پس اگر اسم در
جملهاى زيباست بدان معنى نيست كه همه جا معرفه يا نكره بودن اسم زيباست، بلكه
زيبايى آنها به جمله و تناسب آن بستگى دارد.
توضيح مطلب
اين است كه هر گاه نظم (ترتيب كلمات) در جملهاى برقرار شود بدين معنى است كه بعضى
از كلمات با بعضى رابطه صحيحى دارند و از اين نظم به احوال مفردات و تركيب آنها
تعبير مىكنند. در احوال مفردات، يا ملاحظه خود الفاظ و يا چگونگى الفاظ از لحاظ
حركات و سكنات مىشود و اينها اقسام اعتبار نام دارد. نظم كامل سخن اين است كه
براى هر موردى آنچه از امور سه گانه فوق الذكر شايستهتر است انتخاب شود.
فصل دوّم-
اقسام نظم
هر گاه جملات
زيادى نظم واحدى داشته باشند، يا بعضى به بعضى ديگر ارتباط دارد يا ندارد. اگر
جملات به يكديگر بستگى نداشته باشند در اين گونه تركيبها براى درك نظم نيازى به
فكر نيست مانند سخن على (ع): «هيچ مالى سودمندتر از عقل، هيچ دردى دشوارتر از
نادانى، هيچ عقلى مانند تدبير و هيچ بخششى چون تقوا نيست. [1]»
اگر جملات به
يكديگر بستگى داشته باشند، هر چه اجزاى كلام با يكديگر ارتباط بيشترى داشته باشند،
فصاحت بيشترى دارند. براى اين صورت قانون معيّنى كه همه وجوه سخن را در برداشته
باشد وجود ندارد. ما به پارهاى از آنها كه حدود 21 وجه مىباشد اشاره مىكنيم:
وجه اوّل
مطابقه: مطابقه عبارت است از جمع بين دو ضد در سخن با رعايت تقابل به گونهاى كه
اسم به فعل ضميمه نشود مانند سخن خداوند متعال:
[1]
لا مال اعود من العقل و الداء اعيى من الجهل و لا عقل كالتدبير و لا كرم كالتّقوى.