2- يا دلالت
التزامى از توابع دلالت مطابقهاى است، مانند اين آيه قرآن:
«فَالْآنَ
بَاشِرُوهُنَّ» تا پايان آيه كه مىفرمايد «أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ
الصِّيامِ الرَّفَثُ»، كه مفهوم تابعى آن باطل نبودن روزه كسى است كه با جنابت
وارد صبح شده است.
زيرا اگر اين
دلالت مفهوم تابعى نباشد مىبايست آميزش با زنان در آخرين ساعات شب، با وجود باقى
بودن وقت، حرام باشد.
فصل سوّم:
در مورد اشتقاق كلمه است و در آن بحثهايى وجود دارد.
بحث اوّل:
در باره معناى حقيقى اشتقاق است و آن عبارت از گرفتن لفظى از لفظ ديگر است
به اين سبب
كه در معنى و حروف اصلى مشترك هستند.
اشتقاق چهار
ركن دارد:
اوّل- اسمى
كه براى معنايى قرار داد شده باشد، مانند تصرّف.
دوّم- معناى
ديگرى غير از معناى قراردادى كه با معناى قراردادى نسبتى داشته باشد، مانند متصرف
كه از تصرف مشتق شده است.
سوم- اشتراك
دو اسم در حروف اصلى.
چهارم-
تفاوتى كه اسم دوّم با اسم اوّل دارد، اين تفاوت يا تنها در حركت و يا در حروف و
يا در هر دو مىباشد و هر يك از اين تفاوتها ممكن است به صورت كاهش يا افزايش يا
هر دو باشد.
به گمان امام
فخر رازى حاصل اين تقسيم، نه قسم مىشود و اين اشتباه است و با محاسبه دقيق روشن
مىشود كه پانزده قسم است: 1- حرف اضافه داشته باشد، 2- حركت اضافه داشته باشد 3-
هم حرف و هم حركت اضافه داشته باشد 4- حرفى كم داشته باشد 5- حركتى كم داشته باشد
6- هم حرف و هم حركت كم داشته باشد 7- يك حرف اضافه و يك حرف كم 8- حرفى اضافه