(1970- 1945) آن گاه
خداوند سبحان ملاقات پيامبر را پسنديده چنان كه او را ملاقات خدا را دوست مىداشت
در اين باره پيامبر (ص) فرمود: «آن كه ملاقات خدا را دوست بدارد خدا ملاقات او را
دوست مىدارد [1].»
خداوند چنين
پسنديد كه بزرگوارى كامل و نعمت شامل خود را در نزد خود و جوار رحمتش به پيامبر
ارزانى دارد: فى مقعد صدق عند مليك مقتدر. پيامبر را در بردن از اين دنيا اكرام
فرمود و او را از مشكلات و اذيّت و آزار به دور داشت و چون اجلش فرا رسيد قبض روحش
كرد در حالى كه از ناپاكيهاى گناه بد انسان كه از مادر تولّد يافته بود پاك بود
چنان كه عرب در ضرب المثل مىگويد: ما برق بارق و ذرّ شارق، هيچ لحظهاى از عمرش
گناه نكرد.
(1989- 1971)
فرموده
است: و خلّف فيكم ما خلّقت الانبياء ... و لا علم قائم
چون منظور از
كسى كه جانشين انبيا شده در اين عبارت پيامبر اسلام است ممكن نيست همسان وجود او
در هر وقتى پديد آيد زيرا مادّهاى كه كمال مثل پيامبر را قبول كند در كمتر تركيبى
از تركيبات عنصرى تحقّق مىيابد.
بنا بر اين
واجب است كه در امور مردم بعد از پيامبر سنّتى كه شالوده آن بر وحى و امر و انزال
روح القدس باشد تشريع شود. و لازم است كه براى برقرارى آنچه كه پيامبر آن را در
امور و مصالح مردم شرع و سنّت قرار مىدهد تدبير و انديشه شود. فايده اين تدبير
استوارى خلق و پايدارى آنها بر معرفت خالق و ذكر هميشگى خدا و معاد و جلوگيرى از
فراموشى سنّت و شرع، بعد از انقطاع وحى مىباشد. پس لازم است كه از جانب خدا كتابى
در ميان مردم باشد تا مردم را به ذكر خدا جلب و خدا را در همه حال در دل آنها زنده
بدارد و شامل انواع بشارت براى فرمانبردارى از خدا و رسول، و وعدههاى عذاب بزرگ
براى نافرمانى خدا و