آیات
و روایات معنای آن را فهمید. صاحب المنار بدون قرینه
معینه این کلمه را به معنای مرگ گرفته درحالیکه حمل
مفهوم جامع بر مصداق خاص، نیازمند دلیل تعیینکننده مصداق
معین است. بدیهی است که محور اصلی توفی روح انسان
است.[1] آیه ۱۵۷سوره نساء بهروشنی مقتول شدن
یا مصلوب شدن حضرت را نفی میکند. در این آیه دو
قرینه است یکی «بل» که اضراب است و اگر حضرت به دار
آویخته میشد، خداوند روح حضرت را بالا میبرد. دوم آنکه همه
ضمیرها در این آیه به حضرت مسیح برمیگردد و اگر
ضمیر «رفعه» به روح حضرت برگردد، مخالف با سیاق آیات است. بنابراین
حضرت زنده بهسوی حق صعود کرد. رفع روح حضرت بعد از موت مختص به حضرت
عیسی (ع) نیست و روایات «الدر المنثور» که حضرت
عیسی را زنده میداند مخالف آیه نیست.[2] خداوند جسم و روح حضرت را با حفظ حیات بهسوی خود بالا برد.
سخن از رجوع الی الله است نه بالا رفتن به آسمان. [3]
هفتم) عبده
و رشید رضا، در هر موردی که با اعتقادشان مخالف باشد، خواه دلیل
متواتر باشد یا غیر متواتر، به تأویل باطل روی میآورد.[4] درحالیکه بعد از اثبات امکان عقلی وقوع معجزه و عدم
تنافی با قانون علیت و معلولیت، دلیلی بر عدول از ظاهر
و تأویل آیات قرآنی ظاهر در وقوع معجزه، و جود ندارد.[5]