ترسيم مىشود و اين
مستلزم دانستن نسبت بعضى به بعضى از طريق لزوم عقلى است و همين است معانى تركيب.
پس روشن شد كه فهميدن معانى مركّب متوقف بر دانستن قرارداد الفاظ مركّب براى آنها
نيست.
بحث سوّم-
فرق خبر دادن به وسيله اسم و خبر دادن به وسيله فعل
در حقيقت
دانستى كه فعل داراى زمان معينى است و اسم چنين نيست و از اين جا فرق بين خبر دادن
با فعل و خبر دادن با اسم روشن مىشود. بنا بر اين اگر مقصود از خبر دادن، مطلق
خبر باشد، بدون در نظر گرفتن زمان، در اين صورت واجب است خبر به وسيله اسم بيان
شود، مانند سخن خداوند متعال: «وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ»[1]. در اين جا
منظور خبر باز بودن دستهاى سگ نيست و زمان آن مورد نظر نمىباشد. امّا اگر مقصود
اثبات خبر در زمان معيّنى باشد شايسته است كه خبر به وسيله فعل بيان شود مانند سخن
خداوند متعال: «هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ
وَ الْأَرْضِ»[2]. مقصود اين آيه صرف بخشنده بودن خدا نيست، بلكه منظور
بخشندگى خداوند در همه حال و زمان است.
بحث چهارم-
در حكم مبتدا و خبر
هر گاه اسم
ذات و صفت در جملهاى باشد اسم ذات براى مبتدا قرار گرفتن، و صفت براى خبر واقع
شدن اولويّت دارد اين قانون در عمل ممكن است رعايت شود و ممكن است بر عكس آن عمل
گردد در صورتى كه رعايت شود يا لام تعريف بر خبر اضافه مىشود يا نمىشود.
الف- اگر لام
تعريف بر خبر داخل نشود مانند «زيد منطلق» و در اين صورت اين جمله مفيد ثبوت مطلق
آزاد بودن زيد است بدون اين كه افاده دوام و يا قطع ثبوت را در بر داشته باشد.
[1]
سوره كهف (18) آيه (18): و سگشان دستهايش را جلو غار باز كرده بود.
[2] سوره
فاطر (35) آيه (3): آيا آفرينندهاى غير از خدا هست روزى مىدهد شما را از آسمان و
زمين.