بحث اول- در مورد
اخبار غيبى است كه از آن حضرت رسيده
و داراى سه
جنبه است: امكان خبر غيبى، سبب و علّت آن، وقوع خبر غيبى، كه هر يك را به عنوان
مقامى مىناميم.
مقام اول: اى
برادرى كه فيوضات خداوند را باور دارى، هر گاه خليفهاى از خلفا، يا وليّى از
اولياى خدا از امرى خبر داد كه خوشحالى يا ترس نزديكى را در برداشت و تو قادر به
درك آن نبودى شايسته است كه آن را تكذيب و انكار نكنى، زيرا با مراجعه به عقل و
احوال نفسانيّت در مىيابى كه چنين اخبارى ممكن است و راهى براى دريافت آنها وجود
دارد، بر اين امر چنين استدلال مىشود. كه شناخت اين امور غيبى در خواب ممكن است.
بنا بر اين در بيدارى هم ممكن است. صحّت دريافت خبر غيبى در خواب به اين گونه است
كه انسان در خواب بيشتر اوقات چيزى را مىبيند و در بيدارى عين آن امور برايش روشن
و واضح مىشود. آنچه گفتيم براى كسانى كه چنين خوابهايى ديدهاند روشن است و كسانى
كه چنين خوابهايى ديدهاند روشن است و كسانى كه چنين خوابهايى نديدهاند به تواتر
از اكثر مردم شنيدهاند.
امّا صحت
امكان خبر غيبى در بيدارى به اين دليل است كه هر گاه در خواب خبر غيبى داده شود و
صحيح باشد انكار امكان آن در بيدارى جايز نيست، زيرا اگر مردم صحّت خبر غيبى را در
خواب تجربه نكرده باشند قبول امكان صحت خبر غيبى در خواب برايشان از امكان صحّت
خبر غيبى در بيدارى دشوارتر است.
اگر كسى
تجربه امكان صحّت خبر غيبى در خواب را نداشته باشد و به او بگويند كه گروهى از
اولياى خدا براى دريافت خبر غيبى تلاش كردهاند و به مقصود نرسيدهاند، ولى يك فرد
كافر هنگام خواب كه در حكم ميّت بوده خبرى غيبى را دريافته است، ناگزير شنونده اين
موضوع را تكذيب كرده و منكر آن