فرموده
است: و الاشباه المؤتلفه و الاضداد المتعاديه ... تا و المسائة و السّرور
امّا اعضاى
بهم پيوسته، مانند استخوان و دندانها و مشابه آنهاست اجسام متشابه هستند كه بعضى
با بعضى پيوسته شده و بدين وسيله صورت كلّى بدن قوام مىيابد و تركيب اندامها كامل
مىشود.
اضداد
متعاديه مانند كيفيّات چهارگانهاى كه امام (ع) از آنها به حرارت و برودت و رطوبت
و يبوست ياد مىكند. امام (ع) به جاى يبوست لازم آن جمود را كه در لغت به معناى
يبس نيز به كار رفته آورده است.
اخلاط
متباينه: منظور اخلاط چهارگانه: خون، صفرا، بلغم و رسود است كه قبلًا توضيح داده
شد.
مسائه و
سرور: اين دو از كيفيّات نفسانى هستند و معناى آنها روشن است.
اسباب
خوشحالى و بدحالى: سبب شادمانى، يا جسمانى است يا فاعلى در صورتى كه سبب جسمانى
باشد، كه به هر حال مترتّب بر روح نفسانى است، به سه صورت ممكن است: يا فزونى كمّى
دارد يا در لطافت و غلظت معتدل است و يا جنبه كاستى و كمتر از اعتدال را داراست.
هر مقدار جنبه كمّى نفس فزون باشد تأثير كيفى آن در شادمانى بيشتر است. و امّا سبب
فاعلى براى شادمانى:
اساس آن يا
تخيّل كمال است مانند تخيّل علم، قدرت، احساس محسوسات شادى آفرين، يا توانايى
يافتن بر تحصيل مقصود و مراد مىباشد، مانند غلبه و پيروزى بر خصم، رهايى از
مشكلات و يادآورى امور شادىبخش.
اسبابى كه
موجب غم و غصّه مىشوند امور مقابل اسباب شادى بخشند، كه يا اسبابى هستند كه زمينه
جسمانى دارند يا فاعلى. اسبابى كه زمينه جسمانى دارند يا مانند صفت روحى كه در
افراد داراى نقاهت و خسته از بيمارى و پيران وجود دارد و يا از غلظت مزاج است
همچنان كه در افراد سودايى وجود دارد. و يا از رقّت مزاج و روحيه، همچنان كه در
زنان مشاهده مىشود. امّا اسباب فاعلى