(فلان
مشغوف): با (غ) دل فلانى را محبّت فرا گرفته. مشعوف با (ع) يعنى كسى كه دلش به
چيزى مشغول شده است.
(القمش):
جمعآورى چيزهاى متفرّق است، «و مصدر مىباشد» و پس از آن كه چيزهاى پراكنده جمع
شد قماش نام دارد «جمع قماش، اقمشه است».
(موضع):
مطرح، پراكنده.
(موضع): شتاب
كننده.
(الغار):
بىخبر، غافل.
(اغباش
اللّيل): تاريكى شب. بنا به قول ابو زيد غبش يعنى باقيمانده شب. بعضى اغباش الفتنه
را اغطاش الفتنه روايت كردهاند و غطش به معناى تاريكى است.
(الهدنة):
صلح، آشتى (المبهمات): مشكلات، و امور مبهم يعنى امورى كه شناخته نشود.
(الرّث):
كهنه و فرسوده (عشوت الطّريق): راه را با روشنايى كمى روشن كردم (الهشيم): گياه
خشك و شكسته زمين.
(عجّ):
فرياد.
(بائر):
فاسد.
[ترجمه]
«دو كس بيشتر
از همه مردم مورد غضب خداوندند: اوّل كسى كه (به دليل نافرمانى) خداوند او را به
خودش واگذاشته، و او از راه راست منحرف مىشود و به سخنان بدعتآميز و دعوت مردم
به گمراهى دل مىسپارد، چنين شخصى براى هر كس كه به او توجه كند فتنه است. از
هدايت اشخاصى كه قبل از او هدايت شدهاند منحرف است، كسانى را كه از او در زمان
حيات و يا مرگش پيروى كنند گمراه مىكند، خطاى ديگران را به دوش مىكشد و خود در
گرو اعمال خويش مىباشد.
دوّم كسى كه
نادانيها را فراهم آورده و مردم نادان را گمراه مىكند و بسرعت در تاريكيهاى فتنه
فرو مىرود و دريافتن راه خير و اصلاح نابيناست، با اين كه دانا