى به سيم دغل

· یعنی: ای که اندکی از خوبی و هنر خود را آشکار کردی، ولی عیب‌های بسیار خود را پنهان نمودی، ای مغرور نادان! نمی‌دانم با این وضعی که داری در روز درماندگی در بازار قیامت، با نقره تقلّبی «و ریاکاری در اعمال» چه خواهی خرید؟ به یقین در آن روز بیچاره و تهیدست خواهی بود. [1]

12. نمونهای از ریارکاری و فریب کاری

عمر سعد که به بزرگ‌ترین جنایات تاریخ دست زده ‌است، وقتی اهل‌بیتb را به عنوان اسیر وارد کوفه کرد، کوچه به کوچه، حتی در کوچه‌های یک متری و دو

[1].[243] گلستان سعدی باب دوم: در اخلاق پارسایان حکایت شماره 48.