شريف و پدر و مادر
مشهور داشتن و ثروت خانوادگى، همه اينها اسباب افتخارات دنيايى است. و منشأ آن
مشابهتى است كه ميان اسباب افتخار و تيجان مىباشد. پس امام (ع) لفظ تيجان را براى
آن اسباب استعاره آورده و به كنار گذاشتن آنها دستور فرموده است.
(3295- 3289)
فرموده
است: افلج من نهض بجناح او استسلم فاراح.
پس از آن كه
امام (ع) عبّاس و ابو سفيان را از فتنه نهى مىكند و توضيح مىدهد كه تفرقه و فخر
فروشى راههاى پسنديدهاى نيست ادامه مىدهد و اشاره مىكند كه متصدى امر خلافت
چگونه بايد باشد و چگونه از مشكلات رهايى مىيابد، سپس موفقيت و پيروزى را براى
كسى مىداند كه يار و ياور داشته باشد و به همين لحاظ «جناح» را براى اعوان و
انصار استعاره مىآورد. وجه شباهت در اين عبارت روشن است همچنان كه بال وسيله قدرت
و توانايى بر پرواز و به مقصود رسيدن مىشود اعوان و انصار براى دست زدن و قيام به
جنگ و حركت در ميدان لازم است. به همين دليل لفظ جناح براى يار و ياور استعاره
آورده شده و براى كسى كه يار و ياور ندارد كنارهگيرى وسيله نجات او ذكر شده است.
زيرا قيام با ياور يا كنارهگيرى بدون يار و ياور نوعى رستگارى است. در اين كلام
امام (ع) كمى ياوران خود را به اطّلاع مردم مىرساند و معناى ضمنى سخن حضرت در
پاسخ عبّاس و ابو سفيان اين است كه راهى كه شما پيشنهاد مىكنيد راه درستى نيست كه
شخص عاقل در امر خلافت پيش گيرد، چون يا بايد قيام كننده يار و ياورى داشته باشد
كه تا به مقصود برسد و يا اگر ندارد كنارهگيرى كند و خود را از رنج بىحاصل نجات
دهد [چون براى امام راه اوّل مقدور نبوده راه دوم را برگزيده است].
(3303- 3297)
فرموده
است: ماء اجن و لقمة يغصّ بها اكلها.
اين سخن امام
(ع) نوعى تذكّر است به اين كه خواستههاى دنيوى هر چند