چون دليل وجوب تقديم
بعضى از كلمات دانسته شد، علّت تأخير بعضى از كلمات نيز روشن گرديد.
فصل چهارم
فصل و وصل:
نتيجه دانستن
وصل و فصل شناختن مواضع حروف عطف و استيناف و توجّه به كيفيّت وقوع حروف عطف در
جايگاه مناسبشان است و اين بحث در نزد علماى بلاغت پر ارزش است و به اين دليل بعضى
از آنها اين بحث را تعريف بلاغت دانسته و گفتهاند هر گاه از بلاغت سؤال شود پاسخ
دهيد كه بلاغت معرفت فصل و وصل است، به دليل ظرافت و پيچيدگى كه در رساندن معناى
مقصود دارد. و مقصود از بلاغت جز رساندن معانى ظريف و دقيق نيست. تحقيق در اين
باره را در دو بحث مىآوريم:
بحث اوّل-
فايده عطف.
فايده عطف،
بيان شركت در حكم ميان معطوف و معطوف عليه است. ادوات عطف به چند دسته تقسيم
مىشوند. برخى از حروف عطف جز بيان شركت در حكم ميان دو كلمه معناى ديگرى را افاده
نمىكنند مانند واو عطف، و بعضى علاوه بر بيان شركت در حكم، معناى اضافهاى را در
بر دارد، مانند فا و ثمّ كه اين دو دلالت بر تعقيب زمانى معطوف نسبت به معطوف عليه
دارد، اگر چه ثمّ مخصوص تراخى (يعنى فاصله زمانى) است. و مانند حرف عطف او كه بر
ترديد دلالت مىكند. اينك ما از مطلق اشتراك بحث مىكنيم:
عطف يا در
مفردات است و اقتضاى آن اشتراك در اعراب است، يا در جملات، در صورتى كه در جملات
باشد يا جمله در حكم مفرد است مانند:
مررت برجل
خلقه حسن و خلقه قبيح، «بر مردى گذشتم كه خوش صورت و بد سيرت بود»، كه در اين صورت
شركت در اعراب نيز حاصل است، زيرا دو جمله صفتند براى يك جمله نكره. و اگر جمله در
حكم مفرد نباشد يا به اين