امّا دليل كسانى
كه استعمال لفظ مشترك را در معناى جمع جايز مىدانند ضعيف است. دليل اوّلشان كه
«يصلّون» است كافى به مقصود نيست، زيرا ضمير در يصلّون به منزله ضميرهاى متعدّدى
است كه مقتضى افعال گوناگونى مىباشد كه از هر ضميرى معناى خاصّى فهميده مىشود و
گويا معناى ضمنى كلمه چنين است كه خداوند رحمت مىفرستد و فرشتگان طلب آمرزش
مىكنند.
دليل دوّمشان
نيز قانع كننده نيست، زيرا آيه داراى حروف عطف متعدّدى است كه بر افعال مختلفى
دلالت مىكند. بنا بر اين مضمون آيه شريفه با در نظر گرفتن حروف عطف چنين است:
«براى خدا سجده مىكند هر آنكه در آسمان است و سجده مىكند هر آنكه در زمين است».
همچنين تا آخر آيه فعل يسجد تكرار مىشود و منظور از معناى سجده در هر كدام معناى
خاصى است كه به قرينه معلوم مىشود و بر فرض كه بپذيريم كه يك لفظ براى معناى جمع
به كار رفته است مىگوييم مجازى به كار رفته است و گرنه تناقض لازم مىآيد چنان كه
در دلايل مخالفان استعمال لفظ مشترك براى معناى جمع توضيح داده شد.
بحث پنجم:
در باره قرينهاى نباشد كه مقصود گوينده لفظ مشترك را تعيين مىكند
اگر همراه
لفظ مشترك قرينهاى نباشد كه معناى مقصود را تعيين كند (چنان كه مثلا در فارسى
گفته شود شير خريدم)، لفظ مشترك (شير) در فهم معنى مجمل خواهد بود اما اگر قرينه
همراه لفظ مشترك باشد چهار صورت دارد:
1- ممكن است
قرينه همه معانى لفظ مشترك را تأييد كند، 2- ممكن است قرينه بعضى معانى لفظ مشترك
را تأييد كند، 3- ممكن است قرينه هيچ يك از معانى لفظ مشترك را تأييد نكند.
4- ممكن است
قرينه بعضى از معانى لفظ مشترك را تأييد نكند.
اگر قرينه
همه معانى لفظ مشترك را تأييد كند دو صورت دارد: