رابطه با ساير
موجودات اين عالم هستند و براى تأمين منافع انسان مفيدند مىباشند. علاوه بر اينها
خداوند متعال نيروى عقلى را كه سبب خيرات باقى و نعمتهاى دائمى كه فنا ناپذير و
بىشمارند. به انسان افاضه فرموده است. تمام اينها در حقيقت براى بندگان نعمتهاى
الهى و بخششهاى ربّانى هستند به گونهاى كه اگر چيزى از آنها مختل شود منفعت انسان
از آن جهت مختل مىشود. روشن است كه اگر انسان تمام وقت خود را در انديشه شمارش
آثار رحمت خداوند تعالى در يكى از انواع اين نعمتها به كار گيرد انديشهاش به جايى
نرسيده، درمانده مىشود و از شمارش آنها باز مىماند و انسان با اين حال از شكر
خداى متعال غافل و از شناخت خداوند جاهل و بر معصيت او مصرّ مىباشد. بدين لحاظ
شايسته است كه خداوند متعال پس از توجّه دادن انسان به اقسام نعمت و منّت گذاشتن
بر انسان از اين بابت بفرمايد: وَ
آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ[1].
انسان چون
معصيت خدا را مىكند و گرفتار كفر ورزيدن به نعمتهاى خداست ظالم به نفس است چنان
كه خداوند مىفرمايد: قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ[2].
در حقيقت
ناسپاسى انسان آشكار است و منزّه است خداوندى كه نعمتهاى او غير قابل شمارش و
بخششهاى او از محاسبه خارج است.
فايده اين
تذكّر خداوند آگاهاندن بىخبرانى است كه در بستر زندگى آرميدهاند و لازم است كه
شكر خداوند سبحان را بجا آورند و به نعمتهاى او اعتراف كنند و هميشه اين تذكّر را
به خاطر داشته باشند.
(1029- 1025)
فرموده
است: و لا يؤدّى حقّه المجتهدون.
[1]
سوره ابراهيم (14): آيه (34): اگر بخواهيد نعمتهاى خدا را بشماريد نمىتوانيد به
حقيقت انسان ستمكار و ناسپاس است.