2- خروج لفظ از معناى
قراردادى به معناى مجازى به دليل مناسبت بين دو معنى باشد و گرنه استعمال لفظ در
معناى دوّم مجاز نخواهد بود و استعمال بدون سابقه و جديد است.
با اين تعريف
كه براى مجاز بيان شد فرقى بين مجاز، كذب و ادّعاى نادرست روشن شد، زيرا باطل حكمى
است كه از معناى قراردادى خارج و در معناى غير واقعى به كار رفته باشد و در عين
حال روشن نشده كه اين معنى، معناى فرعى آن است بلكه وانمود شده كه اين معنى، معناى
اصلى لفظ است و دروغگو ادّعا مىكند كه لفظ در معناى قراردادى به كار رفته و
تأويلى در آن نيست. مجاز، مجاز نخواهد بود مگر اين كه مناسبتى بين معناى قراردادى
و معناى ثانوى بوده باشد.
بحث سوّم-
اقسام مجاز.
مجاز يا در
لفظ مفرد يا در تركيب و يا در هر دو واقع مىشود:
1- مجاز مفرد
مانند به كار بردن لفظ «اسد» براى مرد شجاع و لفظ «حمار» براى شخص كند فهم.
2- مجاز مركب
و آن اين است كه هر لفظى از الفاظ مفرد در معناى قراردادى خود به كار رفته باشد
ولى تركيب سخن مطابق آنچه كه در حقيقت است نباشد مانند قول خداوند متعال: «وَ
أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها» و قول شاعر:
اين دو نوع
مجاز را مجاز عقلى مىگويند زيرا نسبت خارج كردن اثقال به زمين و پير كردن
خردسالان و نابود كردن پيران به گذشت شب و روز طبق حكم عقل، از فاعل حقيقى، يعنى
خداوند، دور شده و به غير فاعل حقيقى نسبت داده شده است.
[1]
گذشت شب و روز خردسالان را پيرو پيران را نابود مىسازد.