مقدّم آورده شده است،
يعنى اهميّت به مفعول داده شده است. هر گاه از بعضى از فضلا كار زشتى صادر شود و
بخواهند از آن اطلاع دهند نام او را قبل از فعل ذكر مىكنند، زيرا ذكر نام و سپس
نسبت دادن فعل به او بهتر در ذهنها جايگزين مىشود و در نزد خبر دهنده ذكر نام
مهمتر است. اينك پس از بيان فوق تقديم آنچه كه در استفهام و خبر و نفى مهم است و
آنچه كه مهم نيست بايد بدانى.
بحث دوّم-
تقديم و تأخير در استفهام
كلمهاى كه
بعد از حروف استفهام واقع مىشود يا فعل است يا اسم. اگر فعل باشد وقوع آن مشكوك
است و در باره شناخت آن سؤال مىشود. مانند اين كه بگويى: ابنى زيد داره: «آيا زيد
خانهاش را ساخت». در اين مثال شك در ساختن خانه بوده و از آن سؤال شده است.
اگر بعد از
استفهام اسم باشد سؤال در مورد تعيين فاعل است. مانند اين كه بگويى: ا انت بنيت
هذه الدار، «آيا تو اين خانه را ساختهاى».
استفهام گاهى
انكارى و گاهى براى تقرير آورده مىشود قاعدهاى كه در باره استفهام گفته شد در هر
دو نوع صادق است. استفهام انكارى مانند سخن خداوند متعال: «أَ
فَأَصْفاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ»[1]،
«أَصْطَفَى الْبَناتِ عَلَى الْبَنِينَ»[2].
در اين دو
مثال فعل مورد انكار قرار گرفته است. هر گاه اسم بر فعل مقدم شود وجود فاعل مورد
انكار قرار مىگيرد. مانند اين كه در هنگام انكار شاعر بودن كسى بگويى: ا انت قلت
هذا الشعر، «آيا تو اين شعر را گفتهاى».
امّا استفهام
تقريرى مانند سخن خداوند متعال: «فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا رَكِبا»،
«فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا لَقِيا غُلاماً فَقَتَلَهُ»[3]. در اين دو
مثال منظور از بيان سوراخ كردن
[1]
سوره بنى اسرائيل (17): آيه (40): آيا خدا شما را بر فرزندان پسر برگزيده است.
[2] سوره
صافّات (37): آيه (153): آيا خدا دختران را بر پسران برگزيد.
[3] سوره
كهف (18): آيه (71 و 74): آيا كشتى را سوراخ مىكنى تا سرنشينان آن را غرق كنى؟-
آيا شخص بىگناهى كه كسى را نكشته است كشتى؟