عين همين مسأله از
عالم ديگرى سؤال مىشود. او بر خلاف اوّلى فتوا مىدهد سپس همين مسأله را نزد
پيشواى علما طرح كرده و درخواست رأى مىكنند او همه فتواهاى قبلى را تأييد مىكند،
با وجودى كه خدا و پيامبر و كتابشان يكى است.
آيا خداوند
تعالى به اختلاف فرمان داده است و آنها امتثال و اطاعت كردهاند؟ يا خداوند آنها
را از اختلاف منع فرموده و آنها خدا را معصيت كردهاند؟ يا خدا دين ناقصى فرستاده
و از آنها براى كامل شدن دين كمك خواسته است؟ يا آنها شريك خدايند كه وظيفه آنها
فتوا دادن است و وظيفه خداوند پذيرفتن؟ يا خداوند دين كاملى را فرستاده است ولى
پيامبر در رساندن و اداى آن كوتاهى كرده است:
خداوند در
كتاب خود مىفرمايد: وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ[1] و نيز
فرموده است فيهِ تِبْيانٌ لِكُلِّ شَىءٍ و خداوند فرموده است بعضى از آيات قرآن
بعض ديگر را تصديق مىكنند و اختلافى در قرآن نيست، زيرا خداى سبحان فرموده است: وَ لَوْ
كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً[2].
ظاهر قرآن شگفتانگيز
و باطن آن عميق است. شگفتيهايش تمام نمىشود و تاريكيها جز با آن برطرف نمىگردد.
[شرح]
در اين كلام
امام (ع) تصريح فرمودهاند كه حق يك جهت بيشتر ندارد و اين كه هر مجتهدى به صواب
دست نمىيابد. اين موضوع از امورى است كه ميان علماى اصول فقه مورد اختلاف است.
بعضى از آنها معتقدند كه با رعايت شرايط اجتهاد هر مجتهدى به صواب دست مىيابد و
حق نسبت به هر مجتهدى آن چيزى است كه از نتيجه اجتهاد او به دست آيد و گمان غالب
داشته باشد.
بنا بر اين
ممكن است حق در دو جهت و يا چند جهت باشد. اين عقيده امام
[1]
سوره انعام (6): آيه (38): ما چيزى در كتاب فروگذار نكرديم.
[2] سوره
نساء (4): آيه (82): اگر قرآن از جانب غير خدا مىبود در آن اختلاف بسيارى
مىيافتند.