بايد موجودي داراي شعور و اراده و آگاه به ذهنيت مخاطب خود باشد، اعم از اينكه گوينده انسان يا موجودي ديگر باشد. و هيچ دليلي هم بر اين قائم نشده است كه آن الفاظ و كلمات و واژه ها از خزانه خيال پيامبر برمي خيزند و معاني بي صورت را در آنجا به آغوش مي‌كشند. و ادعاي مكرر بر آن به بيان هاي گوناگون ارائه شده، جز مصادره و ميان دعوا نرخ تعيين كردن نيست . بلكه مطابق با نظر حكيمان و تحقيق عارفان همان طور كه پيامبر6 با اتصال به عالم عقل و فراتر از آن با كشف معنوي معاني را دريافت مي‌كند همچنين با پيوند به عالم مثال منفصل و صور مثالي هم به واسطه جبرئيل يا بي واسطه او با كشف صوري، الفاظي كه قالب آن معاني هستند به او القاء مي‌شود; و درحقيقت پيامبر6 به علت اينكه وجود او كون جامع و جامع تمام نشئه هاي وجودي و بهره مند از تمام عوالم است، به لحاظ وجود ممتد و كشداري كه دارد، با مرتبه عقل خود با عالم عقل متصل شده و با كشف معنوي معنا را مي‌گيرد، و با مرتبه خيال متصل خود با عالم مثال و خيال منفصل مرتبط گرديده و با كشف صوري صور و الفاظ را دريافت مي‌كند، و با مرتبه طبيعي و مادي خود هم كه به عالم طبيعت و دنيا پيوسته است آنها را به مردم ابلاغ مي‌نمايد; و در عالم ماوراء طبيعت نه تنها معنا بلكه صورت تمام اين امور بدون اختيار و اراده و كوشش او و بدون خلاقيت قوه خيال او بر او القاء مي‌شود، وگرنه آنچه با قوه خيال پرداخته مي‌شود از سنخ علم حضوري و وحي و كشف نيست . وحي همان گونه كه نسبت به معنا